از بلندای درختواره قرآنی
این درختواره 5 قطعه دارد .... برای بستن درختواره و یک بعدی سازی آن در چند مرحله این 5 قطعه درعمل دیده میشوند ...
در جدول جداسازی سور در لینک "ترتیب سور قرآنی (3) " ، تک سور قرمز به سمت مخالف حرکت داده میشوند تا با مجاورین خود متصل شوند و قطعات متصل تشکیل گردند...
1 - ابتدا سور قرمز شده 3 و 5 و 7 را به سمت راست حرکت میدهیم تا قطعه اول 9 تایی تشکیل گردد...
2 - سوره قرمز شده 13 را به سمت چپ حرکت میدهیم تا قطعه دوم 6 تایی تشکیل شود...
3 - از سوره 16 تا سوره 32 نیز سور قرمز را به سمت راست حرکت میدهیم تا قطعه سوم 17 تایی تشکیل شود...
4 - از سوره 33 تا سوره 38 هم سوره 37 را به سمت چپ حرکت میدهیم تا قطعه 6 تایی دیگر شکل بگیرد...
5 - بلآخره با حرکت دادن 4 سوره به سمت راست قطعه پنجم با 19 سوره ظاهر میگردد...
در این مرحله از پنج قطعه ، دو قطعه دوم و چهارم سمت چپ قرار دارند و سه قطعه سمت راست ، یعنی سمت سوره بقره....
گویی این سه قطعه ، زمینه و مقدرات اصلی هستند و دو قطعه دیگر هشدار دهنده میباشند...توجه به عواقب واکنش به سه قطعه اصلی...
--------------------------------------------
از ریشه که آغاز کنیم ، قطعه اول شامل 9 سوره ابتدایی است ، تولد و استقرار دین آخرین است...در پایان سوره 9 یعنی سوره توبه مسجد الحرام از آن مومنین گشته و دین متولد و بر تمام ادیان ظاهر گردیده است...
قطعه دوم ، شامل 6 سوره ، قطعه هشدار است برای اینکه وصل رعایت گردد و حرکت اجتماعی ایجاد شده به انحراف نرود...مبادا جدا سازی و قطع انجام شود ...جدا دیدن قیامت با این جهان و رویگردانی از باور به آن ، اولین قطع است
(سوره یونس) ... سوره یوسف هشدار به جاذبه های شهوت است ....یا مثلا مومنین از هم جدا شوند و به دنبال انباشت ثروت بروند و یا قرآن قطعه قطعه منظور شود (سوره حجر)، سوره رعد هشدار دهنده اصلی است....
قطعه سوم ، شامل 17 سوره ، اشاره به وحی و بینه است تا فراموش نگردد...با سوره 16 که یک دید کلی میدهد آغاز شده است...گویی یادآوری نزول وحی ، راهنمای عمل ، از جانب خدای خالق آسمانها و زمین میباشد...همانکه رزق و روزی
ما را نیز مقدر کرده است... خداوند ناظر بر اعمال ماست ، ملائکه ، حافظ نفوس ما بعنوان کارنامه اعمال ما هستند...و چیزی فراموش نمی گردد یا نادیده گرفته نمیشود مانند میزان کم فروشی های پنهان و آشکار آنها...
قطعه چهارم شامل 6 سوره ، نیز هشدار است ، هشدار به اینکه در اثر اعمال ناصحیح در این جهان و ناسپاسی وجود این جهانی خود ، روح و جسم ناقص در قیامت داشته باشیم....از هشدارهای سوره احزاب شروع میگردد...با اعلام ریز ریز
شدن و خلقت جدید ، خلقت ملائکه و جسم ناقص در قیامت .... سوره صافات هشدار دهنده اصلی است....
قطعه پنجم شامل 19 سوره ، گویای پس از پیامبر و علم آموزی انسان در کنار قرآن و آغاز بازنگری به آنچه در تقدیر انسان است... تقدیر در رزق و روزی نهفته در دل طبیعت و اختلاف استعدادات و آزادی انتخاب راه ....توبه و از نو شروع
کردن خود انسان است... از شنیدن افکار مختلف و انتخاب بهترین حدیث که قرآن باشد شروع میشود (سوره زمر و سوره غافر) و به قیام بالقسط توسط خود مردم ختم میگردد(سوره حدید)...خود مردم با شور و مشورت باید وظایف خود را
انجام دهند و امداد با نیروی غیبی در کار نخواهد بود بلکه با تصمیم و شورای خود انسانهاست و کمک خداوند نهفته در این تصمیمات و در این شوراها...سوره فصلت و متقابل آن سوره مدثر (سوره 19) در این قطعه قرار دارند...
دو قطعه هشدار ، همچون دونیمه سال ، نیمه ای برای رشد گیاهان و نیمه دیگر برای خشک شدن آنهاست....
--------------------------------------------
در یک شبیه سازی ، همانطور که گیاهان از قسمت های فوقانی خود نور را جذب میکنند و به سوی خورشید کشیده میشوند و رشد میکنند ، با تعجب میبینیم در قطعه پنجم یعنی قطعه فوقانی درختواره نیز سخن از نور است...سوره ذاریات اشاره
به رشد گیاهان در اثر نور خورشید و سوره تغابن اشاره به رشد قلبی و فکری انسانها بر اثر نور قرآن است...
چه در عالم فیزیک و خلقت زمین و آسمان و چه در عالم ذهن و خواندن ، باید مراقب آنچه که در تاریکی ها قرار میگیرند باشیم و از آنها غافل نگردیم....با رعایت ارتباط بین کلیه مشهودات و نادیده شده ها و یا آنچه خوانده شده و نشده است ،
نورعلم حاصل میگردد....بعبارت دیگر ظلمات و نور در نتیجه قطع و وصل نمودن است و این ایده برای عصر ما بدیهی است...قرآن نوری است که زوایای نهفته را نیز آشکار میسازد...
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾ بقره
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا ﴿۱۷۴﴾ النساء
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱﴾ انعام
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾ الزمر
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿۱۶﴾ نوح
کسانیکه به عالم غیب ایمان نمی آورند و فقط به عالم مادی نظر دارند تاریکی و روشنایی عالم مادی ، آنها را به علم جامع و نوری که با آن همه امور را درک کنند نمیرساند....فقط به کسب قدرت مادی از عالم می اندیشند و خواسته یا نا
خواسته در خدمت طاغوت قرار میگیرند...کسانیکه شرح صدر دارند و تسلیم هستند مجهز به نور میشوند...در ادامه تلاش های خود ، کتاب الهی را امدادی برای خویش می یابند.... نوری دارای بیان و از جنس کلام ....
-----------------------------------------
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾ الزمر
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۸﴾ تغابن
پس از امر به ایمان به الله و رسولش ، ایمان به النور خواسته میشود... مورد مشابه بصورت "نورالذی انزل معه" آمده است...در قطعه پنجم و بازنگری و مطالعات آزادانه انسانها در کنار قرآن ، اشاره به همراه پیامبر بودن نمی شود ، گویی
بیشتر تمرکز بر بعد از پیامبر و حرکت انتخابی و کلی در اعصار و نسل های بعدی انسانهاست...
-----------------------------------
در اوایل سوره ذاریات به چهار مرحله کلی در زمینه تکثیر، "پراکندن" و "حامل شدن" و "جاری شدن" و "تقسیم شدن" اشاره دارد...در اواخر سوره ذاریات به اینکه خداوند رزاق و صاحب قوه متین است ، اشاره میشود...
اینکه گفته شود "ذو القوه متین" با اینکه بفرماید "ان الله لقوی عزیز" فرق دارد....در "ذو القوه المتین" به نیرویی که مالک آن خداست اشاره میگردد...نیرویی که در تناسب با آیات ابتدایی سوره ذاریات میتواند به عاملی بزرگ در تولید و
تکثیر مواد خوراکی مورد نیاز انسان در زمین باشد...آیا نور خورشید عامل بزرگی است در تکثیر گیاهان یا خیر ؟
همانطور که خورشید ، نور در عالم فیزیک برای تکثیر و تولید رزق و روزی موجودات است ، نور الهی نیز در ایمان و هدایت انسانها اثر دارد...
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾ الزمر
این موضوع نور الهی و ایمان انسانها در سوره تغابن است....در سوره الذاریات تولید و تکثیر کلی است و از عالم طبیعت میگوید ، اما سوره تغابن در نور الهی و متذکر شدن انسانها و پدیدارشدن کافر و مومن :
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾ تغابن
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲﴾ تغابن
-----------------------------------
در بلندای درختواره قرآنی و در پنجمین قطعه ، با آغاز از سوره زمر تا سوره حدید و متقابلین آنها، سوره ذاریات اشاره به نور خورشید طبیعت برای تکثیر و تولید رزق و روزی طبیعی و جسمانی دارد و در سوره متقابل و برگواره آن سوره
تغابن ، اشاره به خورشید نور الهی در هدایت انسانها و تغذیه روحی و روانی آنها و ثبت و ضبط اعمال آنها (بر نفوس) برای قیامت.....
حائل شدن خداوند بین آدمی و قلبش در آیات ذیل از سوره انفال نیز گویای این خورشید الهی و همگانی است و همه در معرض آن قرار میگیرند و سپس آنکه مستعد است حیات می یابد و قلب تسلیم ، پیامهای الهی را فهمیده و به حیات طیبه خود
ادامه میدهد:
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۲۲﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾انفال
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾ انفال
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۵﴾ انفال
آیه پایانی اخیر از سوره ای بنیانی (از اولین قطعه درختواره) نیز هشداری برای آینده است ، هشدار به اینکه در جوامع رقابتی تا حد تنازع بقای فرعونی و وجود ظالم و مظلوم ، این بهره مندی از خورشید الهی برای همه مقدور نشده و موجب
عذاب اجتماعی خواهد گشت... امروزه نظامی در جامعه بانی خیر و نیکی است که اولویت را بر رضایت اجتماعی میداند ، فرصت و امکان میدهد تا همه در معرض باور به پیام های الهی قرار گیرند...نه آنکه آنها را گرفتار رقابت ها و سختی ها
و فشارهای نفس گیر اقتصادی و اجتماعی و فساد نماید و آنها را در معرض عدم باور به عالم غیب قرار دهد...
بنابراین در عصر ما که عصر پیوندهای اجتماعی است و تداوم آن بر اساس ایمان و آزادی انتخاب مقدور میباشد ، به لسان امروز ، نظام سوسیال دموکراسی طرحی است حداقلی برای آماده سازی افراد جامعه برای درک و قبول و اطاعت از
پیامهای الهی...اینک نظام نیک ، سوسیال دموکراتیک...در کنار دیگر احزاب جامعه گرا ، حزب مومنین پیروان پیام الهی (در جهت جبران برداشت های انحرافی مسلمین از قرآن و عقبگرد در عمل طی قرون متمادی) در یک روال انتخابی
آزادانه و تدریجی و نه تحمیلی ، با آداب و رسوم خود و رساندن پیام های الهی (با رعایت هماره اتصال قول الهی) به این سمت و سوی رضایت اجتماعی عمق و غنا و دوام میبخشد....
این چنین است صف آرایی مومنین در مقابل دشمنان ، اعم از کافرین و مشرکین ، چه از اهل کتاب باشند چه اینکه تمام کتب را کافرند (سوره صف متقابل است با سوره قمر در قطعه پنجم):
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿۸﴾ صف
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۹﴾ صف
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۱۰﴾ صف
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾ صف
اما در مقابل کسانی که دشمنی در دین ندارند (سوره ممتحنه متقابل است با سوره الرحمن در قطعه پنجم) :
لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾ ممتحنه
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾
-----------------------------------
1401/10/13
در سوره طور ، کتاب مسطور به چه "نوشته" یا کتابی یا چه چیزی اشاره دارد؟
وَالطُّورِ ﴿۱﴾ وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ ﴿۲﴾ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ ﴿۳﴾ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﴿۴﴾ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿۵﴾ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿۶﴾
در سوره قبلی بر روی شاخه اول درختواره یعنی سوره ذاریات و قطعه پنجم پس از یک بعدی سازی ، پس از اشاره به تکثیر گیاهان و موجودات ، بیان میشود که مومنین کسانی هستند که در اموال آنها حقی است برای نیازمندان محروم ...
وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۱۹﴾ ذاریات
این حق است تعارف یا صدقه سری دادن نیست...همانطور که سخن گفتن ما حق است و در دل خلقت...
و این توضیح آیات سوره فصلت بر روی همین شاخه است :
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ ﴿۶﴾ فصلت
الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۷﴾ فصلت
....
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ﴿۱۰﴾ فصلت
و فهم و تاکید علمی آن نیز در سوره معارج – متقابل با سوره جاثیه – بر روی همین شاخه اول ، بیان میگردد:
وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ﴿۲۴﴾ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۲۵﴾ معارج
بعبارت دیگر برادری مومنین و کسانیکه تسلیم حق هستند و زکات میدهند و استکبار ندارند ، در دل طبیعت ثبت است ...
اشاره زیبا در خود سوره الطور به اینکه پس از الحاق فرزندان مومن آنها که از ایشان تبعیت کردند ، به مومنین در بهشت ، بر نعمات می افزاییم :
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿۲۱﴾ طور
وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۲﴾ طور
اشاره به همین اندازه نعمات به اندازه نیاز افراد خانواده این جهانی است...تفاوت در محدودیت مادی ناگزیر حیات دنیاست...نیاز این جهانی محدود و مشروط به رضایت اجتماعی و دستور الهی است اما در بهشت به هر مومنی به هر اندازه که بخواهد نعمات داده میشود...
بنابراین سوره طور و متقابل آن سوره منافقون اشاره به همین برادری و اولوالارحام بودن مومنین میکنند نه آنکه همچون منافقون با حربه سوگندهای دروغ و شک و تردید در امر قیامت و مفتون دنیا بودن وعدم انفاق در صدد پراکندن پیروان پیامبر باشند...
این "نوشته" شده و مانند کوه استوار و آشکار است :
هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۷﴾ منافقون
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۶﴾ احزاب
گویی مومنین (انسانها بطور اعم) اهل یک خانه هستند ... بیت معمور ... خانه ای به فراخی زمین خدا با سقف بلند آسمانی و دریای آکنده....وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿۳۲﴾ انبیاء...این شبیه سازی با طواف مومنین
گرد خانه خدا مدام یادآوری میشود...
چرا سوره توبه بعد از سوره انفال بسم الله ندارد ، شاید به این خاطر است که سوره انفال با بیان برادری مومنین ختم میشود و جداگانه نیستند :
وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۷۵﴾انفال
هیچ سوره دیگری با بیان اولوا الارحام بودن مومنین یا مشابه آن ختم نمیشود....البته نظیر این اشاره در بیانات میانی بعضی سور وجود دارد مانند آیات ذیل از سور توبه ، حجرات و ممتحنه بر روی همین شاخه اول ....
درباره مشرکین و اهل کتاب :
اشْتَرَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹﴾ توبه
لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ﴿۱۰﴾ توبه
فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾ توبه
درباره خود مومنین :
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۹﴾ حجرات
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۰﴾ حجرات
درباره غیر مومنین و بطور کلی :
لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾ ممتحنه
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾
-----------------------------------
1401/10/14
سوره نحل بر شاخه اول اشاره به رفتار هر عضو جامعه دارد که منطبق با زمان و مکان و استعداد اوست همانند عمل هر عضو از جامعه زنبور عسل...در مورد جامعه انسانی هم میتواند شبیه به آن باشد با این تفاوت که افراد انسانی به هدف
اجتماعی نیز آگاه هستند و با داشتن آزادی عمل ، میتوانند در روند اجتماعی کارها اخلال ایجاد کنند و یا آنرا استحکام بخشند...
بجهت داشتن این آزادی انتخاب بوده است که میفرماید :
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾ نحل
در سوره مریم که در شاخه دوم ، شاخه تنش های اجتماعی است ، حضرت ابراهیم از روند اجتماعی شرک آلود حاکم دوری گزید....
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿۴۸﴾ مریم
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿۴۹﴾ مریم
ابراهیم یک جامعه یک نفره هدایت شده گردید ...گویی تاکید بر تنهایی اوست در مقابله با جامعه ...نعمات الهی بر او نازل شد...
...در روش خود استوار بود و شک و تردید نداشت و مشرک نبود...یعنی به اراده و انتخاب فردی باز میگردیم و به شاخه اول از درختواره و سوره نحل :
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۲۰﴾ نحل
در سوره نحل چند آیه بعد میفرماید :
از ملت ابراهیم تبعیت کن .... نمی فرماید وارد امت ابراهیم شو....
ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۲۳﴾ نحل
کافی است اتصال آیات سوره و کلیت (درختواره) قرآن را رعایت کنیم تا آشفتگی بین کلمات بسادگی از بین برود...
در کلمات امت و ملت قبلا جهت منظور میشود اما در کلمه ناس ، هنگام خطاب ، جهت هنوز انتخاب نشده بلکه در شرف وقوع است یا ارائه جهت میشود...
گویا امه ، در عبارت "بَعْدَ أُمَّةٍ" در سوره یوسف ، به فاصله طولانی یا جماعتی زیاد از واحد های زمان در آینده اطلاق میشود و نبایستی باعث آشفتگی گردد...شاید بمعنای گذشت زمان در حد ظهور نسل بعدی هم باشد...