امامت قرآن و ارتباط آیات و ارتباط و تعاون مومنین

 

آیات ذیل از سوره سجده سوره 32  را  :

 

وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسىَ الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فىِ مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائهِ  وَ جَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنىِ إِسْرَ ءِيلَ(23)

 

وَ جَعَلْنَا مِنهُْمْ أَئمَّةً يهَْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبرَُواْ  وَ كَانُواْ بَِايَاتِنَا يُوقِنُونَ(24)

 

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يخَْتَلِفُونَ(25)

 

--------------------------------------------

 

با آیتین ذیل از سوره احقاف سوره 46 مقایسه کنیم و در کنار هم ببینیم:

 

وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسىَ إِمَامًا وَ رَحْمَةً  وَ هَاذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ بُشْرَى‏ لِلْمُحْسِنِينَ(12)

 

إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُونَ(13)

 

--------------------------------------------

 

درعین حالی که خود کتاب موسی را امام دانسته است کسانی را هم که در بیان آن صبر و استقامت ورزیده و به آیات الهی (شامل معجزات همراه حضرت موسی) یقین داشته اند امام دانسته است.

 

این نتیجه با آیه ذیل از سوره اعراف سوره 7 که معرفی پایه ای از تورات است سازگارمیباشد:

 

وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ في‏ نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ (154)

 

یعنی امام بودن به کتاب برمیگردد نه به موسی.کتاب او امام (پیشرو در هدایت) و رحمت است. معجزات همراه ایشان تاییدی بر رسالت او بوده اند.

 

چنانکه در سوره هود سوره 11 در پی اعلام معجزه بودن قرآن و دعوت منکرین به آوردن 10 سوره مانند قرآن فرموده است :

 

أَ فَمَن كاَنَ عَلىَ‏ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسىَ إِمَامًا وَ رَحْمَةً  أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ  وَ مَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ  فَلَا تَكُ فىِ مِرْيَةٍ مِّنْهُ  إِنَّهُ الحَْقُّ مِن رَّبِّكَ وَ

 

لَكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ(17)

 

در لوح نوشته بودن نشانه این است که آنچه بر حضرت موسی فرود آمده وحی مستقیم و یک پارچه بوده است. چنانکه قرآن نیز وحی مستقیم و یکپارچه بوده است.نزول تدریجی دلیل بر عدم یکپارچگی اولیه و آسمانی آن نیست.کنترل های یکپارچگی آن از عالم وحی بوده است.(سوره الاسری سوره 17)

 

--------------------------------------------

 

بنابراین بنظر می آید که کتاب موسی (البته تا آمدن کتاب بعدی - قرآن) و مطالب و دستورات مندرج در آن بعنوان امام ثابت است.در جلو دید و نظر و فهم همگان قرار دارد.

 

در پی آن پیروان دارای صبر و پایداری در بیان آن و عمل به آن و دارای یقین امامان متغیر بجهت زمان یا مکان های مختلف هستند.

 

نکته دیگر اینستکه مطالب مندرج در کتاب برای افراد قابل درک بوده است تفاوت در این است که یک عده بر درک و عمل به آن و بیان آن بدیگران استقامت بخرج میدهند و (با دیدن و یا یاد آیات و معجزات) به یقین میرسند و جلوتر از دیگران قرار میگیرند ولی جمعی دیگر به هر علتی به مقام امامت نمیرسند و پشت سر آنها قرار میگیرند و گروه مومنین (شاخه اصلی) را تشکیل میدهند و گروهی دیگر با آنها ضدیت میکنند و درک متفاوتی دارند. خداوند بین آنها در روز قیامت حکم خواهد کرد.

 

--------------------------------------------

 

بعد از سپری شدن قرون و اعصار کتاب قرآن نیز بعنوان امام نزول میکند.میخواهد اختلافات مومنین را حل کند و راه مستقیم الهی را نشان دهد.چون کتاب بعدی و معجزه دیگری وجود نخواهد داشت این کتاب آخرین علاوه بر پیام راهنما بودن و امام بودن باید خودش معجزه هم باشد.

 

باز هم عده ای از پیروان این کتاب بجهت صبر و استقامت در ایمان بدان و بیان آن بدیگران و یقین به آیات الهی (شامل معجزه دیدن خود قرآن) به امامت بر دیگران میرسند.ایشان امامان متغیر بجهت زمان یا مکان های مختلف هستند.

 

گذشته از خود پیامبر و پس از رحلت ایشان ممکن است فردی که اکنون امام و جلوتر شناخته میشود بجهت مسائل درونی (شامل وساوس شیطانی) از مرتبه خود نزول کند و عقبگرد داشته باشد. ممکن است نیروهای گمنام با علم و فضیلت و تقوای بیشتر وجود داشته باشند یا بوجود بیایند.

 

میزان دقیق تلاش هر فرد در علم و تقوی امری است درونی که فقط خداوند از آن آگاه است.علم یک فرد با تقوی در یک زمان و مکان دائما در حال تغییر است.بنابراین با اطمینان

نمی توانیم بگوییم یک شخص خاص در یک مکان و زمان خاص برای همیشه امام است. تعاون بر تقوی لازم است و این همان لزوم ارتباط مومنین باهم  است و این خود رعایت ارتباط آیات قرآن را هر چه بیشتر میسر میسازد.

 

این آخرین کتاب جمع بندی کننده پیام های الهی قبلی و تصدیق کننده آنهاست.جمع بندی کننده بودن و برقرار کردن ارتباط بین آیات الهی از خصایص این آخرین کتاب است و ما را نیز بر آن میخواند.در سوره 28 سوره قصص با ذکر مرتب وقایع و حوادث بسیار گذشته بر حضرت موسی میفرماید:

 

وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لهَُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(51)

 

الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ(52)

 

وَ إِذَا يُتْلىَ‏ عَلَيهِْمْ قَالُواْ ءَامَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ(53)

 

مومنین باید تسلیم فرامین الهی باشند تسلیم بودن به اتصال اجزاء هر آیه و اتصال آیات هر سوره و رعایت ترتیب سور و کلیت قرآن (دریک کلمه اتصال قول) و آنرا در جلو دید و نظر خود قرار دهند.تسلیم بودن امت های قبلی بجهت ادامه دار بودن (کامل نبودن – تا زمان خاصی بودن) بیانات و تقدیرات الهی اجر دو برابر داشته است:

 

أُوْلَئكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَينْ‏ِ بِمَا صَبرَُواْ وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(54) قصص

 

وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَ قَالُواْ لَنَا أَعْمَلُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَلُكمُ‏ْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِى الْجَاهِلِينَ(55)قصص

 

--------------------------------------------

 

امام بودن "کتاب" در قرآن سابقه دارد.خصایص مقدر شده برای هر موجود همچون کتابی پیش روی آنست. اعمال هر کسی نیز چون کتابی ثبت و ضبط میشود:

 

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ (12) یس

 

وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً (29) النباء

 

در قیامت و رستاخیز عظیم انسانها طبق کارنامه و مرجع اعمالشان فراخوانده میشوند و طبق آن مجازات میشود:

 

يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ  بِإِمَامِهِمْ  فَمَنْ أُوتىِ‏َ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا(71)

 

وَ مَن كاَنَ فىِ هَاذِهِ أَعْمَى‏ فَهُوَ فىِ الاَْخِرَةِ أَعْمَى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا(72) اسراء 

 

--------------------------------------------

 

امام بودن خود شخص پیامبران و انبیاء نیز سابقه دارد. چرا که گستردگی خواندن و نوشتن و صنعت کتابت در بین انسانها امری تدریجی بوده است.در اوایل بار سنگین هدایت انسانها بر دوش انبیاء بوده است.بتدریج این بار سنگین بر دوش "کتاب" پیامبران قرار میگیرد.

 

در سوره بقره سوره 2 امامت حضرت ابراهیم در زمان های دور اعلام میشود.شایستگی های فردی و اجتماعی هنوز از ایشان و پیروانشان الگو میگیرند. هدایت های بعدی در امتداد امامت ایشان است.بنیانگذار دین و آیین و مناسک الهی ایشان هستند. ما شاهدیم که این دعاهای ایشان مستجاب شده اند:

 

رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَينْ‏ِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا  إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(128)

 

رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (129)

 

ولی متاسفانه ما بهره برداری شایسته نمی کنیم.کتاب را کنار گذاشته ایم و در مناسک و اعمال ظاهری مانده از ایشان (نمار و حج ...) مناقشه میکنیم.به عمران خانه خدا می پردازیم و از پرداختن به امور مومنین و مستضعفین غافلیم.

 

قدرتمندان با مبنا قراردادن تراوشات فکری منحرف شده خویش و با تشویق و تحریک عالمان ضعیف رقابت های اقتصادی نفس گیر را توجیه شرعی میکنند. آیات کتاب الهی را گزینشی و متفرق میخوانند و برادری دینی را در لفافه منسوخ اعلام مینمایند.در یک جمله آنچه را که باید متصل کنند جدا میکنند.

صفحه اول