خروج دابه در قیامت 

نمی توان از آیه 82 سوره النمل سوره 27 نظریه ای با نام رجعت قبل از قیامت  را نتیجه گرفت.اتصال آیات در هر سوره و ترتیب سور غوغا میکنند.در سوره النمل می فرماید :

 

وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِْمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكلَِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كاَنُواْ بَِايَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ(82)

وَ يَوْمَ نحَْشُرُ مِن كُلّ‏ِ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بَِايَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ(83)

حَتىَّ إِذَا جَاءُو قَالَ أَ كَذَّبْتُم بَِايَاتىِ وَ لَمْ تحُِيطُواْ بهَِا عِلْمًا أَمَّا ذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(84)

وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِْم بِمَا ظَلَمُواْ فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ(85)

-----------------------------------------------

از یک طرف در سوره یس سوره 36  آمده است :

 

هَاذِهِ جَهَنَّمُ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ(63)

اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(64)

الْيَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكلَِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كاَنُواْ يَكْسِبُونَ(65)

-----------------------------------------------

ازطرف دیگر در سوره فصلت سوره 41 فرموده است :

 

وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلىَ النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ(19)

حَتىَّ إِذَا مَا جَاءُوهَا شهَِدَ عَلَيهِْمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصَارُهُمْ وَ جُلُودُهُم بِمَا كاَنُواْ يَعْمَلُونَ(20)

وَ قَالُواْ لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتمُ‏ْ عَلَيْنَا  قَالُواْ أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِى أَنطَقَ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(21)

-----------------------------------------------

ابتدا یک خلاصه :

آیه 84 سوره نمل سوال است.

آیه 20 سوره فصلت جواب است.

پس از آنکه سوال مطرح شد "وقع القول" رخ میدهد یعنی دابه خارج میشود.

پس جواب سوال با خروج  دابه معادل و همزمان است.

بنابراین برای هر فرد دابه ای خارج میشود.این دابه که همان اعضای بدن کافر را دارد گواهی میدهد.

کافر با این بدن معیوب وارد جهنم میشود.(سوره یس)

 

لهَُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ  وَ كَذَالِكَ نجَْزِى الظَّالِمِينَ(41) (سوره اعراف)

 

جهنم برخلاف ارض فعلی که مهادی با سقف مرفوع است سقفی کوتاه دارد.سقف نیست روکش است... 

-----------------------------------------------

به پیوستگی آیات در سوره النمل توجه کنیم.سوره ای که در آن از موجوداتی غیر انسان که باذن خدا با انسان هایی منتخب صحبت میکنند بیاناتی آمده است.به ریشه القائات نفسانی پرداخته یا اشاره میشود.

 

ما به پیوستگی آیات مورد بحث از این سوره با آیات بلافاصله قبلشان کم توجه ای کردیم.اگر این اتصال را دقیقتر ببینیم مسئله بوضوح بیشتری میرسد.

در آیات قبل از آیه 82 به افرادی از تکذیب کنندگان روز جزا اشاره دارد.کسانی که چشم دارند و نمی بینند و گوش دارند و نمی شنوند و ایمان نمی آورند.طبیعی است که بلافاصله در رابطه با آیات قبل به عملکرد تسلیمانه اعضاء (در قالب یک دابه) در قیامت اشاره کند و از فاصله بسیار نزدیک (و توسط پوست و چشم و گوش و پاهای تک تک آنها) شهادت داده شود به درونیات آنها.

 

 بی توجهی و روی گردانی امروز آنها پنهان نمی ماند چه برای خودشان و چه برای خداوند. در قیامت - روز واقعه - اعضای آنها اعضای دابه هایی خواهند بود که برای آنها از زمین خارج میشوند برای هر نفر یک دابه تا جزئیات کشمکش های درونی و نفسانی خود را ببینند.

 

در ادامه آیه 82 پس از اشاره به دابه مربوط به هر فرد به اشاره به افراد تکذیب کننده آیات و نه یقین کننده منتهی میشود.لذا طبیعی است که از آنهایی که در راس قرار دارند و با القائات شیطانی دیگران را فریب میدهند و گمراه میسازند شروع کند.

روز جزا روزی است که ابتدا از بین تکذیب کنندگان قیامت در بین هر امتی عده ای فرا خوانده میشوند و خود خداوند به آنها خطاب کرده  میفرماید:...اکذبتم بایاتی...و به آنها تفهیم اتهام (تکذیب آیات بدون احاطه علمی به آنها) میشود.این عده پیشقراولان تکذیب از بین امت خود هستند.مطلبی که در بعضی از سور نیز بیان شده است.

این که عده ای از ائمه کفر دیگران را بفریبند و به استضعاف بکشانند مطلب جدیدی نیست.در همین سوره نمل نیز بر تلقین بعضی بر بعضی دیگر اشاراتی هست.پس از تفهیم اتهام به یادآوری و ارائه دلایل اتهامی پرداخته میشود.دلایل همان شهادت اعضاء است.لذا دوباره به "وقع القول" اشاره میفرماید.سکوت مرگبار کافرین آغاز میشود.

-----------------------------------------------

ما وقع آیه 82 را در ما وقع آیه 85 قرار دهیم شبیه به آیه 65 سوره یس میشود. یعنی واقعه رخ میدهد و کسانی که کفر ورزیدند وارد جهنم شده اند و دیگر مجرمین نطق نمی کنند.هر مجرمی با عمل خود جزا داده میشود: ...فالیوم لا تظلم نفس شیئا و لا تجزون الا ماکنتم تعملون (یس 54)

 

به مواضع "تکلم" نیز در آیات دقت شود. دستان تکلم میکنند. تمام دستان تمام کافران یکجا تکلم نخواهند کرد بلکه هر دو دست هر کافر تکلم میکنند. بنابراین دابه سوره نمل نمی تواند یک موجود واحد باشد و با مثلا دستان (عضو فیزیکی) تک تک تمام کافرین در یک زمان صحبت کند.

 

طبق آیات سوره فصلت اعضاء و جوارح هم اطلاع دهنده به خداوند و نیروهای الهی هستند و هم با خود کافران صحبت میکنند. از جهت پیوستگی آیات یک سوره و در هماهنگی با اصل مساوات بیان شده در این سوره می توان برداشت کرد که برای هر فرد این اتفاق رخ میدهد.

 

گویا برای هر کافر و دشمن خدا جدا گانه دابه ای مخصوص او از زمین خارج میگردد.زمین قیامت و نه زمین قبل از قیامت- در زمین قبل از قیامت جلود ما که به نطق در نمی آیند. هر دابه برای کافر مربوط به خودش گواه است و علیه او شهادت میدهد.

 

مثل آیه 33 یس که میفرماید:  وَ ءَايَةٌ لهَُّمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَ أَخْرَجْنَا مِنهَْا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ(33) 

در ظاهر میفرماید "حبا" ولی در حقیقت حبه های زیادی برای هر کشاورز خارج میشوند.

 

 در آیه سوره النمل هم هر دابه شاهد برای هر نفر از زمین خارج میشود بقرینه آیه 65سوره یس که دستها ی هر کافر (تکلم) شهادت میدهند هر دابه هم برای شخص مربوطه (تکلم) شهادت میدهد.

 

میشود نتیجه گرفت هر کدام از این دواب در واقع اعضاء و جوارحی دارد که همان اعضاء و جوارح شخص گناهکار هستند. گویی همان جسم گناهکار شاهد و گویا یعنی همان دابه  وسیله عذاب خواهد شد برای دشمن خد. هر روح آلوده ای در کالبدی آلوده مربوط بخودش و متناسب با عملکردش. عذابی معادل با عملکرد در دنیا . با این کالبد در مهد جهنم خواهند بود.خروج از این وضعیت برای آنها ممکن نیست.

لهَُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ  وَ كَذَالِكَ نجَْزِى الظَّالِمِينَ(41)

وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَا نُكلَِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُوْلَئكَ أَصحَْبُ الجَْنَّةِ  هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(42) (سوره اعراف)

 

ارواح پاک یا قابل پاک شدن در کالبد اولیه بهشتی که بهترین طرح است وارد میشوند و در بهشت هر جا بخواهند می روند:

 

وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلينَ (74

زمر)اینطور نیست که تنها یک نفر یا یک دابه بسیار بسیار عریض وطویل با شکل وحشتناک برای بانگ زدن بر کلیه گناهکاران از زمین خارج شود. همان طور که با کمال تعجب و تاسف بسیاری از مفسرین و راویان حدیث بیان کرده اند.

-----------------------------------------------

گروهی بر این عقیده اند که چون در آیه 83 سوره نمل فرموده است "فوجا ممن یکذب" پس این واقعه قبل از قیامت است.در صورتیکه از سوره اسراء سوره 17 و از آیات ذیل :

 

يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ  بِإِمَامِهِمْ  فَمَنْ أُوتىِ‏َ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا(71)

وَ مَن كاَنَ فىِ هَاذِهِ أَعْمَى‏ فَهُوَ فىِ الاَْخِرَةِ أَعْمَى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا(72)

 

وآیات زیر از سوره هود سوره 11 :

يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ  وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ(98)

وَ أُتْبِعُواْ فىِ هَاذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ  بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ(99)

و امثال آن نتیجه این میشود که ابتدائا سرکشان اصلی و ائمه کفر فراخوانده میشوند و به آنها تفهیم اتهام میشود.آنها بوده اند که دیگران را به استضعاف میکشیدند و گمراه میکرده اند.از طرف دیگر آنها چقدر اهمیت دارند که به تمام آنها ندا داده شود.عبارت "اکذبتم بآیاتی" توبیخ آمیز است برای گردنکشان.پس از آنها دنباله روان آنها بدون صحبت روانه جهنم میشوند.در سوره فصلت همه آنها منظورند.

----------------------------------------------------

ارتباطات بیشتر با آیات بیشتر

 

در ترجمه تفسیر المیزان ج 15 ص 569 آمده است:

"...باز مؤيد گفتار ما- كه منظور حشر در قيامت نيست- اين است كه اين آيه و دو آيه بعدش بعد از داستان بيرون شدن دابه از زمين واقع شده‏اند، كه خود يكى از علائمى است كه‏ قبل از قيامت واقع مى‏شود، قيامتى كه در چند آيه بعد درباره آن مى‏فرمايد:" وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ" و تا چند آيه بعد اوصاف وقايع آن روز را بيان مى‏كند، و معنا ندارد كه قبل از شروع به بيان اصل قيامت و وقايع آن، يكى از وقايع آن را جلوتر ذكر كند، چون ترتيب وقوعى اقتضاء مى‏كند كه اگر حشر فوج از هر امتى هم جزو وقايع قيامت باشد آن را بعد از مساله نفخ صور ذكر فرمايد، ولى اينطور ذكر نكرد، بلكه قبل از نفخ صور مساله حشر فوج از هر امتى را آورده، پس معلوم مى‏شود اين حشر جزو وقايع قيامت نيست..."

 

ایشان وجود آیه  أَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسْكُنُواْ فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِرًا  إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(86)

را قبل از آیه نفخ صور فراموش کرده اند.مسئله این است که پس از بیان خروج دابه  دوباره به زندگی روزمره مردم برگشته است و بیان میکند که آیات روز و شب که براحتی قابل درک است باید باعث شود که مردم ایمان بیاورند.استدلال و شنیدن و گفتن مفصل لازم نیست.با آخرین عبارت آیه قبلی "فهم لا ینطقون" نیز همخوانی و اتصال دارد.

 

اتصال آیات و ترتیب یک به یک آنها و مفاهیم مندرج در آنها بقدر کافی جدی گرفته نمیشود. حتی وجود و اتصال یک آیه نباید در برداشت ما از یک سوره نادیده گرفته شود.

--------------------------------

"قول" در آیه  82 همان "قول" در آیه 85 است.(آیا می تواند "قول" دیگری باشد؟) چون در آیات قبل یعنی آیه 81 و قبل از آن صحبت از نشنیدن و یا خود را به نشنیدن زدن بود ابتدا اشاره به زمان خروج دابه ای گویا و شهادت دهنده از درون آنها می کند تا ارتباط آیات حفظ شود.میفرماید :

 "اذا وقع القول" هنگامی که رخ دهد (رخ داد).پس از کلمه "لایوقنون" به آمدن افرادی از سرکردگان می پردازد.بعد از تفهیم اتهام میفرماید:

" و وقع القول".وقوع قطعی را اعلام میکند. ترتیب آیات و وقایع بطرز جالب چیده شده اند.

 

اینکه خود این "قول" چیست از خود سوره نیز مشخص است که قول به این است که قیامتی هست و مجرمین مجازات خواهند شدقولی که با تکذیب گردنکشان روبرو میشود.عبارت "کل امه جاثیه" را درقرآن دیده ایم.به سوره جاثیه مراجعه میکنیم:

 

وَ تَرَى‏ كلُ‏َّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً  كلُ‏ُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلىَ‏ كِتَابهَِا الْيَوْمَ تجُْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(28)

هَاذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقّ‏ِ  إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(29)

فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبهُُّمْ فىِ رَحْمَتِهِ  ذَالِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ(30)

وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ أَ فَلَمْ تَكُنْ ءَايَاتىِ تُتْلىَ‏ عَلَيْكمُ‏ْ فَاسْتَكْبرَْتمُ‏ْ وَ كُنتُمْ قَوْمًا مجُّْرِمِينَ(31)

 

وَ إِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِى مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ مَا نحَْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ(32)

 

وَ بَدَا لهَُمْ سَيَِّاتُ مَا عَمِلُواْ وَ حَاقَ بهِِم مَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَْزِءُونَ(33)

وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنسَئكمُ‏ْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكمُ‏ْ هَاذَا وَ مَأْوَئكمُ‏ُ النَّارُ وَ مَا لَكمُ مِّن نَّاصِرِينَ(34)

ذَالِكمُ بِأَنَّكمُ‏ُ اتخََّذْتمُ‏ْ ءَايَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ غَرَّتْكمُ‏ُ الحَْيَوةُ الدُّنْيَا  فَالْيَوْمَ لَا يخُْرَجُونَ مِنهَْا وَ لَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ(35)

 

کسانی که در ابتدای سوره جاثیه درباره آنها میفرماید:

يَسْمَعُ ءَايَاتِ اللَّهِ تُتْلىَ‏ عَلَيْهِ ثمُ‏َّ يُصِرُّ مُسْتَكْبرًِا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا  فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(8)

وَ إِذَا عَلِمَ مِنْ ءَايَاتِنَا شَيًْا اتخََّذَهَا هُزُوًا  أُوْلَئكَ لهَُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ(9)

 

با این شباهت های بسیار آیا آیه 32 همان "قول" مورد نظر در سوره النمل نیست؟

سوالی که ظاهر میشود:چرا در این سوره میفرماید" وَ مَا نحَْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ" ولی در سوره النمل میفرماید:" وَ جَحَدُواْ بهَِا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَ عُلُوًّا".تناقض نیست؟ نخیر.در سوره نمل قول الهی است و مافی الضمیر آنها را بیان میفرماید ولی در سوره جاثیه حرف خود کافرین است که سعی در پنهان کردن آن دارند.ولی در قیامت آشکار میشود.همانطور که آیه بعد (آیه 33 سوره جاثیه) می فرماید: و بدا لهم سیئات ما عملوا.

صفحه اول