درباره  ...الیوم اکملت لکم دینکم...

در باره آیه سوم از سوره مائده گفته میشود که میتوان قسمت ...الیوم اکملت لکم دینکم... تا ...الاسلام دینا... را همچون یک جمله معترضه دانست یعنی میتوان این قسمت را که بگمان آنها خودش معنی مستقل دارد از آیه برداشت بدون اینکه در معنی باقی عبارات آیه گسستی حاصل گردد.(مثلا در ترجمه تفسیر المیزان ج 5 ص272)

 

جمع بندی ما از موارد مشابه  و مرتبط نشان میدهد که این نظر بر خلاف آنچه که در نگاه سطحی اول نشان میدهد صحیح نیست.

 

یک دلیل آنکه اگر بلافاصله پس از " وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ " عبارت "فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم ..." بیاید یک تناقض رخ میدهد. از طرفی خوردن از طریق "ازلام" فسق اعلام شده است بدون شرط و شروط و در همان حال شخص مضطر میتواند همان گناه را مرتکب شود!!

 

کلمه "اثم" در عدم تبعیت از "دین" و حکم خدا معنی میدهد ولی هنوز اعلام نشده است لذا  باید اشاره به داخل احکام دین بودن دستورات قبلی اعلام و سپس عدم تبعیت "گناه" قلمداد گردد.

 

بعبارت دیگر در این صورت "فسق" مورد نظر در این آیه (که آداب و سنن جاهلی است) نظیر میشود به "اثم" در حالیکه "اثم" در این جا گناه بعد از ایمان و سرپیچی از ما انزل الله است.بنابراین باید بعد از فسق دستورات داده شده بعنوان احکام دین و وظایف مسلمین (تسلیمان احکام الهی) اعلام شود.

 

همچنانکه در همین سوره مائده میفرماید:

 

....وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (2) مائده

 

لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (63) مائده

 

دلیل دیگر آنهم بطورخلاصه اینستکه در آن صورت بلافاصله پس از "ذلکم فسق" عبارت "فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم ..." را خواهیم داشت که با "فمن" (با فا) شروع میشود در صورتیکه باید با "الا" شروع میشد و به "خوراکیها" اشاره میکرد. مانند الگوی آیه 119 سوره الانعام. نمیتواند در طرف اول "خوراکیها" حرام معرفی شود در طرف استثنا "افراد".از روی مسامحه گفته میشود استثنا.

در حقیقت استثنا (به لفظ دقیق نحوی) نخواهد شد چرا که حروف استثنا عبارتند از :

"الا.غیر.سوی.عدا.خلا.حاشا.ماعدا.ماغدا." و "فا"ی تفریع نیز نخواهد شد چرا که قبل از آن "خوراکیها" حرام شمرده و معرفی میشوند و ذکری از افراد مومن و تسلیم به این فرمان الهی نبوده است و طبق هیچ الگویی نخواهد شد.

 

در آیه 119 از سوره انعام میفرماید: "...قد فصل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه ...". درهر دو طرف منظور "خوراکیها" است.آنچه "خوراکیها"حرام اعلام شده در طرف مقابل "آنچه" حلال اضطراری است قرار میگیرد. حرف "ما" در عبارت "ماحرم علیکم" و حرف "ما" در عبارت "مااضطررتم" منظور است. از همین الگو نمونه دیگری در سوره آل عمران آیه 93 است آنجا که میفرماید:"...کل الطعام کان حلا لبنی اسرائیل الا ما حرم اسرائیل علی نفسه...".

 

الگوی دیگری که در هر دو طرف افراد مخاطب هستند از جمله آیه  173 سوره البقره است. در این قبیل آیات (چه در خود آیه و چه از آیه قبلی)خطابات مستقیم با مومنین شروع میشود و تاکید بر روی افراد هم هست: "...حرم علیکم..." همینطور درآیه 145 انعام "...علی طاعم یطعمه...". در این الگو با "فمن" (با فا) استثنای افرادی که ضمن اعتقاد به حرام بودن اضطرارا مرتکب خوردن حرام میشوند بیان میگردد.

 

اشاره کلمه "فصل" در آیه 119 سوره انعام سوره 6 بسیار پربرکت است زیرا ما را متوجه این حقیقت میکند که اقلام خوراکیهای حرام در سوره مائده سوره 5 بیشترین تعداد میباشد. بعبارت دیگر در سوره مائده  تفصیل محرمات بیشترین صورت خود را دارد لذا به شایستگی بیان "اکمال دین" را در این آیه  میبینیم.آیات دیگری که خوراکیهای حرام را اعلام میکنند حاوی تعداد اقلام کمتر میباشند.

 

در سوره مائده آیه 3 با "حرمت علیکم" شروع میشود یعنی با "آنچه" حرام اعلام میگردد. پس باید مطلبی در مورد انسانها و مومنین و مسلمین گفته شود تا استثنای از افراد  موجه باشد این مطلب همان "...الیوم اکملت لکم و رضیت لکم الاسلام دینا" است.پس از امر به تسلیم مومنین به امر و نهی خداوند است که بعنوان استثنا اعلام میشود اگر کسی از بین مومنین و مسلمین مجبور شد میتواند از آن "خوراکیها" حرام اعلام شده بخورد. اتصال و چیده شدن عبارات هر آیه ناگسستنی و بی بدیل است.

 

توجه بیشتر حاکی از این است که اگر عبارات میانی آیه 3 سوره مائده را برداریم و داشته باشیم:

"حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ...و ماذبح علی النصب و ان تستقسموا بالازلام ذلکم فسق فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم" با مجموعه عبارات نازیبا و غیر منطقی روبرو میشویم.

 

آیا گفتن اینکه "حرام شد بر شما گوشت مردار و ... و این کار(ها)تان فسق است (سپس) پس اگر کسی مضطر شد و متمایل به گناه نبود خدا بخشنده است" عبارتی است که در شان قرآن باشد؟ آیا زیبنده است دستور طولانی تحریم با فعل امر مجهول و اعلام پایانی فسق بودن در پی خود استثنای قاطعی با "الا" و یا امر به تسلیم صریح نداشته باشد؟ با حرف ربط "فا" شرایط اضطراری و استثنایی را بیان کند؟! آیه ذیل از سوره انعام با اعلام فسق بودن کاری مشابه آیه 3 را ملاحظه کنیم:

 

وَ لَا تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ  وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلىَ أَوْلِيَائهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ  وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لمَُشرِْكُونَ(121)

 

گفته میشود که اعلام حرام بودن چند تکه گوشت چقدر اهمیت دارد که تکمیل رسالت تلقی شود.

خیلی ساده است چرا ما عقاید خام خواری را راحت کنار میگذاریم و از آنها مایوس میشویم؟

 

مگر خوردن همین گوشت خوک باعث نشده است که انسانهای بسیاری خصوصیات اخلاقی خاصی پیدا کنند که ما مسلمانان تحمل زندگی با آنها را نداریم؟ افرادی که بطور خلاصه جز به لذات دنیوی خود نمی اندیشند و در این راه از کشتن دیگران و فسق و فجور ابایی ندارند. البته که احکامی از دین قبلا اعلام و اجرا میشده است."الیوم" روزی است که با بیان مفصل احکام خوراکی های حرام دین تکمیل میشود.چه زیباست اعلام خبر شام آخر عیسی در اواخر همین سوره مائده.بیانی در اشاره به پایان دین.زیبایی اتصال و ترتیب آیات در هر سوره.

 

از طرف دیگر بعضی عبارات قرآنی به جهت روانی و شیوایی و کوتاهی میتواند و میتوانسته در بین مومنین علی الخصوص مومنین صدر اسلام و از همه مهمتر خود شخص رسول الله بعنوان اصطلاح و خلاصه گفتار شخصی استفاده شود. لذا بعید نیست آمدن عبارت "الیوم اکملت لکم دینکم" در خطبه

 منسوب به حضرت رسول در جمع مومنین در آخرین سال حیاتشان استفاده اصطلاحی و شخصی باشد. برای تمام مومنین مانوس با قرآن این حالت ممکن است رخ بدهد علی الخصوص برای مومنینی که زبان ملی آنها عربی باشد.

 

در هر صورت عبارات هر آیه اتصال ناگسستنی دارند و چینش و اتصال فعلی این آیات در هر سوره نیز در حقیقت بیان مجموعه ای از حقایق مرتبط است.رعایت این اصل و اصل کلیت قرآن هنگام برداشت از قرآن ظهور یک شجره طیبه خواهد بود که رشد آن با عمل صالح است و در دنیا و آخرت میوه میدهد. باذن ربها

صفحه اول