طرح اولیه درختواره قرآنی
سوره حمد 1
---------------------------------------------------------------------------------------
سوره بقره الم 2
شاخه شامل بيانات و شواهد و دلایل هدایت براي تمام انسان ها- رویش درختواره برای هدایت انسان ها.کلیات سمت استقرار یافتن.
درباره نيمه اول سوره حمد -سه آيه اول سوره حمد بعد از بسم الله - از کتاب طبيعت شروع کردن - بحث با غير مسلمين و کافرين-
بيان کليات - سوره بقره بیشترین مورد کلمه "ابراهیم" را دارد. موضوعات در این شاخه از زمان های دورتر و با دید وسیع تری مطرح میشوند.محاجه ابراهیم و بهت کافرین در این سوره و شاخه است.مبارزات مومنین با کافرین در راه استقرار دین و رسالات الهی.
سرمنشاء اختلافات را بررسی میکند.میخواهد مسلمانان مانند امم قبلی بعد از پیامبرانشان اختلاف پیدا نکنند.آزمون تغییر قبله برای همین منظور رخ میدهد.
به بیان این شاخه از سور خداوند خود اقدام به نابودی امم و گروه های انسانی منحرف نموده است. البته پس از مهلت داده شده.تا استقرار اسلام و آشکار شدن آن بر دیگر ادیان. ارسال و بیان معجزه بودن قرآن و دستور صبر و مقاومت به پیامبر و مومنین صدر اسلام در قیام بالقسط. دستور به مومنین به داشتن رفتارهای شایسته نسبت به پیامبر.نهی آنها از مال اندوزی و امر آنها به رسیدگی به فقیران بدون انتظار تشکر.
ایشان (مومنین صدر اسلام) الگویی برای نسل های بعدی هستند و باید مراقب این مسئولیت خود باشند. خود و نسل بعد را به ایمان و حق و عمل صالح وصیت کنند.
با کنکاش بیشتر (رجوع شود به لینک ترتیب سور قرآن 3 ) معلوم شد که عدد این شاخه از سور عدد 66 میباشد(با احتساب سوره بقره)... هنوز میتوان گفت این شاخه معرفی دستورات الهی بعنوان کتاب راهنما و معجزه باقیه است...
مجموعه رفتارها با افراد خارج از دين که مخالف نيستند و همانند رفتارهاي بين خود مومنين می باشند تا نشانه برای وجود الهی و وسیله ایمان آنها باشند – شاخه ق – قوامین بالقسط شهدا لله - قسط و دین الله-شاخه ایمان و یقین- سعی بر رساندن خود به ایمان و رساندن دیگران به ایمان با محک انفاق و بخشش و قیام بالقسط...
از قطع آنچه بطور پیش فرض وصل هستند باید پرهیز کرد....چه قطع ارتباط بین پدیده های طبیعی و چه قطع رابطه با مومنین برای تامین منافع بیشتر شخصی....و از قیامت بابت این قطع باید هراسید...این خلاصه مفاهیم سور موجود در این شاخه است...
سوره ق در این شاخه میباشد....
---------------------------------------------------------------------------------------
سوره آل عمران 3 الم
شاخه موضوعات و شواهد و دلایل براي گروه های موجودات شامل گروه های انسان ها- کلیات سمت حفظ وتبلیغ و حراست از دین و رسالات الهی .
اشاره به دو گروه بودن آیات قرآن (محکمات و متشابهات) در ابتدای این شاخه است.ضمن تکرار دستور به کلی دیدن آیات.
درباره نيمه دوم يعني سه آيه آخر سوره حمد - اختلاف بين مومنين بطور کلي و مسلمين درباره کتاب - بحث با اهل کتاب- بحث با افراد کافر منافق و مشرک و مرتد-برخورد از مراتب ملایمت تا مرتبه قتال (بسته به عملکرد آنها) با کافرین و کسانی که مانع برقرارماندن دین الله میشوند.مجموعه رفتارها و تبلیغ و مجادله با افراد خارج يا داخل دين که مشرک يا کافر شده اند-قوامین لله شهدا بالقسط-
بيان و آشکار سازي جزئيات درون کليات - بيان جزئيات موجود - دستور به هماهنگی بين جزئيات تقدیر شده–
زمانی گروه ها بصورت الگوی خلقت ایجاد میشوند که در این صورت باید همه آنها را با هم دید و زمانی گروه ها خود بخود و به علت انحراف مخلوقین ایجاد شده اند که باید با آنها برخورد کرد.
به بیان این شاخه از سور مومنین خودشان با تعاون بین خود باید طبق دستور خداوند ضمن راهنمایی ها و عبرت هایی از گذشته که برای آنها بیان میشود اقدام به برقراری قسط نمایند در صورت مخالفت و ممانعت امم و گروه های انسانی متجاوز و منحرف آنها را نابود کنند. البته پس از مهلت لازم. وظایف مومنین بعد از رحلت رسول الله. مشخصات مومنین بطور کلی بیان میشود(بدون اینکه –مانند نمونه های شاخه قبلی- گفته شود اگر شایستگی نشان ندهند افراد دیگری جایگزین میشوند تا دین الهی حتما مستقر شود).اینکه قرآن تذکره ای است برای ایشان...کتاب و مرجعی برای رفع اختلافات...
عدد 48 تعداد این شاخه از سور (با احتساب سوره آل عمران و احتساب سوره حمد) هنوز تداعی کننده اختلافات در ایمان و عمل و دریافت حکمت است و...
بعد از این اصلاحات باز هم میتوان گفت این شاخه دستور به برقراری قسط و مساوات اسلامی (بعنوان اهداف همیشگی) است. بدنبال مومنین صدر اسلام پایداری و وصیت به این اعمال تا در آینده پر تلاطم برای آنها سخت نشود.
شاخه ص – قوامین لله شهدا بالقسط - شاخه عمل صالح – از تفصیل و ابلاغ امر الهی از جانب روح القدس تا عمل و اطاعت انسانها - سعی بر مبلغ دین باقی ماندن با سعی بر تداوم انجام عمل صالح خود و جلوگیری از عمل غیر صالح دیگران...
باید به وصل آنچه که توسط کافرین قطع شده است یا به دستور وصل توسط قرآن اعلام میگردد اقدام نمود.... ضمن اخلاص به وعده بهشت وصل با مومنین و تقرب الهی ایمان داشتن و از مخاصمه با کافرین نترسیدن....این خلاصه مفاهیم سور موجود در این شاخه است...سوره ص در این شاخه میباشد....
---------------------------------------------------------------------------------------
پس از ریشه دو شاخه اصلی یعنی سوره بقره و آل عمران هر دو با "الم" گویی حرف "لا" را صورت می بخشند.
با فاصله بسیار کمی از ریشه و در اتصال با سوره بقره شاخه اصلی سوره آل عمران ظاهر میشود.تکیه اصلی بر روی شاخه سوره بقره است.اشاره به طبیعت و درس آموزی اولیه از آن در این شاخه بیشتر از شاخه آل عمران خود را نشان میدهد.
ظاهرا در شاخه آل عمران در حجم بیشتری بر روابط بین خداوند و انسان ها و کتب هدایت انسان ها و روابط بین خودشان دیده میشود.
---------------------------------------------------------------------------------------
بر روی هر شاخه چیدمان سور ارتباطات نهفته بسیاری را بین آن سور آشکار میکند.بطوری که در پی هم دیدن تمام سور در یک خط یک بعدی (تصویر یک بعدی درختواره) این ارتباطات را نشان نمی دهد.
---------------------------------------------------------------------------------------
آیه پایانی سوره بقره را با آیه اول سوره نساء مقایسه کنیم براحتی هماهنگی آنها را می بینیم چندانکه آیه پایانی سوره بقره با آیه اول سوره آل عمران آن هماهنگی را ندارد:
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (286 بقره)
الم (1) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (2) نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ (3) آل عمران
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبً (1) نساء
اشاره به تلاش مردان و زنان در تقوی و رعایت وحدت بین مومنین در پایان سوره بقره و ابتدای سوره نساء بسیار واضح است.
---------------------------------------------------------------------------------------
مورد تعجب برانگیز دیگر هماهنگی آیه پایانی سوره آل عمران با آیه اول سوره مائده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (200) آل عمران
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ (1) سوره مائده
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (2) مائده
ارتباط و تعاون مومنین در انتهی سوره آل عمران با همین دستور در دو آیه اول سوره مائده واقعا تعجب برانگیز است. هر دو سوره در زمینه های وحدت مومنین در مقابل غیر خودشان بیانات بسیاری دارند. پیروان آخرین دین باید وحدت خود را حفظ کنند و تسلیم وساوس پیروان ادیان دیگر نشوند تبلیغ بلیغ باید داشته باشند تا تمام پیروان ادیان قبلی ارسال دین جدید را بفهمند و از آن آگاه باشند و با آنها اتمام حجت شود. همه باید تسلیم امر الهی باشند. امر الهی همان رسالات الله نازل بر آخرین پیامبر است که میخواهد اختلافات و انحرافات از رسالات قبلی را از بین ببرد.
---------------------------------------------------------------------------------------
آیه پایانی سوره النساء را ببینیم:
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (176) النساء
این آیه با اولین آیه سوره مائده هاهنگی دارد یا با اولین آیه سوره انعام:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ (1) سوره مائده
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (1) انعام
واضح است که با آیه اول سوره انعام هاهنگ است.اشاره به دوگانگی و اشاره به گمراه شدن در آنها مشترک است. علاوه در متن دو سوره نساء و انعام اشارات مشترک وجود دارد.از جمله کلمه "انثیین" است.(دو ماده). این کلمه فقط در این دو سوره آمده است در سوره نساء دو بار و در سوره انعام چهار بار.
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 12/08/1399
از موارد جالب نبود کلمه ابراهیم در سور مائده و انفال و یونس است....در سوره النساء و الانعام هرکدام 4 بار آمده است... در سوره النساء دستور کلی تبعیت از ملت ابراهیم داده شده است:
وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا ﴿۱۲۵﴾ النساء
ارتباط سوره بقره و سوره انعام در محاجات ابراهیم با مشرکین هم عصر خودشان منحصر بفرد است:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾بقره
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۷۸﴾ الانعام
.....
.....
وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۸۳﴾الانعام
چیدمان ده سوره اول اعجاب آور شده است....چه بسا به همان تحدی به آوردن ده سوره از قرآن در سوره 11 یعنی سوره هود اشاره باشد :
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۳﴾ هود سوره 11
---------------------------------------------------------------------------------------
دو آیه پایانی سوره مائده را ببینیم:
قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (119) مائده
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (120) مائده
این آیه با آیه اول سوره انعام هناهنگ است یا با آیه اول سوره اعراف؟
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (1) انعام
المص (1) كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ (2) اعراف
در آیه اول سوره اعراف اشاره به نذیر بودن قرآن میشود.نذیر بودن برای ترساندن از قیامت است همان چیزی که در انتهای سوره مائده میباشد.لذا هاهنگی سوره مائده با سوره اعراف واضح می نماید.اشارات درون این دو سوره نیز موید این نظر است. سوره اعراف اقوام بسیاری را نام می برد و مواضع و نتیجه عملکرد انسان ها را در آخرت نشان میدهد.
---------------------------------------------------------------------------------------
آیات پایانی سوره اعراف درباره مشرکین است کسانیکه قدر نعمات الهی داده شده را نمی دانند و به خدا شرک میورزند...قرآن را باور نمی کنند....همچنانکه سوره توبه با خطاب به همین جماعت آغاز میشود:
أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿۱۹۱﴾ اعراف
..........
..........
وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰۳﴾اعراف
وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ التوبه
دو مورد از سه مورد کلمه ابراهیم آمده در سوره توبه هم در باره شرک است:
وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ ﴿۱۱۴﴾توبه
---------------------------------------------------------------------------------------
از موارد حیرت انگیز "نزدیکی" دو سوره ق و الطور در شاخه اول یعنی شاخه سوره بقره می باشد.
درسوره ق کتاب شریعت توصیف میشود در سوره الطور کتاب طبیعت.
در سوره ق حرف "ق" بعنوان یک عضو کوچک از کتاب "قرآن مجید" است ولی در سوره الطور کوه خاص "الطور" بعنوان یک عضو کوچک از کتاب طبیعت "کتاب مسطور" آورده شده است.
در سوره ق از قول و ایمان و درون انسان ها یا سخنان مقامات الهی نمونه هایی بیان میشود ولی در سوره الطور از عملکرد و مخالفت های دیده شدنی آدمیان و الحاق نفوس ذریه مومنین به آنها در قیامت و شکل و شمایل موجودات و حرکات ظاهری آنها نمونه هایی آورده میشود.
در سوره ق امر به صبر در برابر گفته مخالفین آمده و تسبیح در اول و انتهای روز. میفرماید:
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ (39)
در سوره الطور صبر بر اجرای حکم الهی (حتما در روز روشن باید باشد) و حمایت علنی آمده چنین میفرماید:
وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) الطور
در سوره ق می فرماید:
وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ (40) ق
ولی در سوره الطور میفرماید:
" وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ (49) الطور
و سپس سوره "النجم" ظاهر میگردد.
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 09/08/1399
سوره عبس و سوره تکویر در شاخه اول قرار گرفتند....چرا که در کنار سوره تکویر اشاره به روح الامین (همان "رسول کریم") و کسانی که در امر جمع آوری قرآن مطیع ایشان هستند (کرام برره در سوره عبس) اشاره مکمل هم و حیرت آوری است...
در دو سوره عبس و تکویر در شاخه اول یعنی سوره بقره اشاره به صحف مطهره و کرام برره و "رسول کریم" میشود... گویی در این دو سوره به دستگاه عظیم امین نشر قرآن اشاره میشود. روح الامین و کسانی که مطیع ایشان هستند...
مامورین امین در ارسال پیام های تفصیلی صادره از جانب نیروی مقرب الهی – روح القدس- است. رسول امین جبریل است که پیام ها را بر قلب رسول الله القاء میکند....مورد استثنایی (سوره نجم) زمانی است که روح القدس خود مستقیما بر محمد وحی میکند.
این دو سوره جزئیات وقوع قیامه و نزول و حفظ قرآن (بعنوان هشدار دهنده معجزه گونه) را به افراد امت پیامبر آخرین بیان میکند چیزهایی که در دو سوره حجر و الحاقه نیز (اما بطور کلی) آورده میشوند...
سوره حجر (سوره 15) و سوره الحاقه (سوره 69) در سطح کلی و با اشاره به امم گذشته به قیامت اشاره میکنند و این را بعنوان هشدار یک کتاب معجزه گونه معرفی میکنند....این کتاب معجزه هشدار میدهد به وقوع یک رخدادی عظیم...( 15=6+9 )
برای باور به رخدادی عظیم کتابی عظیم ارسال گردیده است...همانقدر که آن رخداد حق است این کتاب نیز حق است...
---------------------------------------------------------------------------------------
موضوع مهم نحوه ارتباط ادیان الهی با در پی هم قرار گرفتن سوره آل عمران و سوره مائده در شاخه دوم از درختواره روشن میشود.
همچنانکه در سوره آل عمران اشاره دارد پیش آمدن "ماتشابه منه" از قرآن که آیات محکمات و متشابهات دارد بعلت وجود زیغ در قلوب و رعایت نکردن کلیت قرآن است اختلاف در بین ادیان نیز بسبب عدم ارتباط دادن آن کتب به یکدیگر و تحریف آنان یا درست نخواندن آنهاست.
قرآن بعنوان آخرین کتاب و گسترده تر بودن و مصدق بودن برای کتب قبلی محکی است برای ارتباط دادن آنها. آنچه در دیگر کتب که مورد تایید قرآن است معتبر میباشند و آنچه مخالف قرآن است و در ارتباط آیات قرآن گنجانده نمی شود معتبر نیست و محصول تحریف نسخه اصلی آن کتب می باشد...
از موارد تعهد و میثاق تمام پیروان ادیان الهی قبلی گرویدن به دین جدید بوده است. همان امر به رعایت مواثیق وامر بر تعاون در اجرای دین در اوایل سوره...
عده ای مخفی کرده اند از کتاب بسیاری را و آشکار کرده اند بعضی از کتاب را و اختلاف انداخته اند ....
مثل عدم تعاون برای وارد شدن به ارض المقدسه و ترسیدن یک عده و آواره شدن آنها..
مثل کینه و نزاع بین بنی آدم در قبول قربانی ...و کشتن یکی دیگری را که لزومی به آن نبوده است.
بنابراین ادیان الهی باید در اسلام به وحدت برسند و این به اختیار و انتخاب خودشان گذاشته شده و خداوند نمی خواهد با کشت و کشتار همه پیروان قبلی را به دین تکمیل شده وادار کند...بی جهت نیست که دین آخرین اسلام نامیده شده است.اسلام روشی بوده است از ابتدای خلقت انسان...
انتخاب دین خود و محق دانستن هر کس خودش را و بی اعتنا شدن به دین تکمیلی خلاصه پلورالیسم در ادیان الهی قابل قبول الهی نیست...البته نه با کشت و کشتار بلکه با تبلیغات بلیغ و سبقت در اجرای خیرات...
دستور به پیروان کتب قبلی مبنی بر عمل بر احکامی از کتب الهی قبلی که تحریف نشده اند مانع از رسیدن به وحدت نیست.چرا که آن احکام تحریف نشده در کتاب آخرین هم تایید شده است.مثل نکشتن کسی جز به حق...
مثل شام آخر عیسی مذکور در انتهای سوره که افراد از یک سفره خوردند نباید کسی کفر ورزیده خودشان و یا پیروانشان باهم به اختلاف برسند.
همه باید از سفره الهی در طبیعت بخورند و اختلاف نداشته باشند. طبق آنچه که در اوایل سوره دستور الهی برمسلمین قیام بالقسط فرض شده است...کونوا قوامین لله شهداء بالقسط...آیه 8 سوره مائده
مشابهت محتوایی بین آیه 8 از ابتدای سوره با آیه 8 از انتهای سوره قابل توجه است.شاهد بودن بر رزق الهی:
قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ (113) مائده
در آیه بعدی آیه 114 (تعداد سور قرآن) می خوانیم:
قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (114)
درخواست ارسال مائده از آسمان برای اتمام حجت برای همیشه.آیا مانند قرآن که حجت بالغه برای همیشه در جاهایی دیگر معرفی می شود نیست؟
در مقایسه عدد 114 با عدد 8 به سوره 8 یعنی سوره انفال میرسیم.سوره انفال همان سوره ای است که بر استفاده از انفال یعنی اموال متعلق به عموم برای اصلاح بین مومنین اشاره دارد:
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (1) انفال
آیا میتوانیم به این اشارات زیبا بی اعتنا باشیم؟
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 12/07/1399
به یک مورد زیبایی بی توجهی شده بود...درست است که عبارت "له مقالید السماوات..." فقط در دو سوره الزمر و شورا وجود دارد اما مورد سوره الزمر برای ایمان آوردن آمده :
لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۶۳﴾ الزمر
اما مورد موجود در سوره شورا درباره رزق و روزی نصیب افراد است موضوعی که برای انفاق و شورای انفاق مناسب تر است:
لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۲﴾ شوری
همچنین وجود عبارت مشابه با کلمات "انعام" و "ازواج" فقط در این دو سوره نیز متناسب با جنبه غیبی و ایمانی و جنبه اجتماعی است:
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ... (6) الزمر
فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ ...(11) شوری
همچنین از دیگر موارد مشابهت کلمه "امرت" در هر دو سوره با دو جنبه متفاوت می باشد:
فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ ... (15) شوری
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ (11) زمر
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 13/08/1399
اما مورد جالب دیگر در پی هم قرار گرفتن سوره ص و سوره شورا در کنار هم بر روی شاخه دوم است...
سوره ص همان سوره ای است که در آن بحث "خلطا" در دارایی ها مطرح میشود برادری که 99 گوسفند دارد و دیگری یک گوسفند...
حضرت داود پس از حذر دادن به "خلطا" شدن و ابراز اینکه چنین اشخاص مومن و صالحی بسیار کم هستند از خداوند طلب مغفرت میکند...
و اشاره به اینکه به پیامبر گفته میشود بگو من از بحث و جدل در ملاء اعلی خبر نداشتم در این سوره آمده است...همه اشارات به شورا هستند...
جالب ترین اشاره در سوره ص که مشابهتی با آیه مشهوری در سوره شورا دارد این اشاره ذیل است:
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿۸۶﴾ ص
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾ ص
ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۲۳﴾ شورا
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۲۴﴾ شورا
این ارتباطات و اشارات بوضوح میرسانند "القربی" در آیه مودت سوره شورا اشاره به قرب ایمانی و منظور مودت بین مومنین است...ایمان به خدا و روز جزا و کتاب الهی....مومنین باید از اختلاف دست بر دارند و کتاب الهی را مرجع اختلافات خویش برگزینند:
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾ شورا
جالب اینکه سوره ای که اشاره به رعایت "اتصال قول" در آن آمده بر روی شاخه دوم قرار گرفته است...وحدت تمام مومنین در رعایت وحدت آیات هر سوره و کلیت درختواره بودن آن است....
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص
باید بهمین چیدمان آیات و سور باور کنیم و آنرا معتبر بگیریم و به آن استناد کنیم و آنرا تحت کنترل دستگاه وحی الهی بدانیم....
---------------------------------------------------------------------------------------
هنوز در شاخه اول قرار گرفتن دو سوره الانبیاء و الشعراء نیز جالب است.
تنها دو مورد کلمه "محدث" در قرآن وجود دارد و آنهم در اوایل این دو سوره بکار رفته است:
مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ (2) الانبیاء س 21
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ (5) شعراء س 26
بیان اینکه بعضی پیامبر را مانند شاعر میدانند در این محل وجود دارد:
بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (5) انبیاء س 21
---------------------------------------------------------------------------------------
مشابهت های دو سوره فرقان و سبا بسیار زیاد است.در یک کلمه گستردگی و سیالیت است.فرقان بودن قرآن بمعنای فقط جدا جدا بودن نیست.بلکه در عین وجود حایل بین قسمت ها ارتباط نیز وجود دارد.مانند دو قسمت بودن آب بعضی دریاها یک طرف شیرین در یک طرف شور با این حال رفت و آمد بین دو قسمت وجود دارد.
در سوره فرقان پس از معرفی قرآن میفرماید کفر ایشان بجهت معجزه ندیدن قرآن نیست بلکه ایشان منکر حیات مجدد هستند:
بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا (11) فرقان
در سوره فرقان حیات اخروی و پاداش مومنین "وعدا مسئولا" معرفی میشود.این وعده الهی حتما رخ خواهد داد اگر این وعده الهی نبود بما توجهی نمی کرد...
همین انکار موکد کافرین در اوایل سوره سبا نیز آورده میشود:
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (3) سبا
فرقان بودن قرآن هم بجهت جداکننده حق و باطل بودن آن است و هم بجهت جدا جدا نازل شدن آن.
جدا جدا نازل شدن آن منجر نمی شود به اینکه مفاهیم آن بهم مرتبط نباشند.همانطور که در خود سوره اشاره به جدا بودن آبهای دو قسمت از دریا آمده است در دریاهایی یک طرف آب شور طرف دیگر آب شیرین و مرز بین آنها وجود دارد ولی بمعنی عدم امکان عبور و مرور بین آنها نیست.
سیال و گسترده بودن و پوشش دادن مفاهیم و اشیاء در سوره فرقان بسیار آورده شده است.این سیالیت و گسترش در سوره سبا نیز وجو دارد.از همان فرو رفتن به زمین و خارج شدن از آن در ابتدای سوره سبا شروع میشود.
سوره فرقان سوره 25 و سوره سبا سوره 34 است بفاصله 9 سوره.
آیا در یکی از این دو سوره اشاره به نه دهم (9/10) و یا یک دهم (1/10) نشده است؟ چرا در سوره سبا یک دهم (1/10)آمده است:
وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ (45) سبا
در یک موضوع دیگری هم این دو سوره منحصرا مشابه هم هستند و آن "ظهیر" بودن کافر برای رب خودش است ولی "الله" هیچ ظهیری از مخلوقات ندارد و اقتدار او بر تمام مخلوقات گسترش دارد:
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا (55) فرقان 25
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ (22) سبا 34
وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (21) سبا
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 99/08/09
تغییرات جدید در این مورد تاثیرات بیشتری داشته است...سوره نحل بر شاخه دوم مناسب تر است....شاهد آوردن محمد بر امت عصر خود معیار و محک سنجش ایمان و عمل آنهاست...
قرار گرفتن سوره حج سوره 22 بر شاخه اول ندای ایمان و شاهد بودن ابراهیم برای تمام امت هاست...امری کلی و برای ایمان همه انسانها.....
وجود شاهد برای هر امت مفهوم کلی است....
شاهد بودن رسول بر امت هم عصر خودشان و تبیین کننده و شاهد بودن قرآن برای مسلمانان برای بعد از رحلت رسول الله بیان همین اصل کلی است ....در سوره نحل...متناظر با تغییر قبله در سوره بقره
در سوره حج تبعیت از مصادیق عملی و نام بردن از ابراهیم است...
شش آیه – 6 آیه – در سوره نحل مطلبی کلی میگویند که همان مطلب را آیه 78 سوره حج با مصداق عملی بیان میکند...
وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ﴿۸۴﴾النحل
.........
.........
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۸۹﴾النحل
این مفهوم را با آیه پایانی از سوره الحج یعنی آیه 78 مقایسه کنیم:
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۷۸﴾الحج
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 99/08/17
با تغییرات جدید یعنی پس از نوشتن "ترتیب سور قرآن (3)"..... سوره 19 یعنی سوره مریم بعد از سوره 17 یعنی سوره اسراء قرار میگیرد....در انتهای سوره اسراء میفرماید:
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾ اسراء
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿۱۱۱﴾ اسراء
خواندن خداوند ...دعای خداوند...با صدای بلند نباشد همانطور که در ابتدای سوره مریم نیز اشاره میشود:
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا ﴿۳﴾ مریم
در سوره مریم بنیان تولد عیسی شرح داده میشود تا کسی ایشان را فرزند خدا تصور نکند (مطابق آیه 111 سوره اسراء):
ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾ مریم
مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۳۵﴾ مریم
در سوره مریم روح الهی بر زمین آمده و بر مریم طاهره دمیده است...تولد عیسی ...نمونه خلق و خلقت....
در سوره اسراء پیامبر عروج میکند و به محضر روح القدس نزدیک میشود...بر ایشان وحی میگردد...نمونه امر و هدایت....
باور به تولد عیسی برای مردم مشکل بوده است...همانطور باور به عروج محمد دشوار بوده است...در سوره مریم اشاره به صدیق بودن زیاد
است...در سوره اسراء نیز اصرار بر دلیل آوردن از جانب محمد زیاد است تا باورشان بشود :
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿۸۸﴾اسراء
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۸۹﴾ اسراء
وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا ﴿۹۰﴾ اسراء
..................
..................
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۳﴾ اسراء
رعایت اتصال آیات هر سوره در جای خود ما را با عجایب و زیبایی هایی بسیار مواجه میسازد...درختواره بودن سور نیز بر آنها میافزاید...
---------------------------------------------------------------------------------------
اصلاحیه 99/11/15
خلاصه و متقابل شدن سوره همزه با سوره هود و سوره فیل با سوره یونس نیز جالب است:
در سوره هود قوم نوح به او میگویند اطراف تو را افراد کم فهم و ساده انگار گرفته است...نمونه طعنه و تحقیر در سوره همزه...
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ هود
اما در سوره یونس از همان قوم نوح خواسته میشود با تمام توش و توان و بدون دغدغه به نابودی نوح اقدام کنند...مثل حمله با قیل...
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۷۱﴾ یونس
تمام اقوام با رسولان به مخالفت و دشمنی پرداختند...هر قومی با توان داشته یا نداشته خود....فقط قوم یونس ایمان آوده و مخالفت نکردند...
نمونه جالب دیگر خلاصه و متقابل شدن سوره قصص با سوره اعلی میباشد...در سوره قصص اشاره به اتصال قول الهی میشود و اینکه با قرآن ابهامات برطرف گشته و رعایت پیوستگی مطلب (در پایان نقل وقایعی از وقایع زندگی موسی) شده است :
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص
در پایان سوره اعلی نیز میفرماید:
إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى ﴿۱۸﴾ صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ﴿۱۹﴾ اعلی
رعایت اتصال آیات هر سوره در جای خود ما را با عجایب و زیبایی هایی بسیار مواجه میسازد...درختواره بودن سور نیز بر آنها میافزاید...
---------------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 99/11/24
درباره خلاصه بودن سوره الطارق برای سوره عنکبوت و مشابهت مفاهیم آن دو باید گفت سوره الطارق با آیه :
"ان کل نفس علیها حافظ"
همان مفاهیم آیه ذیل از سوره عنکبوت است:
وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۲۲﴾عنکبوت
افزوده " وَلَا فِي السَّمَاءِ " در هیچ سوره دیگری نیامده است....در سوره الطارق و ذکر "النجم الثاقب" مناسب است....
و همراه محسنین بودن
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾عنکبوت
دیگری "یوم تبلی السرائر" با آیاتی که در سوره عنکبوت به افشای درونیات انسانها چه در این دنیا و چه در آخرت اشاره دارد مقابل است:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾عنکبوت
يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۵﴾عنکبوت
دیگری "امهلهم رویدا"...همان بیت العنکوتی بودن خانه مشرکین است کسانیکه غیر خدا را به ولایت گرفته اند:
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾العنکبوت
آیا این همان مهلت کوتاه نیست؟
--------------------
اما تشابه و خلاصه بودن سوره بروج برای سوره روم....برگی (بروج) از تنه درخت بر شاخه دوم از ناحیه (سوره روم).....
انداخته شدن مومنین در چاه و از بالا مشاهده کردن کافرین و ظالمین شبیه به عذاب کافرین در زمین مانده در قیامت و خروج مومنین از آن...
"شاهد و مشهود" در بروج....اشاره به ظواهر و مشهودات بسیار در سوره روم....از "یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا"...."اختلاف السنتکم و الوانکم"..."سیروا فی الارض فانظروا"..."ظهر الفساد فی البر و البحر"...."فانظر الی آثار رحمه الله".....همان اشاره اول سوره روم به شکست روم و پیروزی چند سال بعد خود اشاره به مشهودات تاریخی دارد...
--------------------
سوره لقمان خلاصه میشود به سوره انشقاق....مقطع حلقه ای کوچک تر از یک حلقه بزرگتر بر روی یک شاخه یا تنه درخت در فاصله دور از هم........کادح بودن انسان در سوره انشقاق همان سعی و تلاش برای رسیدن به ایمان....همان صبار شکور بودن در سوره لقمان .....اشارات به "اهل" بودن در انشقاق متناظر با اهلیت فرزند لقمان به اوست....اهل بهشت اهل یکدیگر حساب میشوند:
فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا ﴿۸﴾ وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا ﴿۹﴾ انشقاق
وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ ﴿۱۰﴾............إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا ﴿۱۳﴾انشقاق
--------------------
سوره سجده خلاصه میشود به سوره مطففین.... مقطع حلقه ای کوچک تر از یک حلقه بزرگتر بر روی یک شاخه یا تنه درخت در فاصله دور از هم........خدا اگر میخواست همه را خودش هدایت میکرد....میخواهد انسان خودش هم تلاش کند....یکجور کم فروشی از طرف دیگر....منتها این همان ابزار آزمون الهی است....انسان مومن نمی تواند بداند چه چیزی برای او در آخرت تدارک دیده شده است....انسانهای مومنی از خواب خودشان میگذرند و به ذکر خدا می پردازند.....
--------------------
در سوره احزاب به انسانها و حتی به پیامبر هشدار داده میشود که از وحی تبعیت کند و از کافرین و منافقین اطاعت نکند....چیزی که انسانها را میتواند مثل بند تسبیح بهم وصل کند تبعیت از امر الهی است...در سوره اتفطار گسست اولیه و درونی اجزا اشیاء در قیامت مورد تاکید است....اشاره موکد به یوم الدین در سوره انفطار و اینکه در آنروز امر فقط مخصوص خداست کنایه از عدم اطاعت از امر خدا در این دنیاست ....حتی از جانب پیامبر هم امکان غفلت هست....همان دو بار تاکید بر اطاعت از خدا در اول و اواسط سوره احزاب بر خود پیامبر....
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱﴾ احزاب
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۴۸﴾ احزاب
--------------------
--------------------
--------------------
در سوره یس ابتدا به سرسختی انسانها در برابر پیامبران اشاره میشود....اعمال انسانها ثبت می شود....و سپس به اینکه اندام انسانها در قیامت نشان میدهند که آنها چه اعمالی داشتند....کنده شدن انسانها از اعتقادات و حیات دنیوی برای آنها سخت است همچنانکه کمک به دیگران برای ثروتمندان سخت است...
این سختی کنده شدن در سوره کوچک متقارن یعنی سوره نازعات نیز خلاصه میشود...فرعون آیه الکبری را میبیند میرود همه مردم را جمع میکند و باز هم میگوید : "انا ربکم الاعلی"....جاری ساختن آب از زمین خلق شده اولیه....
--------------------
سوره الصافات اشاره به نیروهای غیبی متعدد میکند (نیروهایی غیبی که مانع کشتن فرزند توسط ابراهیم میشوند و یا یونس را نجات میدهند....نیروهایی که مانع نزدیک شدن شیاطین به آخرین آسمان مادیت و کسب اطلاع از ملاء اعلی میگردند....)....در سوره نبا نیز اشاره به صف ملائکه میشود:
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾ نبا
--------------------
سوره ص اشاره به مخاصمه در ملاء اعلی میکند (محیط بالای آسمانهای مادیت)....سوره مرسلات (سوره 77) به آسمانهای هفتگانه هر آسمان با هفت لایه....در هر دو سوره اشاره به قرآن و نزول آن میشود....
اشاره "انطلق الملاء" در سوره ص و اشاره به سه صفت مترفین برای دعوت رسول الله متقابل آیات ذیل از سوره مرسلات است:
انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ ﴿۳۰﴾ لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ ﴿۳۱﴾ إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ ﴿۳۲﴾ كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ ﴿۳۳﴾
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿۶﴾ ص
--------------------
--------------------
--------------------
تقارن سوره شورا و سوره مزمل نشان میدهد مشورت مومنین منبعث از قرآن است ....در آیه پایانی سوره مزمل سه گروه مومنین تشویق میشوند به اینکه تا میتوانند قرآن بخوانند:
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۰﴾ مزمل
آیا این آیه تمام مومنین را در نظر نگرفته است؟
--------------------
سوره الرحمن با سوره ممتحنه مقابل است....چگونه؟!!
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾ الرحمن
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾ الرحمن
با آیات ذیل از سوره ممتحنه....قلب بحث موجود در این سوره است....خیانت نکنید و مراقب باشید کسی به شما خیانت نکند....مثل خود آنها رفتار کنید با آنها:
لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾ ممتحنه
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾ممتحنه
--------------------
سوره واقعه با سوره حشر مقابل میشود:
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾ واقعه
أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾ واقعه
وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۰﴾حشر
در سوره حشر نیز به سه گروه در میان ظاهرا مومنین اشاره میشود....سابقین (مهاجرین و انصار)....مومنین بعدی...منافقین....
--------------------
و بلآخره سوره حدید و مجادله در کنار هم میرسند به اینکه باید مومنین به خدا و رسول---- فصل مشترک این دو عنوان یعنی کتاب الهی ---- اطاعت کنند از جمله اینکه انفاق کنند....انفاق از آنچه که خداوند بعنوان جانشین خود بدانها سپرده است:
آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۷﴾ الحدید
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۵﴾ الحدید
حتی برای اینکه با شخص پیامبر خصوصی صحبت کنند اعلام کرده که باید صدقه بدهید و سپس با ایشان گفتگوی خصوصی کنید....که البته خود قرآن این سخت گیری را تثبیت نمی کند و به همان پرداخت زکات امر میشود....
أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۳﴾مجادله
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 99/11/25
درباره سوره سبا و سوره تکویر کافی است بدانیم تنها در این دو سوره اشاره به اتهام جن زدگی صاحبکم (پیامبر) میشود:
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾ سبا
وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿۲۲﴾ تکویر
و نیز تنها در این دو سوره "العشار" و "معشار" وجود دارد هیچ اشتقاقی در این مورد در هیچ سوره دیگری نیست:
وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۴۵﴾ سبا
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿۴﴾ تکویر
و بلآخره اینکه اشاره به رسالت جهانی برای محمد (کافه للناس) تنها در سوره سبا اشاره میشود و البته معادل آن در سوره تکویر نیز هست:
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾ سبا
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۲۷﴾ تکویر
--------------------
در سوره فاطر (سوره 35) اشاره به خلق گروههای ملائکه میشود....در سوره عبس (سوره 80) هم اشاره میشود به اینکه قرآن در نزد کرام برره میباشد:
فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ ﴿۱۳﴾ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ ﴿۱۴﴾ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿۱۵﴾ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶﴾
این همان اشاره لازم است برای درک آیه معروف در سوره واقعه در همین شاخه از درختواره قرآنی:
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾ واقعه
و اینکه این نسخه در دستان کرام برره در عالم ملکوت اعلی از دسترس انسانهای این جهانی دور است نسخه در دستان انسانهای زمینی منطبق با آن است...از روی آن نسخه بر محمد مصطفی خوانده شده و طبق آن نسخه کنترل و جمع آوری شده است....
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 99/11/27
مشابهت و خلاصه بودن سوره نوح برای سوره دخان نیز جالب است....سوره نوح اشاره میکند به اینکه قومی با اشتباهات مختصر اولیه در اثر اصرار به انجام آن اعمال و گسترش بیشتر آنها بجایی میرسد که دیگر توان بهبود شرایط را نه تنها برای خود بلکه برای نسل های بعد نیز نخواهد داشت....
این حرکت از موقعیت مختصر اولیه و رسیدن به موقعیت بزرگ و غیر بازگشت در نوع مثبت خود همان تفصیل مجموعه فرامین احکمت مختصر اولیه از جانب مقام الهی و تفصیل آن تحت عناوین کتاب مبین و قرآن توسط روح القدس و ملائکه مقرب است...
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ ﴿۳﴾ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴿۴﴾ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۵﴾ دخان
و همچنین میتواند ظهور دود و دخان اولیه از آسمان در هنگامه آغاز قیامت باشد که در سوره دخان بدان اشاره میشود....
این شروع از یک مختصر اولیه و گسترده شدن آن مانند شروع افکار آلوده و مستکبرانه از یک شخص متکبر و دنباله روی و گسترش هر چه بیشتر تعالیم آن مفسد و مستکبر بزرگ توسط افراد پیرامونی آن دیکتاتور فرعون گونه باشد....
اشاره به شجره زقوم در سوره دخان برای مجازات این افراد کافر و مفسد سلسله وار میتواند باشد...از شروع عذاب از راس و مغز رئیس این گونه قبائل که در زمان خود عزیز و کریم بوده شروع میشود:
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ ﴿۴۸﴾ ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ﴿۴۹﴾ إِنَّ هَذَا مَا كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ ﴿۵۰﴾ دخان
در مقابل هم به "امن" و "امین" بودن در جبهه مومنین و متقین اشاره میشود....یعنی مسیر و محصول ایشان از گزند و نفوذ دشمنان و به انحراف کشیده شدن در امان هستند...
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 99/12/01
تقابل سوره طور و سوره منافقون نشان میدهد که ریشه نفاق اقتصادی است....منافقون اقتصاد را خوب میشناسند....آنها هستند که میگویند به اطرافیان پیامبر انفاق نکنید تا از دور و بر او پراکنده شوند....این نشان از آن هم دارد که بیشتر مستضعفین پیروان پیامبر بوده اند نه ثروتمندان و اغنیاء....طبق قانون همیشگی...منافقین نمیدانند که خزانه کرم الهی بالاتر از ثروت آنهاست...
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿۳۷﴾ طور
هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۷﴾ منافقون
به کلمه "سواء" در هر دوسوره نظر کنیم:
سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۶﴾ منافقون
اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾ طور
ما را به یاد نکته اصلی در فلسفه اقتصادی قرآن در سوره فصلت میاندازد:
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ﴿۱۰﴾ فصلت
همینطور منافقین در زمره "مکذبین" قرار دارند....سوره منافقون مصداقی از مکذبین در سوره طور را بیان میکند....
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾ طور
إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿۱﴾ منافقون
منافقین در آیه 6 سوره منافقون قوم فاسق توصیف شده اند فاسقین در اوایل قرآن و سوره بقره چنین معرفی میشوند:
إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ بقره
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾ بقره
منافقین انفاق نمی کنند و در صدد رفع نیاز طبیعی و رفع فاصله شدید بهره مندی اقتصادی در جامعه نیستند طرفدار انباشت برای خود و نسل های بعدی خود و مستکبرند...(اتصال بین انسانها در رفع نیاز .....یکی از اوامر مربوط به رعایت اتصال)
به قیامت اعتقاد ندارند....اینکه انفاق در این دنیا حیات طیبه برای خود آنها در قیامت ایجاد خواهد کرد باور نمی کنند....
--------------------
از این میان شباهت سوره ق و سوره طلاق بیشتر از بقیه آشکار بوده و آن مفهوم محوری خروج است....
--------------------
تقابل سوره ذاریات و سوره تغابن نیز بر محور متضرر شدن انسانهایی است که تمام تلاش و سعی آنها به سوی جمع مال و منال دنیوی بوده است متمرکز میباشد...این متذکر بودن است که نفع دارد....بقیه ضرر و زیان است...جمع نهایی اعمال ضرر میشود اگر توجهی به خدا و قیامت نشده باشد...مثل جمع و تفریق کردن کاسبان در پایان روز....
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۹﴾ تغابن
وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۵﴾ ذاریات
اینها بشرطی است که واقعا قیامت رخ بدهد ....اگر وعده رخ دادن قیامت وعده درست باشد و راست گفته باشند....اینستکه به صدق این وعده در سوره ذاریات تاکید میشود و اینکه واقعا حقی بر اموال اغنیاء برای سائلین محروم وجود دارد....آن وعده حق است و این کمک نیز حق است:
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿۵﴾ ذاریات
وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۱۹﴾ ذاریات
------------------------------------------------------------------
نگارش 99/12/10
خلاصه بودن سوره قارعه برای سوره ابراهیم بسیار واضح و خیره کننده است...
آیه ذیل از سوره ابراهیم :
مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿۱۸﴾ ابراهیم
گویی همان اشاره به سبکی موازین کافرین در قیامت است:
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾ قارعه
اراده ای قوی و ایمان استوار بالاتر از آنچه حضرت ابراهیم داشته است در میان آدمیان سراغ نداریم و این دلیل امامت ایشان است...
کوبنده و قاطع... ابراهیم نمونه حسنه در ثابت قدم بودن است...
همراه با آیه ای از سوره نحل میتوان درختواره بودن قرآن را نتیجه گرفت:
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿۲۴﴾ ابراهیم
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ﴿۲۷﴾ ابراهیم
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۱۰۲﴾ النحل
بنابراین قرآن قول ثابتی برای هدایت مسلمین است...همانطور که هدایت های الهی در اعصار گذشته قول ثابت بوده اند....قرآن جامع آنهاست... کلیت و تمامیت پایانی کلمه طیبه و درختواره ثابت خواهد بود ...
تسلیم بودن در مقابل این درختواره ثابت بهشتی فهم صحیح قوانین الهی و ثبوت قدم را عاید مومنین خواهد کرد....چه در این حیات دنیوی چه در آخرت...
تسلیم همین چیدمان و اتصال کلمات و آیات در هر سوره....درختواره ای از سور...برداشت صحیح ما نیز درختواره ای میشود متشابه با این درختواره ثابت...مانند تسلیم بودن در برابر چیدمان طبیعی پدیده ها در کتاب طبیعت...
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 1400/01/07
حقانیت یعنی چیزی که در نهاد آفرینش است و افراد پاک نهاد آنرا درک میکنند و چسبندگان به زخارف دنیا آنرا انکار میکنند و بطور مثال مردن و زنده شدن صرف در دنیا را میبینند و دیگر توان درک قیامت را ندارند...عملکرد این جهانی ما نیز حق است و نوشته میشود و آشکار خواهد شد:
وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۲۴﴾ جاثیه سوره 45
هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۹﴾ جاثیه سوره 45
حق طبیعی افراد السائل و المحروم در اموال توانمندان (از ریشه همان سوال در آیه سواء للسائلین در سوره فصلت سوره 41 و بر روی همین شاخه اول از درختواره قرآنی) مانند حقانیت وجود و اعتقاد به قیامت است...نیازمندانی که بعلت کم استعداد و توان بودن طبیعی زندگی آنها بسامان نمی رسد و محرومند...کمک توانمندان حق طبیعی و نوشته شده بر آنهاست...
اجرای این کمک ها میتوانسته همواره طی وصایای بین نسلی مومنین --آغاز شده از زمان نزول قرآن – توسط شوراهای اجتماعی گسترش یابنده مومنین اجراء شود تا امروزه به صورت نهادینه و قانونی پیاده سازی گردد...در قالب نهادهای تامین اجتماعی...البته امروزه بدست غیر مومنین بشر دوست یا مومنین بی ادعا چنین نهادهایی شکل گرفته اند...باید امیدوار باشیم مومنین مدرن با برداشت های اشتباه آنها را از بین نبرند و از صفر شروع نکنند....
وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ﴿۳۲﴾ جاثیه
وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ﴿۲۴﴾ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۲۵﴾ وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿۲۶﴾ وَالَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذَابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ﴿۲۷﴾ معارج
و این راز خلاصه ضمن مشابه بودن سوره معارج برای سوره جاثیه است که در نظر اول رخ نشان نمیدهد و ممکن است شک برانگیز باشد:
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾جاثیه
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 1400/01/12
کلمه "حجر" در سوره فجر به چه معنایی است؟....بسیاری میگویند به معنای "عقل" است...از جهت آن که میگویند عقل مانع از نفوذ افکار و اعتقادات نادرست میشود...
کسی که حصار امنی دور خود کشیده باشد...آیات بعد این سوره اشاره به اقوام و افرادی دارد که ستونها و بیوت سنگی در کوه داشته اند:
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿۶﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾ فجر
وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾ فجر
جالب تر اینستکه در پایان سوره هم خداوند میخواهد نفوس مطمئنه به جنت او وارد شوند...داخل در حصن و دایره بهشت خداوند گردند:
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾ فجر
این سوره با سوره شعراء مقابل است....گویی سوره شعراء در سوره فجر خلاصه میگردد...سوره فجر ثمره ای برای سوره شعراء است...
در سوره شعراء اقوام سنگی نیز آمده است...در تمام اقوام ذکر شده که نابود گشته اند اکثریت ایمان نداشته اند و خداوند عزیز و رحیم است:
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۹﴾ شعراء
این دو آیه بتعداد اقوام تکرار شده است....یعنی در تمام اقوام مومنین در اقلیتی محصور بوده اند....
اصلا خود شاعر و شعراء در درون خود محصورند...شعر کار گروهی نیست کار فردی و کاملا درونی است....
البته در درون خود در عوالم بسیاری سیر میکنند و قرار ندارند...
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 1400/02/05
درمیان سور دارنده حروف مقطعه سه سوره طسم شعراء و طس نمل و طسم قصص وضعیت منحصر بفردی دارند....از این سه کلمه دوتای اول یکسان هستند طسم و طسم ....وسطی طس است یک حرف کم تر است..... در تلفظ حرف میم دو لب دهان انسان بهم میرسند....
اما درمیان سور دیگری که حروف مقطعه دارند اگر استثنایی بین آنها باشد آن استثنا حروف بیشتری دارد....مثل سور 10 تا 15 که مقطعه الر دارند سوره رعد درمیان آنها المر دارد....سوره رعد به شاخه دوم قرار میگیرد....محتوای اشتثنایی نیز دارد....
اما سوره طس نمل که یک حرف کمتر دارد به شاخه دیگر نمی رود....جالب است که در اینجا محتوای استثنایی وجود ندارد هر سه سوره به اتصال اشاره دارند....دو سوره قبلی نور و فرقان نیز در هماهنگی با این سه سوره به اتصال اشاره دارند...از نور الهی تا قول الهی....
جالب این است که سور کوچک متقابل این 5 سوره به سمت سور کوچک پایانی ناس نیز اشاره به اتصال میکنند این بار اتصال بین پدیده های طبیعی از جمله انسانها....از سوره اعلی تا سوره شمس...
انفاق کردن و وصیت بالمرحمه و ترغیب به رسیدگی به یتیمان و مساکین....
---------------------------------------------------------------------------------------
نگارش 1400/04/04
بعد از آخرین تغییرات در ترتیب سور دو سوره سجده 32 و سوره مطففین 83 بر روی شاخه دوم و دو سوره لقمان 31 و انشقاق 84 بر روی شاخه اول قرار گرفتند....
در سوره مطففین از جهت تمسخر "یضحکون" کافرین در دنیا در مقابل "یضحکون" مومنین در آخرت در حالیکه بر "ارائک" تکیه زده اند قرار میگیرد....مانند اینکه از بالا نگاه میکنند تا ببینند که آیا مطففین تماما جزای خود را میگیرند و چیزی از حساب آنها کم میشود یا نه.
با این بیان پایانی سوره مطففین بزیبایی در کنار سوره بروج بر شاخه اول قرار میگیرد....سوره ای که از بالا عده ای برپایینی ها که عذاب میشوند نگاه میکنند...
اما دوبار آمدن "مسرورا" در سوره انشقاق مناسبت زیبایی دارد.... "یضحکون" لزوما از جنس سرور نیست...
سرور از پیوستن افراد به همنوعان و "اهل" خود حاصل میشود...در سوره انشقاق "مومنین" در حیات اخروی در بهشت با سرور به هم ملحق میشوند...مومنین اهل یکدیگرند و قوم و خویش واقعی.....اما اهل دنیا در آخرت سروری ندارند در حیات دنیایی از الحاق بهم مسرور و خوشحال میشدند نه با الحاق و پیوستن به دیگران از جمله فقیران و مسکینان حتی اگر قوم و خویش بودند...
بنابراین قرار گرفتن دو سوره لقمان و انشقاق بر روی شاخه اول با تلاش برای کسب ایمان و تشکیل جامعه مومنین (شاخصه سور بر روی این شاخه) و قرار گرفتن دو سوره سجده و مطففین بر روی شاخه دوم با چالش جامعه مومنین با غیر مومنین سازگار میگردد...
----------------------------
بعد از این آخرین تغییرات در ترتیب سور سوره تین در کنار سوره قدر قرار میگیرد سوره اول به کلمه "َالْحَاكِمِينَ" ختم میشود:
فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿۷﴾ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿۸﴾التین
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾ القدر
سوره یونس هم در کنار سوره هود است:
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾یونس
الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿۱﴾ هود
آیا نمی توان گمانه زنی کرد که سوره قدر به نزول بنیان قرآن (مجموعه موجز احکمت) اشاره میکند مرحله ای که پیامبر از آن بی خبر است؟
بعد از سوره یونس هم اشاره به اولین نسخه قرآن است...تفصیل آنچه "احکمت آیاته" اطلاق میشود...
گویی اشارات دو سوره بزرگتر به شکل تفصیل داده شده و به اصطلاح ماکرو روند نزول است و اشارات دو سوره کوچک اشاره به نمای میکرو قرآن میباشد...
نزول دستورات موجز اولیه (حاصل ارتباط بدون واسطه روح القدس و خداوند....مرحله احکمت آیاته) از جانب روح القدس به ملائکه و روح هر امر(صورت میکرو)...دستور جمع آوری اطلاعات....و آماده سازی شرایط در زمین و آسمانها..
نزول شکل تفصیل داده شده مرحله قبل به شکل آیات عربی...جمع بندی و سیستم شدن اطلاعات...
نسخه اولیه در آن ماه رمضان نازل میشود و به دست کرام برره قرار میگیرد....
آیات جدید یا آیاتی که گسترده تر خواهند شد (در مشابهت "آیات" با "مومنین" مانند مسافرین و مریضان به تکمیل کردن ایام صیام در روزهای دیگر...اشارات آیه 185 در سوره بقره) بعدا به این سیستم یا نسخه اضافه خواهند گردید...
هر آیه و سوره مختصات دقیق خود را دارد....
رعایت اتصال آیات هر سوره در جای خود ما را با عجایب و زیبایی هایی بسیار مواجه میسازد...درختواره بودن سور نیز بر آنها میافزاید...