ترتیب سور قرآن برای درختواره

در ادامه مطالب لینک ارتباط سور متقابل از ابتدا و انتهای قرآن  " ، بطور خلاصه :

 

اول – بعنوان اشاره از خود قرآن میبینیم سور دارنده حروف مقطعه "الم" مانند دیگر گروههای سور دارنده حروف مقطعه ، پی در پی قرار ندارند...

        گویی حروف کلمه "الم" شبیه معکوس و تلفظ حروف "لا" از سمت چپ هستند.... و این سور دو شاخه کننده...جداسازی از سمت ریشه  به بالا آغازمیشود...

 

دوم – طبیعی است که باید قبل و بعد هر سوره در محل جدا سازی ، فقط یک جای خالی در نظر بگیریم مگر اینکه یک گروه با یک حروف مقطعه باشند...

 

سوم – هر مرحله از جدا سازی باید تا انتها انجام گردد و سپس مرحله بعدی از ابتدا و از سمت ریشه آغاز شود ...

 

مرحله اول – سور دارنده حروف مقطعه "الر" نیز تا حدودی شیبه سور دارنده حروف مقطعه "الم" جدا سازهستند...تفاوت در این است که این سور پی در پی میباشند، شاخه به شاخه نمیشوند(در یک ردیف)...از ابتدا و انتهای این گروه نیز جدا سازی

انجام میگیرد ، البته سوره سیزده با حروف مقطعه بیشتر یعنی "المر" در میانه آنها نیز جداسازی میکند...چرا سوره 27 (سوره طس النمل) با داشتن حروف مقطعه کمترهم از دو سوره دیگر جدا نشود؟ حتی با این توجیه میتوانیم سوره مریم (سوره 19) را

بخاطر داشتن بزرگترین حروف مقطعه پیوسته از ابتدا جدا ساز بدانیم...سوره اعراف با حروف مقطعه "المص" نیز جداساز است (سوره اعراف و کوثر خود توصیف قطع و فصل و بیان ابتر بودن کافرین هستند)...

 

مرحله دوم – از اعداد اول 2و3و19 بعنوان پایه های تجزیه عدد 114 با توان مساوی یک ، دو عدد 19*2 = 38 و 57 = 19 * 3 نیز دو سوره جدا ساز دارند (یعنی علاوه بر سور 2 و 3 و 2*3=6  و 19)  ... تمام مقسوم علیه های عدد 114 ...

 

مرحله سوم – سور با شماره اعداد اول کوچکتر از 57 ، جدا سازند مگر با استثنای سور دارای حروف مقطعه ....پنج عدد اول 17 و 23 با 47 و 53 و عدد پنجم 37...با موقعیت جالب ارقام 3 و 7 ...

اعداد اول تا قبل از این مرحله یا در بند حروف مقطعه سور خود بوده اند و یا از تجزیه عدد 114 ... اما این 5 عدد اول عمومیت دارند...

علاوه بر عدد اول بودن ، توجیه و اشاره زیبایی برای انتخاب این پنج عدد اول را میتوان از اشاره محل سوره سیزدهم یافت...سوره سیزدهم در دومین گروه ده تایی قراردارد در این گروه در سوره یازدهم آیه 13 میفرماید اگر میتوانند ده سوره مانند آن

بیاورند...این اشاره به ده سوره دوم شامل  سوره سیزدهم ، بعد از ده سوره اول شامل سوره سه ، سپس ده سوره دیگر و... تا قبل از عدد 57 راهگشاست...همین کار را با سوره 7 و هفده و ...میتوان اجرا کرد...

بعبارت دیگر مشابه الگوی جداسازی ها در 10 سوره اول بجز سوره 5 ، یعنی سوره 3 و سوره 7...افزایش های ده تایی به عدد 5 ، عدد اول تولید نمی کند...براستی که ده سوره دیگر مانند ده سوره اول نمیتوان آورد!!!...

تا آنجا که میتوانیم ، مشاهده میکنیم محتوا و ارتباط سور و اتصال آیات آنها موید این الگو هستند...

حدید       

 

 

57 *

مجادله

58

پایه های توان مساوی یک

0

1

واقعه

56

 

 

حشر

59

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

رحمن

55

 

 

ممتحنه

60

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

قمر

54

 

 

صف

61

شماره قبل جدا ساز است

1

0

نجم

 

 

53 *

جمعه

62

اعداد اول کمتر از 57

0

1

طور

52

 

 

منافقون

63

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

ذاریات

51

 

 

تغابن

64

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

ق

50

 

 

طلاق

65

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

حجرات

49

 

 

تحریم

66

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

فتح

48

 

 

ملک

67

شماره قبل جدا ساز است

1

0

محمد

 

 

47 *

قلم

68

اعداد اول کمتر از 57

0

1

حم احقاف

46

 

 

حاقه

69

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

حم جاثیه

45

 

 

معارج

70

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

حم دخان

44

 

 

نوح

71

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

حم زخرف

43

 

 

جن

72

شماره قبل جدا ساز است

1

0

حم عسق شورا

 

 

42 *

مزّمّل

73

کد حروف مقطعه اضافی

0

1

حم فصلت

41

 

 

مدّثر

74

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

حم غافر (مومن)

40

 

 

قیامه

75

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

زمر

39

 

 

دهر (انسان)

76

شماره قبل جدا ساز است

1

0

ص

 

 

38 *

مرسلات

77

پایه های توان مساوی یک

0

1

صافات

37

   

نبأ

78

اعداد اول کمتر از 57

1

0

یس             

 

 

36 *

نازعات

79

شماره قبل جدا ساز نیست

0

1

فاطر

35

   

عبس

80

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

سبأ

34

   

تکویر

81

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

احزاب        

 

 

33 *

انفطار

82

شماره قبل جدا ساز است

0

1

الم سجده

32

 

 

مطففین

83

استثناء حروف مقطعه الم

1

0

الم لقمان

   

31 *

انشقاق

84

استثناء حروف مقطعه الم

0

1

الم روم

 30

 

 

بروج

85

استثناء حروف مقطعه الم

1

0

الم عنکبوت

   

29 *

طارق

86

استثناء حروف مقطعه الم

0

1

طسم قصص

 28

 

 

اعلی

87

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

طس نمل

 

 

27 *

غاشیه

88

کد حروف مقطعه کمتر

0

1

طسم شعراء

 26

 

 

فجر

89

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

فرقان        

 25

 

 

بلد

90

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

نور

24

 

 

شمس

91

شماره قبل جدا ساز است

1

0

مؤمنون

   

23 *

لیل

92

اعداد اول کمتر از 57

0

1

حج

22

 

 

ضحی

93

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

انبیاء

21

 

 

انشراح

94

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

طه

20

 

 

تین

95

شماره قبل جدا ساز است

1

0

کهیعص مریم

   

19 *

علق

96

اعداد اول کمتر از 57

0

1

کهف

18

   

قدر

97

شماره قبل جدا ساز است

1

0

اسرا

 

 

17 *

بیّنه

98

اعداد اول کمتر از 57

0

1

نحل

 16

   

زلزال

99

شماره قبل جدا ساز است

1

0

الرحجر

 

 

15 *

عادیات

100

استثناء حروف مقطعه الر

0

1

الرابراهیم

 

 

 14

قارعه

101

شماره قبل جدا ساز است

0

1

المر رعد

13 *

   

تکاثر

102

کد حروف مقطعه اضافی

1

0

الر یوسف

   

12

عصر

103

شماره قبل جدا ساز نیست

0

1

الر هود

   

11

همزه

104

شماره قبل جدا ساز نیست

0

1

الر یونس

 

 

10 *

فیل

105

استثناء حروف مقطعه الر

0

1

توبه

 9

 

 

قریش

106

شماره قبل جدا ساز نیست

1

0

انفال

8

 

 

ماعون

107

شماره قبل جدا ساز است

1

0

المص اعراف

 

 

7 *

کوثر

108

استثناء حروف مقطعه الم

0

1

انعام

6

 

 

کافرون

109

شماره قبل جدا ساز است

1

0

مائده

 

 

5 *

نصر

110

اعداد اول کمتر از 57

0

1

نساء

4

 

 

مسد

111

شماره قبل جدا ساز است

1

0

الم آل عمران

 

 

3 *

اخلاص

112

استثناء حروف مقطعه الم

0

1

الم بقره

2

 

 

فلق

113

استثناء حروف مقطعه الم

1

0

فاتحه

 

 

1

ناس

114

محل اصلی - ریشه

0

1

 

 

 

 

 

 

 

35

22

 

با کمال تعجب تعداد شماره سور با ستاره زرد 19 عدد است ...یعنی تعداد محل های بدون تکرار جدایی ها یا انشعابات از زمینه اولیه یا سوره قبلی و تشکیل دو شاخه اصلی...سوره فاتحه خود بر هر دو شاخه متصل است و نمی توان جدا ساز دانست

 (اشاره سبعا من المثانی و القرآن العظیم؟ سوره الحجر)....با این آخرین تغییرات جمع شماره های سور با ستاره زرد (که هنوز نوزده عدد هستند) مساوی عدد 505 است...

با این آخرین تغییرات ، تفاوت تعداد سور دو شاخه به عدد 13 رسید...سوره 13 ، سوره رعد ، آیا اشاره به علت العلل جدایی ها نیست؟ تکاثر...

از جدول فوق ستون دوم از سمت راست شماره های سور شاخه اول هستند و ستون سوم از سمت راست شماره های سور شاخه دوم می باشند....

 نیمه اول از سوره حمد به سوره بقره نزدیک است و نیمه دوم آن به سوره آل عمران (با آیه دوم اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ) --اشاره زیبا در سوره حجر است: قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾ حجر

ارتباط و پیوستگی این سور و سور متناظر در نیمه دوم مانند ارتباط  قسمت هایی از تنه (شاخه اصلی) با برگ یا شاخک درختواره است...." طرح اولیه درختواره قرآنی ، القرآن کشجره ثابته  "

------------------------------------------

از موارد تایید برای این چیدمان ، در کنار هم قرار گرفتن دو سوره انفال و توبه است...

علاوه بر مشابهت مطالب این دو سوره ، بیانات محبت آمیز انتهای سوره انفال ، جبران بدون بسم الله بودن سوره توبه را نشان میدهد...

در پی تقبیح اعتقاد شرک آلود و اشاره به خیانت قبلی کافرین ، سوره انفال این چنین خاتمه می یابد:

وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۷۱﴾ انفال

....

وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۷۵﴾ انفال

------------------------------------------

از موارد دیگر تایید برای این چیدمان ، در کنار هم قرار گرفتن دو سوره اعراف و یونس است...

نابود شدن اقوام مجرم در گذشته و ایمان نیاوردن آنها غیر از قوم یونس ، در هر دو سوره بیان میشود...دنباله آن کافرین قطع شد....

دو مورد "تعجب" از ارسال رسل در سوره اعراف ، تعجب قوم نوح و قوم هود ، مشابه بیان تعجب قوم محمد مصطفی ، بطور کلی مردم ، در آیه دوم سوره یونس است :

أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾ اعراف

أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۶۳﴾ اعراف

أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ ﴿۲﴾ یونس

------------------------------------------

در این چیدمان ، سوری که بنام نیکان و پیامبران است بر روی شاخه دوم قرار میگیرند مانند سوره مریم ، ابراهیم ، یونس و لقمان ...

بر روی این شاخه دوم ، سوره نجم و سوره محمد نیز قرار دارند... ستاره ها... همینطور سوره مومنون ....همه ندای وصل کردن میدهند...

شاخه اول بیشتر ، بیان قوانین و تدابیر الهی و وصل بودن از ابتدای خلق و پیش فرض ، هشدار باقی ماندن یا باقی گذاشتن بر وصل است...

------------------------------------------

بر روی شاخه اول و در کنار هم قرار گرفتن دو سوره انفال و توبه ، وصل سوره توبه به سوره الرعد را نیز موجه میسازد...

تذکرات متعدد در سوره رعد به اتصال و هشدار به قطع نمودن بعنوان میثاق الهی ، با امر به اصلاح ذات بین مومنین و وحدت  آسمانی آنها در مقابل مشرکین در سورتین انفال و توبه سازگار میشود...

مشرکین یعنی اهل کتابی که عزیر و عیسی را پسر خدا میدانند....بسیاری از احبار و رهبان آنها با قدرتمندان سازش نموده و اموال  جامعه را به باطل میخورند...

اینها مانند ویروس و میکروب در میان مومنین عمل کرده و آنها را از اتحاد و توحید باز میدارند لذا اعلام میگردد که بعد از این ، دوری از آنها لازم و ورود آنها به مسجدالحرام ممنوع است....کعبه بعنوان سمبل وحدت مومنین پاک سازی گردد...

------------------------------------------

دو سوره الصافات و الرعد بر شاخه اول وضعیت مشابه و منحصر بخودشان دارند....سوره الصافات بیان انذار به قیامت و دیدن نتایج اعمال است برای تمام اقوام و امم قبلی...هیچ قومی ایمان نیاوردند غیر از قوم یونس ... دراواخر سوره الصافات این

 موضوع چنین خاتمه می یابد : 

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿۱۴۷﴾ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۱۴۸﴾ الصافات

پس از این آیات خطابات به قوم محمد مصطفی میباشد...و البته اشاره به اینکه پیامبران همگی تحت نظر و کمک الهی بوده اند...بنابراین میتوان گفت سوره الصافات نگاه کلی و سراسری به تمام اقوام و انسانها دارد و موضوع قیامت...

سوره الصافات متقابل است با سوره النباء ...همان خبری که انبیاء همگی قوم خود را به آن هشدار داده اند تا مگر مستکبرین آن اقوام دست از تحقیر دیگران بردارند و به کمک دیگران اقدام کنند تا در قیامت با عذاب مواجه نشوند....

در سوره الرعد از هیچ قومی نام برده نشده و فقط امت محمد را مخاطب قرار میدهد و از آنها میخواهد که همچون اولوالالباب رعایت وصل کنند :

أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿۲۰﴾

وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿۲۱﴾ الرعد

... و مانند کسانی نباشند که آنچه را که باید بنا به دستور الهی وصل کنند، قطع میکنند :

وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿۲۵﴾ الرعد

سابقه معرفی اولوالالباب را از سوره بقره داریم :

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۶۹﴾ بقره

بی جهت نیست که در سوره الرعد نیز اشاره به اولوالالباب و کتاب میشود ، چرا که در فهم کتاب نیز باید رعایت وصل و کلیت بشود....بنابراین اول و آخر سوره الرعد به کتاب و آنانی که علم کتاب دارند اشاره میگردد :

المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾ الرعد

....

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿۴۳﴾ الرعد

... سوره الرعد متقابل است با سوره تکاثر ...هشداری که به قوم آخرین لازم است...آخرین امت و آخرین پیامبر باید قیام بالقسط و وصل بین مومنین و غیر مستکبرین بنمایند چرا که دیگر سزاوار نیست کسانی ثروت های سلیمانی داشته باشند.... دوره

 پایانی دوره چمعیت فراوان و کارهای پیچیده و تخصصی و انبوه ساز است...رضایت اجتماعی باید رعایت گردد...

...بطور کلی میتوان گفت از مومنین امم قبلی تسلیم و ایمان خواسته شده ولی از مخاطبین آخرین نبی علاوه بر آنها انتظار رعایت وصل نیز میرود...

خلاصه اینکه ارتباط این دو سوره و متقابلین آنها که در ظل درختواره دیدن سور قرآن مشخص گردید ، به زیبایی گویای عصاره پیام قرآن میباشد...

------------------------------------------

چرا دو سوره توبه و محمد که بحث قتال در آنها وجود دارد هر دو بر روی شاخه دوم نیستند؟....برای اینکه قتال در سوره محمد با کافرین است و دستور قتال صریح داده شده اما در سوره توبه بحث در مورد مشرکین است ، کسانیکه از اهل کتاب بوده و میتوانند به دین جدید نیز ایمان داشته باشند...قرآن را شنیده و به باور برسند:

وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ توبه

بسم الله نداشتن سوره توبه بجهت خشونت بیشتر نیست بلکه بجهت اتصال بیشتر با سوره قبلی یعنی سوره انفال بوده بنوعی اختلاف بین کلیه مومنین (از ادیان قبلی و دین جدید) است :

أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۳﴾ توبه

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ﴿۱۳﴾ محمد

در سوره توبه در مقابل قتال ، دستور برخاستن به قتال است...اما در سوره محمد مومنین خود به قتال با کافرین بر میخیزند....

قتال مورد اشاره در سور بقره ، انفال و توبه بنوعی مانند قتال در سوره حجرات است ابتدا قتالی رخ داده است و متعاقب آن دستور به قتال با خاطی داده میشود و این سور بر شاخه اول قرار دارند :

وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۹﴾ حجرات

گویا نوع قتال در سوره محمد همیشه رخ نمی دهد اما قتال نوع شاخه اول همواره امکان دارد...نام سوره محمد خود گویای قتال برای استقرار دین و اعلام ظهور به جهانیان در زمان پیامبر مصطفی است که با پشتیبانی نیروی غیبی اقدام و محقق شد...

------------------------------------------

بین دو سوره 41 (سوره فصلت) و سوره 43 (سوره زخرف) که بر روی شاخه اول قرار میگیرند ، سوره 42 (سوره شورا) بر روی شاخه دوم قرار میگیرد...بجهت حروف مقطعه اول این سه سوره.... سوره شورا حروف مقطعه طولانی تری دارد...

حم ﴿۱﴾ تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۲﴾ فصلت 41

حم ﴿۱﴾ عسق ﴿۲﴾ كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳﴾ شورا 42

حم ﴿۱﴾ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ الزخرف 43

این جدا سازی با محتوای این سه سوره نیز هماهنگی دارد...از جمله شواهد این است که در دو سوره 41 و 43 راجع به شیطان قرینه گمارده شده بر کافرین اشاره شده است اما در سوره شورا چنین مفهومی یا موضوعی مطرح نمیشود...

وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾ فصلت 41

وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾ زخرف 43

کسانی که به خدا و قیامت اعتقاد ندارند و از یاد خدا غافل هستند و متوجه نیازمندان نیستند و فقط به مصرف دلخواه مسرفانه خود مشغول هستند...شیاطین قرینه وجود آنها شده اند...

------------------------------------------

بین دو سوره 26 (سوره شعراء) و سوره 28 (سوره قصص) که بر روی شاخه اول قرار میگیرند ، سوره 27 (سوره النمل) بر روی شاخه دوم قرار میگیرد...بجهت حروف مقطعه اول این سه سوره.... سوره النمل حروف مقطعه کوتاه تری دارد...

طسم ﴿۱﴾ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ شعراء 26

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾ هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ النمل 27

طسم ﴿۱﴾ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾ قصص 28

این جدا سازی با محتوای این سه سوره نیز هماهنگی دارد...از جمله شواهد این است که در دو سوره 26 و 28 راجع به اطمینان (قطب مثبت) یا حیرانی و سرگردانی کامل (قطب منفی) مطرح میشود ولی در سوره النمل حالت عدم قطعیت و تردید و اجبار مطرح شده است گویی تمام عوامل حضور ندارند...

درک تفاوت و تشابه بین این سور با مطالعه سور متقابل یا سور جفت آنها ، از انتهای قرآن ، راحت و سریع تر است...

صفحه اول