اتصال آیات و قتل نفس در سوره فرقان

 

وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴿۶۷﴾ فرقان

 

وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾ فرقان

 

يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿۶۹﴾ فرقان

 

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۰﴾ فرقان

 

الف  -  اگر شرک به خداوند بخشیده نمی شود پس چرا دراین سوره توبه از آن ممکن دانسته شده است؟

 

اگر قتل نفس موجب قصاص است پس چرا دراین سوره توبه از آن ممکن دانسته شده است؟

 

البته این برداشتی است که در نظر اول و فقط با خواندن این چند آیه از این سوره حاصل میشود.

 

حال آنکه اگر آیات همین سوره متصل خوانده شوند و با آیات بیشتری از قرآن مرتبط گرفته شوند چنین نیست.

 

یک – عبارت "لم یسرفوا" مارا به یاد آیه 53 سوره زمر می اندازد:

 

"... قُلْ يَاعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ..."

 

که در رابطه با بخشیده شدن کلیه ذنوب بیان شده است. این در حالی است که در همان سوره زمر میخوانیم:

 

وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۵﴾ زمر

 

در سوره زمر پیام لازم گرفته میشود....

 

 در این سوره انسانها برحسب نفسانیات گناه آلود به گروههای مختلف تقسیم بندی میشوند....

 

 کسانی تکذیب میکنند و استکبار میورزند و کافر میشوند....

 

 بخشیده شدن تمام گناهان برای کسانی است که مرتکب گناهانی هستند ولی هنوز به آخر خط که همان کفر باشد نرسیده اند و هنوز فرصت دارند...آیه 59 سوره زمر میفرماید:

 

بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۵۹﴾ زمر

 

دو – عبارت "یلق اثاما" در سوره فرقان نیز شبیه به آیات سوره زمر عمل میکند. یعنی در اینجا نیز نوعی رفتن و رسیدن به گناه بزرگ و غیر قابل بخشش بیان میشود. مثل "...حتی یلاقوا یومهم الذی یوعدون..." زخرف 83

 

سه – خواندن غیر خدا مراتب دارد. از پاسخ مثبت به قدم های اولیه شیطان نفس (خطا های اولیه و نه شرک کامل )تا بنده طاغوت شدن یا خود طاغوت شدن.

 

چهار – قتل نفس هم میتواند از نوع قتل نرم باشد با رعایت نکردن رضایت اجتماعی در جمع مال و انفاق:

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾ النساء

 

و هم از نوع قتل سخت (برای ریاست یا تصاحب اموال و لذات بزرگ و آرزوهای بی انتها و فساد در زمین)

 

پنج – عمل زنا نیز میتواند در دفعات کم و زیاد انجام شود.

 

شش – مشکل مومنین از کمتر انفاق کردن شروع میشود. همانطور که آیات سوره فرقان چیده شده اند.

 

هفت – اگر قبل از رسیدن به شرک و فساد در زمین و کشتار نفوس توبه شود قبول میشود. در غیر این صورت مومنینی که به آخرین خط فساد برسند مضاعف مجازات میشوند.

 

 ---------------------------------------

ب - اشاره به هارون بعنوان وزیر برای موسی چه ارتباطی با آیه بعد دارد؟

 

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا (35) فرقان

 

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا (36) فرقان

 

وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا (37) فرقان

 

چنین بنظر میرسد که این اشاره در تقارن است با آنچه در آیه بعدی یعنی آیه 36 " فَدَمَّرْنَاهُمْ " به نقش و سهم اعوان و انصار فرعون اشاره میگردد...در آیه 37 و با اشاره به "نوح" نقش و سهم فرماندهان از دو طرف بیان میشود.این دو سهمیه و این دو نقش مکمل هم در آیه ذیل از سوره اعراف آشکار است:

 

وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ (137) اعراف سوره 7

 

(در پرانتز تفاوت دوعدد 137 و 37 جالب است.اولین اشاره به عدد 100 از سوره 2 آیه 50 قابل توجه است: وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (50) بقره)

 

در آیه 36 سوره فرقان به تکذیب "آیاتنا" و نقش عموم و در آیه بعدی به تکذیب "الرسل" و نقش فرماندهی اشاره میشود:

 

و قال موسی یا فرعون انی رسول من رب العالمین (104) اعراف

 

  ---------------------------------------

 

ج – در آیه 37 سوره فرقان عبارت " و قوم نوح لما کذبوا الرسل" که برداشت مجاب کننده ای از آن شنیده نشده است موجب درک ساختار سوره فرقان میشود!

 

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا (35) فرقان

 

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا (36) فرقان

 

وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا (37) فرقان

 

قوم موسی و قوم نوح هر دو در دریا غرق میشوند. آیه 37 باید با آیه قبل مرتبط دیده شود. در آیه 36 میفرماید "...فدمرناهم تدمیرا" که اشاره به قوم موسی میکند بلافاصله باید قوم نوح نیز ضمیمه این هلاکت بشود.قوم موسی و نوح تکذیب کردند رسولان را...لما کذبوا الرسل...اشاره به جمع اقوام موسی و نوح است.

 

قوم موسی و فرعون با غرق شدن هلاکت یافتند  اقوام بعدی یعنی  قوم عاد و ثمود و ...با صاعقه و طوفان و زلزله نابود شدند. دسته سوم قومی بودند که با باران مسموم نابود شدند....بترتیب ضعیف تر شدن عذاب...

 

اما قوم محمد هم تکذیب کردند و پیامبر خود را به استهزاء گرفتند...عذاب ایشان بتدریج و بعنوان لوازم اعمال خودشان ظاهر میشود....

 

در آیه پایانی میفرماید خداوند اصلا به قوم تو اعتنا نمی کرد اگر ارسال قرآن و دعوت آنها انجام نمی شد. قرآن نازل شد به امید راه یابی این قوم ولی قبول نکرده و تکذیب نمودند...خداوند به علت ارسال پیام قرآن به مسلمانان توجه میکند و الا اعتنایی به آنها نمی کرد ...خفیف ترین عذاب... 

 

اما چرا قوم موسی و کتاب ارسالی به آنها اول آورده شده است و نه قوم نوح؟ بنظر میرسد چون در اتصال با آیه قبل که میفرماید:

 

الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۳۴﴾ فرقان

 

مکان بدتری نصیب قوم موسی یعنی فرعونیان خواهد شد آمده است....

 

و بلاخره این بحث به قوم محمد ختم شد چرا که با قوم محمد شروع شده بود :

 

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿۳۲﴾

 

وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿۳۳﴾

 

  ---------------------------------------

 

د – دادن کتاب به موسی بعد از تعیین جانشینی هارون بوده است پس چرا در آیه 35 این سوره ترتیب بر عکس شده است؟ این عمل تنها وقتی توجیه پذیر است که عمدا این ترتیب آورده شده و تا چند آیه بعد نیز ادامه داشته باشد:

 

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا (35) فرقان

 

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا (36) فرقان

 

وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا (37) فرقان

 

در مواردی چند بعد از "قوم نوح" عبارت "من قبل" آمده است اما در اینجا نیاورده و این تایید بیان در جهت عکس در آیه 35 می باشد.

 

پس از تعیین وزیر بودن هارون به این دو بزرگوار ماموریت رفتن بسوی فرعون و قوم او داده میشود.منظور از "بِآيَاتِنَا " در آیه 36 آیات طبیعی است و نمی تواند تکذیب معجزات موسی باشد چرا که ماموریت آن دو قبل از تکذیب معجرات بوده است.

 

ادامه ماجرا ضمن داستان مشابه در زمان قبل تر بیان میشود. یعنی تکذیب معجزات موسی در حوزه تکذیب رسالت و پیامبری او دانسته شده که همراه با تکذیب رسالت نوح توسط قوم او در آیه بعد می آورد و پایان کار هر دو قوم یکجا بیان میشود.

 

چرا که تکذیب از تکذیب آیات طبیعی شروع میشود و به تکذیب آیات مثبت رسالت ختم میشود.

 

فقط صرف "کذبوا بآیاتنا" منجر به "فدمرنا" نمی شود بلکه ادامه دادن آن و تکذیب رسالت رسولان و مانع آن شدن منجر به نابودی میشود بنابراین ادامه داشتن آیه 36 سوره فرقان با اشاره به عاقبت قوم نوح که مشابه سرنوشت قوم فرعون می باشد لازم است.

 

بعبارت دیگر "تدمر" نابودی کلی است و دلیل آن تکذیب رسالت است با غرق شدن بعنوان مصداق این نابودی.آیه ذیل از سوره اعراف سوره 7 شفاف کننده موضوع است:

 

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ (182) اعراف

 

به تکذیب متکبرانه کل آیات طبیعی و معجزات پیامبرانه توسط فرعون در آیه 57 سوره طه سوره 20 نیز اشاره شده است:

 

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى ﴿۵۴﴾ طه

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى (55) طه

 

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى (56) طه

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى (57) طه

 

 ---------------------------------------

 

هـ - ارتباط نسلی افراد انسانی و تعاون و کمک بهم دیگر یا نقش داشتن  یک عده در کفر و ایمان عده دیگر از نظر خداوند پنهان نیست بلکه او دقیقا محاسبه میکند و فرقان است...

 

همچون خط فاصل بین دو دریای شور و شیرین ارتباط و عدم ارتباط انسان ها برای خداوند در مجازات انسان ها لحاظ میشود... انتخاب همراه و رفیق گرفتن در اهداف نقش موثری در محاسبه اعمال در آخرت دارد...

 

آیات بسیاری در این سوره در یکپارچه دیدن و یا منقطع دیدن وجود دارد. مثل اینکه چرا قرآن تنزیل یکپارچه و ممتد در طی یک فرایند تنزیل (در جمله واحده - با توضیح تفسیر المیزان) نداشته بلکه هر از گاهی آیاتی ارسال میشود....

 

فرعون بتنهایی نبوده بلکه اعوان و انصار داشته که هر کدام با درجات متفاوت در کفر و خطا شرکت داشته اند....

 ---------------------------------------

 

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾ فرقان

 

و – آیه 74 درخواست مومنین زمان محمد مصطفی است...ایشان از خدا میخواهند در تقوی پیشتاز باشند...بیش از همه تقوی داشته باشند...

 

آیا این با دعای ابراهیم که در سوره بقره آمده است فرق دارد؟

 

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾ بقره

 

ظاهرا دامنه دعای ابراهیم و اسماعیل تا ارسال رسول برای قومی از فرزندانشان که خانه کعبه را مجاورباشند بوده است...که پس از مدت مدیدی با آمدن رسول الله محقق شده است:

 

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾ بقره

 

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾ بقره

 

خداوند به محمد رسول الله و پیروان ایشان توصیه میکند مانند ابراهیم و پیروان او تسلیم کامل باشند در برابر امر الهی.آنها الگو باشند:

 

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا

 

وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۴﴾ ممتحنه

 

ظاهرا فرقی ندارد...ابراهیم و پیروانش (از جمله ذریه ایشان) در زمان خود سعی و تلاش خود را کردند...پیروان محمد مصطفی نیز باید مانند ایشان یا بیشتر از ایشان تلاش خود را در اطاعت از فرامین الهی داشته باشند:

 

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۴﴾ بقره

 

اما اکنون کسانی هستند که ابتدا برای افرادی "امامت" مورد نظر خود را قائل میشوند و سپس با استفاده از کلمه "امام" آن امامت را برای مقدس نمایان خود بعنوان ذریه ابراهیم توجیه میکنند...

 

جالب است که برخی نیز علیرغم کش و قوس های بسیار در امر اسلام و تسلیم ابراهیمی آیه کلیدی 134 بقره را در تفسیر نیاورده اند

 

حتی  در بار دوم که این آیه تکرار شده است به پایان دامنه دعای ابراهیم و اسماعیل که با بعثت محمد مصطفی مستجاب شده است  اشاره ای نمی کنند (تفسیر المیزان)....

 

ذریه ابراهیم در سرزمینی که کعبه در آنست و اکنون پیامبری در آن مبعوث شده است میتوانند با دعای آیه 74 سوره فرقان درخواست مشابه از خداوند داشته باشند....امامت در تقوی و تسلیم ...نه امامت در راهبری امت....

 

امام این امت قرآن است چه در حیات پیامبر و چه بعد از رحلت پیامبر....همه باید تسلیم و تابع کتاب آخرین باشند...تا قبل از اتمام نزول کامل کتاب پیامبر (بمدد الهی و نزول الذکر بر ایشان) تبیین کننده پیامها هستند....

 بعد از نزول کامل تمامیت قرآن و اتصال قول الهی ملاک تبیین است...

 صفحه اول