درباره اتصال آیات سوره حدید سوره 57

 

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳﴾الحدید

ذیل آیه فوق از نهج البلاغه در تفسیر نمونه آورده میشود:

"...كوتاه سخن اينكه او به همه چيز احاطه دارد و آغاز و انجام و ظاهر و باطن جهان هستى او است. بعضى از مفسران" ظاهر" را در اينجا به معنى" غالب" تفسير كرده‏اند (از ظهور به معنى غلبه) و در بعضى از خطب" نهج البلاغه" نيز

قرينه‏اى بر اين معنى ديده مى‏شود آنجا كه در باره آفرينش زمين مى‏فرمايد: هو الظاهر عليها بسلطانه و عظمته، و هو الباطن لها بعلمه و معرفته" او با سلطه و عظمتش بر آن غلبه دارد، و با علم و معرفتش در باطن آن راه دارد" (نهج البلاغه

خطبه 186) جمع ميان دو تفسير نيز بى مانع است...."

بیان نهج البلاغه در اینجا با اتصال آیات سازگار و راهگشاست...

کلمات "الاول" و "الآخر" در معنی فاعلی هستند بعنوان بانی و وارث و باقیماننده :

وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۰﴾الحدید

بنابراین کلمات "الظاهر" و "الباطن" نیز باید در خصلت فاعلی باشند...خداوند آنها را به سلطه خویش ظاهر کرده است....

برداشت شبیه به اینکه چون هر چیزی از آب زنده است و عرش خداوند نیز برآب است پس خدا در درون اشیاء ظهور دارد...چیزی مثل وحدت طبیعت و خدا...اشتباه می باشد...عرش خدا بر آب است خود خدا که بر آب نیست...

در خود سوره حدید نیز داریم:

مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۲۲﴾

در اینجا نیز موید "ظاهر سازنده" یا "پنهان کننده" را می یابیم...

---------------------------------------------------------------------------------------

نگارش 99/12/07

آیه ذیل از سوره حدید :

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳﴾

غالبا در این مباحث بینهایت و همه جا گستر مورد استفاده یا سوء استفاده قرار میگیرد...اما طبق معمول نه در اتصال با دیگر آیات در این سوره...و روبرو هستیم با الگوهای بعضا درست و بعضا اشتباه که نتیجه آن بنا بر اظهار برخی یاس از الهیات است....

بازگشت به قرآن و الهیات نجات بخش لازم است ولی با کدام روش خواندن؟ روشی باید که مورد تایید خود قرآن باشد...

هر چه به زمان رحلت پیامبر نزدیک تر بشویم اختلاف و شک و تردید در چیدمان آیات و سور بیشتر بوده است ولی اجتناب پذیر....تفسیر قرآن بیشتر شخص و عالم محور بوده است...هر فرقه ای دنباله رو شخص مورد نظر خود بوده است....

پس از فروکش کردن اختلافات و رضایت به یک چیدمان باید این چیدمان را نتیجه رصد و کنترل همواره الهی و معتبر دانسته و بر مبنای اتصال آیات هر سوره در این چیدمان به درک قول الهی اقدام نمود ....

نه اینکه به تفاسیر و نظرات سلف صالح یا نا صالح استناد کنیم (آنها تجربیاتی موفق یا ناموفق بیش نیستند---در مطالعه قرآن ) و به تفرقه و قتل و قتال ادامه دهیم....آنهم در عصر و زمانیکه منابع زیر زمینی این منطقه آشکار و موضوع

غارت برای قدرتمندان بومی و بین المللی شده است....

سوره حدید با آیه فوق الذکر شروع نشده بلکه قبلا دو آیه باید خوانده شود:

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾

لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲﴾

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳﴾

بنابراین با در نظر گرفتن اینکه آسمانها و زمینی وجود یافته اند و موجوداتی "میمیرند" و "زنده میشوند"...خداوند اول و آخر و ظاهر و باطن است و بر هر شی ای "عالم" است...

خداوند فقط در درون انسانها روح خود را دمیده است و این روح همان نور الهی است...عالم مادی زمین و آسمانها عالم ظلمات و ماده سیاه است والبته شناور و تابع خواست الهی...

گویا مشتقات کلمه "نور" در خود سوره نور 7 مرتبه و در سوره حدید 6 مرتبه بکار رفته است.....

نور الهی موجودات را آشکار میکند ولی این بمعنی این نیستکه نور الهی در درون همه موجودات هم رسوخ و نفوذ کرده باشد...خدا همه موجودات را شکل و ظاهر داده است ولی نور در درون آنها جریان ندارد....قانون الهی در درون موجودات جریان دارد و حاکم است....

بنابراین تصور خداوند بعنوان چیزی مثل خط حقیقی و بینهایت اشتباه است...نور خداوند درون هر موجودی نیست درون انسانهای پاک و مطهر است...

انسانهای ناپاک روح الهی و طیبات خود را از بین میبرند و دیگران را به زحمت می اندازند و خود به ظلمات حیوانی میرسند...

---------------------------------------------------------------------------------------

1403/06/28

در این سوره که بعد از دو سوره شورا و سوره نجم بر شاخه دوم قرار میگیرد ، اشاره به میزان و ترازو بودن قرآن میشود :

اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ ﴿۱۷﴾ شورا

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ

يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۵﴾ الحدید

ترازو در شکل و شمایل کلی و عمومی وسیله ایست که توسط آن یا کالا و اعداد مقایسه میشوند یا میله ای دارد که به دو سر آن کالاهای مورد سنجش آویزان  میشوند و در قسمت وسط این میله ، مکانیسمی برای تست تعادل قرار دارد که رفته

رفته در طول زمان دقیق تر شده است...

ما امروزه میتوانیم برای منظور خود و بنحو کاملا واقعی و عملی برای آن دو عقربه تصور کنیم ...عقربه ای ثابت و بلند که از جایی آویزان است یا در دست ما قرار میگیرد و دیگری متحرک و کوتاه و وصل به آن میله...

قرآن بعنوان آخرین کتاب الهی در مقام میزان بوده و رافع اختلافات بین ابناء بشر و پیروان کتاب های قدیم و جدید است...

آیه ذیل از سوره حدید اشاره دارد به اینکه این ترازوی الهی دو قسمتی است :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۸﴾ حدید

این دو قسمتی بودن برای سنجش در ترازو لازم است...در اوایل سوره نیز به اول و آخر بودن اشاره دارد...آیا این تاییدی بر دو شاخه بودن درختواره قرآن نیست؟

شاخه اول همان عقربه ثابت میباشد و شاخه دوم عقربه متحرک ، که برای سنجش نزدیک بودن اعمال ما به آن قوانین است...

در محل اتصال ، دو عقربه چرخان هستند...سوره حمد متصل به عقربه متحرک و میله ارزیابی است چرا که در شاخه دوم قرار دارد...

اینکه عده ای میگویند در آیه 28 سوره حدید ، "کفلین" یعنی پاداش مضاعف در ازای ایمان بیشتر است ساده سازی و قطع ارتباط با بقیه آیه میکنند...لزوما "کفلین" منظور دو قسمت مساوی نیست تا "مضاعف" منظور شود...و دیگر اینکه

"کفلین" مشخصه آن "رحمته" است نه مشخصه برای مومنین یا پاداش آنها چرا که آن "رحمته" نور هدایت و موجب غفران قرار داده میشود...پاداش پس از اطاعت از هدایت است...

این ترازوی هدایت است که باید تمام مومنین از اهل کتاب یا مومنین جدید ، آنرا مبنا قرار دهند...این وسیله سنجش عظیمی است که کسی قادر به ایجاد آن نیست از جمله اهل کتاب  :

لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾ حدید – آخرین آیه

صفحه اول