و لقد وصلنا لهم القول لعلهم یتذکرون ( آیه 51  سوره قصص ) 

بنابراین آیه و آیات مجاورش حتما میشود فرض کنیم موضوعی در کتب دینی پیشینیان با تمام جزئیات نیامده باشد ولی پس از آمدن قرآن مطالب ناگفته در این کتاب عظیم ذکر شده باشد.مومنین به کتب قبلی با ایمان و تسلیم یعنی بدون چون و چرا  با آن موضوع برخورد کرده اند.ایشان بر اذیت و آزار کافرین صبر زیادی داشته اند.این مومنین کتب قبلی اشک ریزان به قرآن ایمان خواهند آورد.بنحوی که از مومنین امت جدید بهتر عمل خواهند کرد.ایشان اجر دو برابر دارند.به آیات ذیل از سوره قصص توجه کنیم:

 

الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ(52)

وَ إِذَا يُتْلىَ‏ عَلَيهِْمْ قَالُواْ ءَامَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ(53)

أُوْلَئكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَينْ‏ِ بِمَا صَبرَُواْ وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(54)

 

اتصال "قول" در اینجا نمیتواند بمعنی متواتر بودن باشد.کلمه "وصل" در اینجا با "الیهم" نیامده است بلکه با "لهم" آورده شده است.از نمونه اول اتفاقا در همین سوره داریم: فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا  بَِايَاتِنَا(آیه 35 قصص) و صحبت از تسلیم بودن مومنین کتب قبلی و صبر آنها بر مطالب آن کتب است.صحبت از مباحثی است که  قبلا بیان نشده بوده است.مانند گفته های یک پدر به فرزند خودش است که آنچه در جوانی به فرزندش میگوید نا گفته هایی هستند که تکمیل کننده آنچه قبلا در نوجوانی به او گفته بوده است میباشند.

 

اتصال "قول" در مجموعه کتب الهی ختم شده به قرآن آیا نشان از این دارد که در خود قرآن نیز "قول" متصل است؟

 

اول اینکه بدون شک آیه 51 نشان از این دارد که معیار هدایت نهایی بودن بیانات نازله اتصال مجموعه کامل آنهاست. بیانات اگر متصل باشند امیدی هست که انسان ها متذکر شوند.کتاب با بیانات پراکنده  یا ناقص نمی تواند انسان ها را برای همیشه هدایت کند.

 

دوم اینکه چون قرآن "ذی الذکر" است و کتابی بعد از آن نخواهد آمد و برای تذکر آسان شده است پس خودش مستقلا متصل فرض شده است.

 

جمع این دو مطلب لازم است تا قرآن برای تمامی امم هدایت باشد و اختلافات آنها را رفع کند. بشرطی که قرآن جمع بندی کننده مطالب کتب قبلی نیز باشد.یعنی هر جا لازم بوده باشد خلاصه ای از آنچه قبلا وحی شده بوده است را نیز گفته باشد.و این اظهر من الشمس است.یعنی قرآن واقعا به همین سبک و روش است. معجزه بزرگی که رخ داده است و همواره در کنار ماست ولی ما توجه نداریم.

 

صبر مومنین امم قبلی با کتاب یا کتب قبلی اجر دو برابر خواهد داشت.ایشان تسلیم فرمان های الهی بوده اند.معجزات فیزیکی ابزار اساسی یاری دهنده نسل اول ایشان در ایمان آوردن بوده است.چند نسل بعد هم بصلاح دید الهی مدتی با یاد و تذکر آن مواقع و تذکرات کتبی لازمه هدایت و امتحان میشوند.برای امم قبلی "برهان" همان معجزات فیزیکی بوده است.پیام و "قول" همراه آن معجزات تذکرات مخصوص آن امم و تا دوران معینی بوده است.برای آخرین امت "برهان" همان قرآن است(يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً سوره النساء 174) قولی متصل.بیش از این دو نوع "برهان" معرفی نشده است.

 

اجر دو برابر ذکر شده در این آیات خود معمایی بوده  است برای بعضی مفسرین.چیزی که بسادگی قابل حل  است.نکته در تسلیم بدون چون و چرا و ایمان به کتب نهایی نشده است.امتحان سختی که آنها پس داده اند و از این پس ایشان کتب فعلی و موجود خود را باید با همراهی و تصدیق قرآن تبعیت کنند یا کاملا تسلیم قرآن باشند.

 

علت مشکلات فقط در جدی نگرفتن اتصال آیات در هر سوره و کلی تر از آن اتصال آیات مربوط به یک موضوع در سراسر قرآن و کلی تر از همه ارتباط تمام مطالب در کلیت قرآن است که این خود بجهت برداشت اشتباه از بحث ناسخ و منسوخ و ...است.بحثی که خود آگاه یا نا خود آگاه مفری است برای مغرضین و موجب اشتباه برای مومنین. ابزاری برای اعمال غرض در برداشت از قرآن و ایجاد اعوجاج خودآگاه یا نا خودآگاه... و نیز بجهت ایمان سست به کنترل ونظارت الهی بر عملکرد انسانها در نحوه جمع آوری قرآن.

 

شاید شک و تردید و حتی جنگ و جدال در ابتدای کار جمع آوری قرآن موجه بوده باشد ولی پس از توافق نهایی بر تهیه نسخه نهایی باید بر آن پایبند بود و آنرا خواست الهی دانست.همین چینش و همین نسخه مورد تایید الهی و مورد پشتیبانی دستگاه تهیه و توزیع وحی الهی میباشد.رعایت اتصال خود وسیله ایست برای ایمان و اطمینان و یقین بیشتر بر اینکه جمع آوری قرآن مورد تایید و کنترل الهی بوده و مبباشد.

 

این اتصال قول در قرآن سبب هدایت کنندگی بیشتر قرآن حتی از معجزات بزرگ حضرت موسی یعنی یدبیضاء و عصای معجزه گر ایشان میباشد.برای آخرین امت و برای این عصر و نسل (که خود معجزه وار به تسخیر طبیعت می پردازد) وجود کتابی منسجم و دقیق در قوانین اجتماعی از هر وسیله دیگری هدایت بخش تر است:

 

قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهُْمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(49)

فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ  وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَئهُ بِغَيرِْ هُدًى مِّنَ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ(50)

 

اشاره "منهما" نیز مورد اختلاف شده است.بعضی میگویند تورات و قرآن است.چرا که فرض میکنند مقایسه کتاب با کتاب است.در حالیکه اگر اتصال آیات را در خود همین سوره قصص رعایت کنیم معلوم میشود که منظور آوردن کتابی است که هادی تر و ایمان و یقین آورتر از دو معجزه بزرگ حضرت موسی باشد.اشاره "برهانان من ربک" در آیتین ذیل از همین سوره قصص منظور است:

 

وَ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ  فَلَمَّا رَءَاهَا تهَْتزَُّ كَأَنهََّا جَانٌّ وَلىَ‏ مُدْبِرًا وَ لَمْ يُعَقِّبْ  يَامُوسىَ أَقْبِلْ وَ لَا تخََفْ  إِنَّكَ مِنَ الاَْمِنِينَ(31)

اسْلُكْ يَدَكَ فىِ جَيْبِكَ تخَْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيرِْ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ  فَذَانِكَ بُرْهَنَانِ مِن رَّبِّكَ إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَايْهِ  إِنَّهُمْ كَانُواْ قَوْمًا فَسِقِينَ(32)

 

ذکر مفصل داستان وقایع رخداده بسیار برای حضرت موسی خودش نمونه ایست در ذکر کامل و متصل آنها در سوره قصص و اشاره و رهنمودی برای درک اتصال قول.

 

هر سوره از آنجا که مجموعه آیات خاص یک مبحث و متمایز از آیات سور دیگر میباشد یک "قول" است.برای درک این "قول" نیز باید اتصال را رعایت کرد.هر سوره معجزه است.اتصال عبارات هر آیه نتیجه اتصال "قول" آن سوره است.دقیقتر اینکه هرآیه نیز یک "قول" است اتصال عبارات و اجزای آن لازم است.هر آیه یک واحد "قول" در قرآن است.

 

تمام قرآن نیز "قول"است. رعایت اتصال (البته اگر توفیق الهی یار باشد) کلید فهم آن است.از طرف دیگر شبیه سازی سخن طیبه به درخت را داریم(سوره ابراهیم).خلاصه اینکه اتصال درختواره قرآن نتیجه این بحث است...قرآن درختواره ثابت (بهشتی و ملکوتی) عظیم است ولی برداشت صحیح انسان از آن درختواره ای است که رشد میکند و عمل صالح باعث رشد آن:

 الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه (فاطر 10)

 

رعایت اتصال در فهم قرآن استراتژی و روشی است که مستقل از افراد و زمان و مکان میباشد.البته استفاده هر چه بیشتر و دقیقتر از علوم و تجربیات گذشتگان مثمر ثمر خواهد بود و صرفه جویی در زمان و جلوگیری از اشتباهات جدید و قدیم.آیه قبل از این آیه 51 را ببینیم:

 

فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ  وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَئهُ بِغَيرِْ هُدًى مِّنَ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ(50)

 

باید خود را تسلیم کامل کنیم برای رعایت اتصال.اصلا باید عادت نفسانی ما باشد. باعث هدایت و رشد عقلی ماست...

 

أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿۲۰﴾ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿۲۱﴾ الرعد

 

صفحه اول