تعـدد زوجات در قرآن

تکلیف ما با قرآن مظلوم چیست؟ در مقابل بعضی برداشتهای اشتباه و ناروا ولو از جانب بزرگترهای خودمان چکار کنیم؟

اگر یک نفر از نوشته های یک نویسنده ای گزینشی و قطعه ای و بدون توجه به ما قبل و مابعد نوشته های او برداشت کند و به نویسنده

نسبت بدهد آن نویسنده به مقامات شکایت میکند کار به دادگاه و مجازات می رسد چرا در مورد برداشت های گزینشی و ناروا از کتاب الهی

(الهی حداقل از نظر بعضی) ساکت بمانیم؟ اگر خداوند انسان را برامر خود حفاظت میکند و نمی گذارد او را در زمین به عجز آورند چطور

نتوانسته باشد جلوی مسلمانان اولیه را بگیرد و اجازه نداده باشد که قرآن را همانطور که خودش لازم میداند جمع آوری کنند؟ اگر این قرآن 

پیام آخرین او بر انسان بوده باشد و باید حفظ گردد حتما او خود هنگام  جمع آوری قرآن بر سینه های جمع آوری کنندگان تسلط داشته

است  و بر اظهارنظرات زمان جمع آوری جهت دهی کرده است. هیچ طائفه ای که به خدای قرآن اعتقاد دارد  نباید مدعی باشد که قرآن فعلی

تحریف شده است و یا این که اعتقاد داشته باشد که نسخه اصلی آن دست افراد خاصی از طائفه آنهاست.

با قرآن باید مانند کتابی که نویسنده آن زنده و حی و حاضراست و آن را نسخه اصلی نوشته خود می داند برخورد شود.

از مواردی که بسیاری افراد ازآن اشتباه و ناروا برداشت میکنند آیات اول سوره النساء است. درآیه سوم میفرماید "...و ان خفتم الاتقسطوا

فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الا تعولوا..."

***************

مثلا در ج 4 ص 265 ترجمه تفسیر المیزان آمده است:

بنا بر اين جمله شرطيه كه:" اگر ترسيديد كه در مورد يتيمان عدالت را رعايت نكنيد پس زنان ديگرى را به ازدواج خود در آوريد ..." به منزله

اين است كه فرموده باشد:" اگر از ازدواج با دختران بى پدر كراهت داريد، چون می‏ترسيد در باره آنان نتوانيد عدالت را رعايت كنيد، با آنها ازدواج

نكنيد و زنانى و دختران ديگرى را به عقد خود در آوريد". (البته از متن اصلی تفسیر المیزان نیز همین برداشت میشود)

مثال دیگر از ج 3 تفسیر نمونه ص 252 :

به دنبال دستورى كه در آيه سابق براى حفظ اموال يتيمان داده شد در اين آيه اشاره به يكى ديگر از حقوق آنها می‏شود و آن اينكه:" اگر

می‏ترسيد به- هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را در باره حقوق زوجيت و اموال آنان ننمائيد از ازدواج با آنها چشم بپوشيد و به

سراغ زنان ديگر برويد".

***************

واقعا آیه مبارکه میفرماید در هنگام ازدواج با دختران یتیم ممکن است  نتوانید بین آنها عدالت برقرارکنید؟

"در - مورد- یتیمان رعایت قسط " فرموده است و نه حتی "بین" یتیمان  یا "الی" یتیمان. گویی قسط بین فرزندان خود و یتیمان منظور است.

گواه مطلب بیان "مثنی و ثلاث و رباع" است یعنی قبلا ازدواج با یک زن  انجام شده است. گواه دیگر بیان ترس از بازماندگان ضعیف از خود

مومنین است که در آیات بعدی بیان می شود. گواه دیگر بیان قسط درمورد کل یتیمان است چه دلیلی بر اقامه قسط فقط برای یتیمان دختر در

ابتدای آیه است ؟شرط اضافه بر یک زن داشتن را میفرماید. علاوه بر آنها لزوما دختران یتیم نیستند چرا مادران دارای یتیم در نظر گرفته نمی-

 شوند؟بدیهی است حمایت ازآنها حمایت از یتیمان آنها نیز هست.

بسادگی منظور آیه این است که اگر نمی توانید با یتیمان (مانند فرزندان خود) به قسط رفتارکنید تا چهار زن میتوانید ازدواج کنید(شاید با ازدواج

با آن یتیمان دختر یا با مادران آن یتیمان  چه دختر و چه پسر آنها را در گروه فرزندان و خانواده های خود قراردهید و به مساوات با آنها عمل کنید.)

ازاین جا به بعد مشکل بودن رعایت عدالت بین زنان است. اگر نتوانید بین چند زن خود عدالت را رعایت کنید پس یک زن اختیار کنید و یا از میان

بردگانی که قبلا صاحب شده اید(به اشاره به گذشته بودن این کلمه در تمام قرآن توجه لازم است). درآیات دیگری که در همین سوره می آید

آورده است که از بردگان مومن و با اجازه اهل آنها در بین خودتان باید ازدواج کنید.(برده جدید نه - از بردگانی که قبلا - قبل از اسلام - خودتان

مالک شده اید و مالکیت آنها از جانب ما اجازه داده نشده بوده است.در قرآن بهیچ وجه امر به گرفتن و یا خرید برده داده نشده است.شرح

تفصیلی این موضوع نوشته جداگانه ای می خواهد)

اگر رعایت قسط در مورد ایتام لازم است و برای شما اهمیت دارد (این شرط ازدواج بیش از یکی است) میتوانید بیش از یک زن داشته باشید

 والا باید یک زن داشته باشید . این یک زن یا از بین خودتان و یا از بین ماملکت ایمانکم است.

در مورد ماملکت ایمانکم تعداد بیان نشده است. آیا هر تعداد برده را به عقد نکاح در آورند و آنها را در زندگی خود سهیم کنند بد است؟ ظلم به

آنهاست؟ توجه شود که قبلا در آیه منظور نکاح بوده است نه دفع شهوات "فانکحوا". بردگانی که تا قبل از اسلام هر کاری با آنها مجاز بوده است

اکنون مجازاست که با آنها نکاح کنند (همسر قانونی شوند) در آیات بعد ایمان آنها برای ازدواج بعنوان شرط بیان می شود.بتدریج آنچنان رفتاری

با "ماملکت ایمانکم" می شود تا مومنین بدانند که آنها نیز انسانهایی مانند خودشان هستند (قسط) (آیا دامنه قسط شامل تمام انسانها

نیست؟) و ریشه افکاری که برده داری را امری عادی میداند خشک شود و این عمل دوباره به شکل های جدید با قراردادهای تخفیف داده شده

ظاهر نشود. آیا به نظر شما این غیر منطقی و یا دعوت به شهوترانی است؟

 صفحه اول