در باره ارتباط آیات سوره اعراف سوره 7

 

29/03/1401

سور آل عمران و مائده و اعراف در کنار هم  بر روی شاخه دوم هستند....شاخه چالش های اجتماعی و بین گروههای مختلف جامعه ، مومنین و اهل کتاب و کافرین و...، این وضعیت کمک میکند تا بعضی مفاهیم سوره اعراف را با توجه به مفاهیم مشابه در دو سوره قبلی بر روی درختواره ، راحت تر درک کنیم ....دو آیه ذیل در سوره اعراف:

وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾ اعراف

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿۲۹﴾ اعراف

با آیه ذیل از سوره مائده که بر نقش افراد تاکید میکند ، بهتر درک میشود.... قضاوت بدون تبعیض درباره افراد...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾ مائده

همچنانکه در خود سوره اعراف نیز بر رعایت نقش زن و مرد در بروز فحشاء تاکید میشود...اینکه نقش آدم و حوا هر دو در نافرمانی از دستور الهی و خوردن از درخت ممنوعه رعایت شود....هر دو باید اطاعت امر میکردند و بکنند...

فقط در سوره اعراف به آدم و حوا ، هر دو ، با ضمائر تثنیه اشاره میگردد :

فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۲۲﴾ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾ اعراف

در ادامه معلوم میشود زنان و مردان  با اسراف در خوردن و زینت میتوانند در بروز فحشاء نقش داشته باشند:

يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ﴿۳۱﴾ اعراف

همانطور که طبق آیه ذیل از سوره آل عمران رفع نیاز همه با قیام بالقسط باید صورت گیرد:

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾ آل عمران

بنابراین برای جلوگیری از بروز فحشاء همه باید وظیفه خود را انجام دهند ، قیام بالقسط کنند ، و همگی رو به سوی خدا داشته باشند و خود را در محضر خدا و سجده بر او بدانند...همگی در خوردن اسراف نکنند...عده ای نیازمند نباشند در حالیکه عده ای دیگر اسراف میکنند...

از همان ابتدا همه باید مراقب وساوس شیطانی باشند:

يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾ اعراف

------------------------------------------------

1400/07/29

میخواهیم بدانیم تفاوت دو چیدمان ذیل بر چه مبنایی است:

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾بقره

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۶۱﴾اعراف

.........

اگر مبنای مقایسه دو آیه ذیل از سوره بقره باشد....خطاب به آدم و زوجش.... تفاوت بین آیه 58 بقره و 161 اعراف معلوم میشود...

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۵﴾بقره

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۳۶﴾بقره

.........

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾بقره

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۵۹﴾بقره

بنظر میرسد " ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا " همان ورود به زندگی جدید بر اساس دستورات الهی است هنگامی که فراوانی نعمات یعنی "رغدا" از قبل برای همه و منطبق با نیازهای طبیعی همگانی وجود دارد...چه برای آدم و زوجش و چه برای مومنینی که در آیه 58 بقره اشاره میشود...

فراوانی در اثر اطاعت از اوامر الهی پیش فرض و مقدور است....البته آن وضعیتی که در ابتدا وجود دارد مانند فراوانی برای آدم و زوجش در ابتدا و قبل از نافرمانی....بهمین دلیل در آیه 58 بقره در کنار "رغدا" عبارت " ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا " می آید...

اما عبارت "قُولُوا حِطَّةٌ" اشاره میکند به زیاده طلبی نکردن پس از ورود به محیط جدید و عصیان از امر الهی و درخواست توبه...زیاده طلبی ها تعادل اولیه الهی مستقر شده را بهم میزنند...البته تا مدت معینی فرصت توبه و اصلاح نفوس و ترمیم طبیعت وجود دارد...خداوند با قبول این توبه و بازگشت بزودی خطاهای ما را از بین میبرد و شکل اولیه را برمیگرداند...

بهمین دلیل در آیه 161 سوره اعراف و در ادامه آیه قبل که بنی اسرائیل به گروه هایی تقسیم شده  و هر گروه آبشخور خود را می یابند اشاره میگردد ابتدا به زیاده طلبی نکردن امر میشود سپس به سجده و تبعیت از فرامین الهی تا مشکلات بوجود آمده ترمیم شده افزایش و گشایش حاصل شود...

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۶۱﴾اعراف

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۲﴾اعراف

آیه بعدی از سوره اعراف توضیح دهنده است:

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۳﴾اعراف

با اینکه در روز شنبه ماهی های بیشتر و در دسترس تری وجود داشته دستور داده شدند که  در شنبه ماهیگیری نکنید....این منطقی نیست مگر اینکه برای قطع نشدن موجودیت ماهی ها رعایت شود...باید فرصت ترمیم به طبیعت داد و نباید زیاده روی کرد....به کلمه "یفسقون" ختم شده است....در اوایل سوره بقره تعریفی برای این افراد داده شده است:

إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾بقره

الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾بقره

بنابراین بنظر میرسد دو عبارت " قُولُوا حِطَّةٌ " و "ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا " در دو سطح انسانی و انسانی-طبیعی باشند....هر دو بر محور هماهنگی با طبیعت و عدم اسراف است...اولی درخواست نکردن در حد اسراف و دومی وظیفه تبعیت از اوامر الهی از ابتدا و عدم تخریب طبیعت است...بر حسب موقعیت بحث ترتیب متفاوتی در بیان کتاب خواهند داشت...

گویی همین وجود و عدم وجود کلمه " رَغَدًا " در دو گفتار اشتباه  و تبدیل قول الهی از جانب انسانها را توضیح میدهد...فکر کرده اند فراوانی در این جهان در هر صورت وجود داشته و خواهد داشت....باید بدانند اینطور نیست که  توانمندان هر قدر بخواهند انباشت کنند و ضعفا و ناتوانان در مشقت باشند...با استقامت بر امر الهی مبنی بر اقامه قسط و رسیدگی به یکدیگر در آینده فراوانی مفید بحال همه حاصل خواهد شد...

تنها پس از وقوع قیامت و فقط برای مومنین رزق و نعمات بحد دلخواه شخصی آنها وجود دارد....

در سوره بقره هماهنگ با فضای خلقت آدم و سجده و هماهنگی ملائکه با او و ایمان افراد (قبل از عصیان) در آیه 58 سوره بقره اول کلمه " رَغَدًا"  و سپس عبارت "ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا " آمده است...شاخه ق درختواره قرآنی...

در سوره اعراف بجهت رویکرد اجتماعی و تنوع افراد و تنوع طلبی احتمالی در میان آنها...نمونه اقوام یهود.... اول " قُولُوا حِطَّةٌ "  آمده است و کلمه " رَغَدًا " وجود ندارد...اولویت و لزوم انتخاب عدم اسراف از طرف تمام افراد جامعه.... شاخه ص درختواره قرآنی...

------------------------------------------------

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾اعراف

 

در تفسیر المیزان در باره آیه 175 سوره اعراف می گوید: "...و وى آنچنان ملازم آيات بود كه با پوست بدن او ملازم بود، و بخاطر حبث درونى كه داشت از جلد خود بيرون آمد..."

 

بنظر میرسد ارتباط آیات سوره مخالف این نظر است.یعنی این ملازمت (کامل) آن فرد با آیات نبوده است بلکه آن شخص ارتباطات و ملازمات آیات و دستورات الهی را ندیده گرفته و از فضای آیات بیرون رفته است.منافذ و مخارجی از فضا برای او وجود داشته است. بعبارت دیگر آیات را با قوت و استقامت نگرفته است همانطور که در چند آیه قبل یادآوری میکند که بایستی کتاب را بقوه میگرفتند:

 

وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (171) اعراف

 

آیا می توانیم لباس کامل نورانی (روح و روان نورانی) که آدم و حوا داشتند و عورات هم را نمی دیدند را با فضای آیات در ذهن دانشمند علوم دینی یکسان بدانیم؟...شبیه هستند ولی یکسان نیستند....

 

لباس نورانی آدم و حوا از قبل بر تن آنها بوده است ولی دانشمند علم الکتاب خود این لباس را میدوزد (برداشت صحیح در دست خود اوست) و میخواهد بپوشد...اگر خوب ندوزد بدنش از لباس بیرون می افتد....

 

مجموعه آیات گویی موجودی پیوسته و جاندار است (رشد میکند مانند درخت) اگر بخواهیم از فضای آن بیرون نرویم باید همواره پیوستگی را حفظ کنیم ....

 

هر کس تبعیت هوای نفس کند و مدت زیادی بر آن حال بماند (أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ) ارتباط آنها را از دست میدهد و از فضای آن آیات که باید محیط بر او باشد امکان بیرون شدن و منسلخ شدن پیدا میکند...

 

چنانکه در اوایل سوره نیز اشاره میشود که آدم و زوجه او با خوردن از درخت ممنوعه عریان میشوند یعنی از فضای الهی خارج میشوند و هبوط میکنند...مانند کنار رفتن لباس است.همان که باز در ابتدای سوره به آن اشاره میشود:

 

يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (26) اعراف

 

لباس خود موجودیت مستقل دارد چسبیده بر پوست نیست. فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا...کسانی که بر پوشیدن لباس عادت کرده اند با آنهایی که خیلی فوری آنرا کنار میزنند فرق دارند.

--------------------------------------------------------------

با کمال تعجب در تفسیر آیه 179 سوره اعراف (...ذرانا لجهنم ...) تا آنجا که دیده شده هیچ مفسری زوج آیتین 23و 24 سوره ملک یا زوج آیتین78و 79 سوره مومنون (...ذرا کم فی الارض...) را پیش نکشیده و به کمک نگرفته است!

 

در آیه 179 در سوره اعراف میفرماید :

 

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹﴾اعراف

 

اگر آیات مشابه را در کل قرآن در ارتباط قرار دهیم موضوع بسادگی قابل درک است.آیتین ذیل از سوره مومنون را ببینیم:

 

وَ هُوَ الَّذِى أَنشَأَ لَكمُ‏ُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفِْدَةَ  قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ(78)

وَ هُوَ الَّذِى ذَرَأَكمُ‏ْ فىِ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تحُْشرَُونَ(79)

 

عبارات "ذراکم فی الارض" و "ذرانا لجهنم" کلید بحث هستند. بسادگی منظور این است که خداوند تمام انسانها را با سمع و بصر و فواد در زمین می آفریند. بهمین ترتیب.یعنی اول انشاء سمع و بصر و فواد سپس روان و منتشرشدن در روی زمین... معنی منتشر کردن برای "ذرانا" مناسب است نه خلق کردن ...همچنانکه بعضی مفسرین هم آنرا اختیار کرده اند....

 

 

یعنی از ابتدا افئده آنها به قلوب مریض تبدیل نشده است.... از میان اینها افراد بسیاری آنچنانکه باید شکر نعمات داده شده را بجای نمی آورند و از راه درست منحرف میشوند.این افراد منتشر میشوند برای جهنم.(ذرانا لجهنم).هیزم جهنم میشوند.نه اینکه این افراد از ابتدا برای جهنم خلق شده باشند و همچون چوب های خراب یا اضافی نجاری باشند.(تفسیر المیزان).

 

 ابتدائا و همه افراد برای زندگی در دنیا و استفاده از استعدادات الهی عطا شده و توشه گیری برای آخرت خلق گشته اند.تجربه نشان داده و در عمل و در طول تاریخ انسان که در سوره اعراف موج میزند افراد بسیاری خودشان دچار انحراف و کفر و تکذیب آیات الهی شده اند.

 

چون این زمین همان مواد اصلی جهنم است منتشر شدن بسوی جهنم نیست بلکه منتشر شدن برای جهنم است...

 

بدست خود و با عمل خودشان مخلوق خداوند میشوند (فی خلق جدید) برای جهنم و وارد شونده بدانجا .قلب و روح مریض آنها در جهنم در قالب جسم ناقصی در خواهند آمد. در زمینی غیر این زمین.این بار هم ابتدا سمع و بصر و قلب مریض سپس روان شدن در زمین جهنم.تولدی دوباره البته منحوس.

--------------------------------------------------------------

 

سوره اعراف مرور گذشته و حال و آینده انسانهاست.اعمال گذشته را به حال و آینده ربط میدهدآنچنانکه ربط آنها برای برخی افراد به اشتباه اندازنده  (ماتشابه منه) شده است بطور مثال :

 

وَ اخْتَارَ مُوسىَ‏ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا  فَلَمَّا أَخَذَتهُْمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبّ‏ِ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِيَّاىَ  أَ تهُْلِكُنَا بمَِا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا  إِنْ هِىَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بهَِا مَن تَشَاءُ وَ تهَْدِى مَن تَشَاءُ  أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا  وَ أَنتَ خَيرُْ الْغَفِرِينَ(155)

 

وَ اكْتُبْ لَنَا فىِ هَاذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فىِ الاَْخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ  قَالَ عَذَابىِ أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ  وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ  فَسَأَكْتُبهَُا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ الَّذِينَ هُم بَِايَاتِنَا يُؤْمِنُونَ(156)

 

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يحُِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يحَُرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَئثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ كاَنَتْ عَلَيْهِمْ  فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ  أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(157)

 

وظیفه مومنین را از زمان موسی تا به انتها بیان میکند.از رعایت تقوی و ادای زکات از زمان خود حضرت موسی تا پیروی خودشان یا فرزندانشان از آخرین رسول.رسول امی.بعضی از مخالفین قرآن تصور میکنند در این جا اشتباه قرآنی وجود دارد چرا که موسی و محمد را هم زمان نشان میدهد!

بنابراین در سوره اعراف با وظایف و قصص بسیاری در مورد "بنی آدم" روبرو هستیم.از آسمان هفتم به زمین و عملکرد انسان نگاه میکنیم و آنها را ردیابی می نماییم.

به گفته استاد مفسر تفسیر المیزان (ترجمه المیزان ج 8 ص 6) :

"...در اينجا بايد خاطر نشان سازيم كه اين سوره قسمت عمده و مقدار قابل ملاحظه‏اى از معارف الهى را متضمن است‏..."

یکی از قصص و مطالبی که در مورد بنی آدم بیان میشود در آیه 172 می باشد:

 

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنىِ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتهَُمْ وَ أَشهَْدَهُمْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ  قَالُواْ بَلىَ‏  شَهِدْنَا  أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَاذَا غَفِلِينَ(172)اعراف

 

آنچه آیه 172 میفرماید چیزی است این جهانی که در خلق هر انسانی رخ داده و میدهد.هر اولاد انسانی این عهد پنهانی را دارد.همچنانکه در همین سوره بارها با عبارت "بنی آدم" مسائل همیشگی و جاری و فعلی انسانها را بیان میکند:

 

يَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكمُ‏ْ لِبَاسًا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ وَ رِيشًا  وَ لِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذَالِكَ خَيرٌْ  ذَالِكَ مِنْ ءَايَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ(26)اعراف

 

يَابَنىِ ءَادَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُْمَا لِبَاسَهُمَا لِيرُِيَهُمَا سَوْءَاتهِِمَا  إِنَّهُ يَرَئكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنهَُمْ  إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ(27)اعراف

 

يَابَنىِ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكمُ‏ْ عِندَ كلُ‏ِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُواْ وَ اشرَْبُواْ وَ لَا تُسرِْفُواْ  إِنَّهُ لَا يحُِبُّ الْمُسرِْفِينَ(31)اعراف

 

يَابَنىِ ءَادَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكمُ‏ْ ءَايَاتىِ  فَمَنِ اتَّقَى‏ وَ أَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُونَ(35)

 

هر انسانی پس از خلقت های اولیه جنینی و ابتدایی در زمانی دارای سمع و بصر و فواد میشود. در این هنگام است که انسان به زبان حال به خالقیت و یگانگی او اقرار میکند. هنگام هویت واحد پیدا کردن انسان و درک این هویت.

 

قُلْ هُوَ الَّذِى أَنشَأَكمُ‏ْ وَ جَعَلَ لَكمُ‏ُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفِْدَةَ  قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ(23)

قُلْ هُوَ الَّذِى ذَرَأَكُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تحُْشَرُونَ(24) سوره الملک

 

 این هویت واحد به ما نشان میدهد آفریننده ما موجود واحدی است.تحت مدیریت واحدی خلق شده ایم. این از همان مقادیر لایتغیر فطرت انسانی است.فطرتی که تحویل و تحول دارد ولی تبدیل ندارد. غفلت انسان در این جهان باعث نمی شود که این فطرت الهی به شرک خود در این جهان آگاه نباشد و در آن جهان به شرک خود شهادت ندهد.همان اقرار و اعترافی که هر فرد انسانی مجرم و گناهکار در فردای قیامت به غفلت خود در جهان خواهد داشت:

 

وَ امْتَازُواْ الْيَوْمَ أَيهَُّا الْمُجْرِمُونَ(59)

أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ  إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(60)

وَ أَنِ اعْبُدُونىِ  هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ(61) سوره یس

--------------------------------------------------------------

اتصال آیات سوره اعراف در این قسمت بسیار زیباست.بطور خلاصه چنین بنظر میرسد:

 

تمسک به کتاب و اقامه صلوه برای صالحین بدون پاداش نیست.این تمسک به کتاب از قدیم و از جمله زمانی که کوه در محل خود بحرکت و جنبش درآمده بر بالای سر بنی اسرائیل سایه افکن شد چون میثاقی بعنوان اخذ وسیله هدایت و قدرت اعلام شده است.

 

(آیا ارتباط آیات این سوره نشان نمی دهد که سایبان شدن کوه بر سر قوم بنی اسرائیل همان سایه حاصل از  متلاشی شدن کوه در پی درخواست موسی برای رویت خداوند بوده است؟ کوه در اثر تجلی خداوند متلاشی شده است. زوج آیتین 143 و 144 سوره اعراف :

 

وَ لَمَّا جَاءَ مُوسىَ‏ لِمِيقَاتِنَا وَ كلََّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبّ‏ِ أَرِنىِ أَنظُرْ إِلَيْكَ  قَالَ لَن تَرَئنىِ وَ لَاكِنِ انظُرْ إِلىَ الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَئنىِ  فَلَمَّا تجََلىَ‏ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسىَ‏ صَعِقًا  فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ(143)

قَالَ يَمُوسىَ إِنىّ‏ِ اصْطَفَيْتُكَ عَلىَ النَّاسِ بِرِسَالَتىِ وَ بِكلََامِى فَخُذْ مَا ءَاتَيْتُكَ وَ كُن مِّنَ الشَّكِرِينَ(144)

 

و ذرات آن به هوا برخواسته است.توده عظیم ذرات به هوابرخاسته خود شبیه به کوه شده است.سایه بان شده است.بدون اینکه به کسی آسیبی رسیده باشد. انْدِكَاكاً [دك‏]: مطاوع (دكَّ) است،- الرّملُ: ريگ و يا شن بهم پيوستند و توده شدند. فرهنگ ابجدی.

تعجب دیگر این است که کمتر به ارتباط واقعه "جعله دکا" با کوه را بالای سر قوم گرفتن پرداخته اند.)

 

باید این وسیله قدرتمند کتاب را محکم بگیریم.خودمان که از پشت پدرانمان جدا شده ایم و اولادان ما که از پشت ما هستند باید به ندای درونی هنگام آفرینش خود گوش فرا دهیم.این ندای هویت واحد ما و وحدانیت آفریدگار ماست.مبادا از این هشدار اولیه غفلت کنیم.

 

مبادا مانند کسی باشیم که  مدتها پس از ملاحظه و دیدن آیات به شک و تردید افتاده و از آن آیات منسلخ شد.با تبعیت هوای نفس به زمین مادیت و دنیا طلبی نشست. پس در حقیقت هدایت حقیقی و ماندگار هدایتی است که با امداد الهی نیز قرین شود.این خود بشرط صدق و تسلیم کامل ماست.کسی که تسلیم نباشد گمراه خواهد شد.

 

به زمین لذائذ مادی نشستن سنگین ما و آیات را کنار گذاشتن همان و هیمه جهنم شدن و به قعر زمین (جهنم) فرو رفتن همان.

 

--------------------------------------------------------------

وجه ارتباطی دیگری بین آیات سوره اعراف وجود دارد بر مبنای شبیه سازی انسان ها با موجودات دیگر. از وعده دروغین ابلیس به آدم و زوجش که اگر از آن درخت بخورند به "ملکین" تبدیل میشوند شروع میگردد:

 

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ (20) اعراف

 

در هیچ سوره دیگری وعده ابلیس این چنین نیست. در هر سوره ای که موضوع سجده نکردن شیطان بر انسان نقل میشود بقیه ماجرا ها از نحوه وعده دادن ابلیس تبعیت میکنند....اتصال آیات هر سوره...

 

در سوره اعراف شبیه سازی آنهایی که از چشم و گوش و قلب برای درک لازم استفاده نمی کنند به  انعام تشبیه میشوند.همان آیه 179 .

 

دانشمندی که آیاتی به او داده شده ولی از آنها منسلخ میشود به سگ تشبیه شده است:

 

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176) اعراف

 

گروهی از یهودیان که اطاعت نکردند بجهت خصائلی که پیدا کرده اند پس از هلاکت در خلقت جدید به بوزینه تبدیل خواهندشد- مانند همان ذرانا لجهنم -  (در مقابل وعده تبدیل به ملکین شدن) :

 

فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ (166) اعراف

 

--------------------------------------------------------------

 

"فوقکم الطور" را که معادل با "کتاب و الواح" است  را علامت و نشانه می گیریم. .یک بار بطور خلاصه و

 

در پی معرفی قرآن و توصیه به اولین کافر نبودن به آن شروع میشود:

 

وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (52) بقره

 

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ  (59) بقره

 

دستوری و میثاقی بسته شده ولی آنها پایبند نشده و فسق و فجور داشته اند.پس از فسق آنها از آسمان بلا نازل شده و نابود شده اند...

 

یک بار داستان یهود در آیات قبل بیان شده و آیه ذیل حد فاصل است:

 

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (62) بقره

 

دوباره از کتاب و میثاق مانند آیه 52  شروع میشود:

 

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ  (63) بقره

 

ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (64) بقره

 

دوباره به زمان مجازات میرسد:

 

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ (65) بقره

 

این مجازات برای همیشه تعیین میشود و موعظه ای است برای متقین:

 

فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (66) بقره

 

زمان نافرمانی و علت مجازات در آیه 93 سوره بقره خلاصه میشود:

 

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (93) بقره

                                                                                                             

پس این افراد تعدی کننده قانون شنبه همان فاسقان بوده اند و به قرده تبدیل خواهند شد...همان فاسقانی هستند که در سوره اعراف اشاره میشود:

 

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (163) اعراف

 

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (165) اعراف

 

این "عذاب بئیس" همان باریدن "رجزا من السماء"  می باشد که در آیه سوره بقره (آیه 59) اشاره شد.عذابی در این جهان....تبدیل به بورینه بعلت رسوخ امیال و شهوات و رفتارهای مشابه این دو موجود پایین تر از انسان در درون روحیات و نفسانیات آنها در خلقت جدید در آن جهان می باشد...

 

در سوره اعراف پس از تبدیل به بوزینه ادامه میدهد که "تا قیامت" هم طول بکشد بر آنها ظالمینی مسلط میکند...این چگونه با بوزینه ها عملی میشود؟ با اتصال آیات معلوم میشود بوزینه بودن در آخرت و خلقت جدید است...گویی عکس وعده ای است که ابلیس به انسان میدهد که اگر از درخت بخورید تبدیل به "ملکین" میشوید...در همین سوره اعراف...شبیه سازی انسان ها با حیوانات در این سوره در سه مورد ....

 

بین دو آیه 135 و 167 سی آیه ؟...پس از سی چهل روز کافر شدن... در آیه 135 میگوید "الی اجل هم بالغیه" و در آیه 167 میگوید "الی یوم القیامه"....

 

در آیه سوره مائده "اهل کتاب" بتمامی و در طول تاریخ مخاطب هستند ...آیا جایگاه و پاداش "قرده و خنازیر" در آن جهان و خلقت جدید و "عبد الطاغوت" بودن و نافرمانی خداوند و اسیر فرامین طواغیت بودن در این جهان بهتر است؟

صفحه اول