درباره اتصال آیات سوره تکویر سوره 81

1404/08/19

 

در سوره تکویر موضوع جفت شدن نفوس چه ارتباطی با موضوعات آیات قبل و بعد دارد؟

 

وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿۶﴾ وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿۷﴾ وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿۸﴾ تکویر

 

برداشت غالب (از جمله در ترجمه تفسیر المیزان) اینستکه در قیامت ، نفوس مطهر ، ازواج مطهر می یابند و نفوس ناپاک با موجودات ناپاک جفت میشوند...اما آیا این موضوع با ترتیب بیانات همجوارسازگار است؟ اینجا چه جای بیان این مطلب است؟! در امتداد بیان تحولات فیزیکی کلان و قبل از اشاره به ظهور بهشت و جهنم ، هر قدر هم خلاصه ، جدا شدن کافرین و مومنین و موضوع ازواج مطرح میشود؟!

 

جفت شدن ارواح با نفوس هم تا حدودی قانع کننده است چرا که هر نفسی (چه نفوس پاک چه نفوس ناپاک) در حیات دنیوی از قسمتی از روح امکان بهره مندی داشته است(مجموعه سمع و بصر و فواد) و اگر جفت شدن با این قسمت خاص منظور باشد...

 

بیان جفت شدن با صورت اعمالی که نفوس قبلا مرتکب شده اند نیز کفایت نمی کند...چون جفت شدن فقط برای خود نفوس (حتی اگر مانند دختران زنده بگور عملکرد دنیایی نداشته اند) و به تفکیک هر نفس ذکر شده است(تقابل سوره تکویر با سوره سباء بر روی درختواره قرآنی شاهد بر این تک تک بودن هاست)...

 

بنابراین باید موضوع ارواح و نفوس یا اشیاء تماس گیرنده با نفوس را از نو بشناسیم...این بار با  رعایت هر چه دقیق تر اتصال بین آیات در سور... نفس انسانی هم زمینی است و هم آسمانی...هم ابزار برای کسب بینش دنیایی خود را دارد و هم ابزار امدادی الهی در کنار و در دسترس اوست...

--------------------------------------

روح همیشه زنده است و مایه زنده بودن و ارتباط بین اعضای بدن ما ، و فقط با مردن از جسم ما جدا میگردد...همینکه روح دمیده شد ، مجموعه سمع و بصر و فواد ایجاد میگردد :

 

در سوره سجده ، سوره 32 و بر روی شاخه اول ، شاخه ص درختواره قرآنی میخوانیم :

 

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ ﴿۷﴾ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ﴿۸﴾

 

ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۹﴾

 

وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ ﴿۱۰﴾

 

قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿۱۱﴾

 

و در سوره الزمر ، سوره 39 ، از شاخه دوم ، شاخه ق درختواره قرآنی میخوانیم :

 

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۲﴾ الزمر

 

این مجموعه سمع و بصر و فواد ، بعنوان قسمت اول در کنار نفس آماده ارائه هدایت و نعمتی است که از ما در باره بهره مندی از آن سوال خواهد شد :

 

وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾ اسراء

 

وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۲۶﴾ احقاف

 

ما انسانها با ارثیه ای نفسانی بصورت جوانه ای در کنار قسمت اول ، آغاز به زندگی و فعالیت میکنیم... قسمت دوم شروع به کار و توسعه میکند...

 

پس در کنار قسمت اول روحانی ، آنچه خود انسان با استفاده از آن مجموعه اولیه ، انجام میدهد یا می اندیشد بتدریج قسمت دومی رشد میکند ...اعضای این قسمت دوم ، سمع و بصر و قلب است...که در تقارن با اعضای مجموعه یا شاخه اولیه و به کوشش خود انسان رشد و توسعه می یابد حال یا در جهت مثبت یا منفی ... تراکنش ها و آنچه عمل میشود نیز در همین محیط ثبت میگردد...

 

این قسمت دوم میتواند از قسمت اول بهره برداری نموده و رشد کند...یا بتدریج میتواند از قسمت اول جدا شود و به آن بی توجهی کند و رفته رفته آنرا کنار بگذارد...غرور شیطانی ، ما را از راه های درست جدا میکند...تا آنکه شیاطینی قرینه کافرین میگردند...

 

پس در ابتدا ، این دو قسمت نمیتوانند از هم جدا باشند لذا میتوان گفت درختواره دو شاخه ای در درون نفس شکل میگیرد...این انسان است که با عملکرد خود این ارتباط را حفظ میکند یا آنرا قطع خواهد کرد...بستگی به تبعیت او از تعالیم الهی و درختواره قرآنی دارد...

 

در یک شبیه سازی ، لامپ نفس انسانی از محل سمع و بصر و قلب خود بعنوان یک قسمت ، با سرپیچ الهی و روحانی ازمحل سمع و بصر و فواد بعنوان قسمت دوم در تماس است و میتواند روشن و نورانی بشود و هم میتواند از محل اتصال سرپیچ الهی کناره بگیرد و بدنبال روشن شدن خود باشد...یا بجهت خال جوش های زائد مزاحم (شیاطین)فرصت تداوم اتصال را از دست بدهد...این لامپی است که رشد میکند!!

 

آیا میتوانیم مجموعه سمع و بصر و فواد را نظیر شاخه اول ، شاخه سوره فلق از درختواره قرآنی ، و مجموعه سمع و بصر و قلب نظیر شاخه دوم ، شاخه سوره الناس از درختواره قرآنی بدانیم؟

 

رعایت اتصال در مجموعه سمع و بصر و فواد موجب یافتن راه فطری الهی میشود اما مجموعه سمع و بصر و قلب نتیجه اطاعت از رهنمودهای الهی و یا وسوسه جن و انس و انتخاب خودمان است...البته ابتدا با استفاده از مجموعه سمع و بصر و فواد به فهم و اندیشه راه یافته ایم...

 

اگر انسان بر اعمال و افکار کفر آلود خود اصرار کند و مجموعه اولیه را کنار بگذارد یا فراموش کند(اذهبتم طیباتکم – اذهبتم بمعنای فراموش کردن و کنار گذاشتن است نه بمعنی نابود کردن) ، قرینه ای شیطانی که الگوی رفتاری و اطاعت میشود ، بر او گمارده میگردد و شجره خبیثه ای شکل   میگیرد...در قیامت این دو موجود از هم جدا خواهند شد...

 

نفسی که هر دو قسمت آن با هم پیوند محکم داشته اند ، پس از مردن به محیط روحانی میرود و عند ربهم یرزقون...

 

نفوسی که از قسمت روحانی خود کاملا جدا بوده یا پیوند سستی با آن داشته اند ، با قسمت دوم خود در برزخ منتظر بعث و قیامت میمانند...

 

در قیامت ، این نفوس از قبور برزخی خارج و پس از جفت شدن با قسمت های اول خود ، تفهیم اتهام شده و به عملکردشان آگاه میشوند...مانند تست لامپ ها...

 

 ...و سپس به سوی جهنم رانده میشوند ، آنهایی که میتوانند با قسمت اول پیوند دوباره برقرار کنند از جهنم نجات پیدا کرده بر میگردند ، ولی آنهایی که کاملا جدا بوده اند با همان قسمت های دوم خود در جهنم باقی میمانند...قسمت اول و روحانی این نفوس بسمت خدا میروند...

 

دختران زنده بگور(که عملکردی در قسمت دوم ندارند و یا بسیار ضعیف است) وارد جهنم نمیشوند و سرنوشت آنها نیز با خداست... و آیات سوره تکویر متصل میشوند...

 

#######################################

آیه : وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ(7) سوره تکویر اشاره به چه مرحله ای از قیامت دارد؟

این مرحله حلول نفوس در کالبد ها نیست....قبل از آنست ، مرحله جفت شدن نفوس با ارواح مرتبط با آن نفوس...با برقراری مجدد این رابطه درک آن موجود از حیات دنیوی خودش ممکن میشود و میتواند اعمال خود را ببیند و یا تایید کند و خواهد توانست عذاب و عقاب یا آرامش و رفاه در پی آینده را درک و حس کند....

این موضوع آشکار کننده رابطه بین نفس و روح است....شبیه گوی یا کره ای که روی آن لایه ای کشیده میشود ...از روح (سمع و بصر و فواد) استفاده شده تا نفس آلوده یا پاک ساخته شود...پس از مرگ ، نفوس در قبور میمانند (اولین آسمان سمت دنیای مادی - اجداث – بایگانی نفوس که با قبور اجسام فرق دارد) و قسمت های روحانی ، در آسمانهای بالاتر بترتیب وسع ارواح بر فراز آسمان اول.... با کنترل ملائکه هر سطح از وسع ارواح....

آیه وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ(7) سوره تکویر ، مرحله الحاق ارواح با انفس دنیوی یا همان مرحله توانا سازی مجدد برای درک اعمال خویش است...آماده سازی برای رفتن به محیط خلقت جدید...از کوچکترین انسان و بیگناه آغاز میشود....هماهنگ با سوره متقابل یعنی سوره سبا ، که به زنده شدن پس ازذره ذره شدن و کوچک گشتن ها اشاره دارد ، بدان پرداخته میشود...

هنگام وقوع قیامت هر انسانی را چون استوانه ای فرض کنیم ، قسمت نفسانی در پایین ترین قسمت است و قسمت روحانی در بالا....بر حسب برخورداری از میزان پاکی نفس پس از رها شدن این استوانه بسمت زمین جدید ، در زمین جدید فرو میرود و یا میتواند بالا و به محیط بهشتی بیاید...اگر قسمت نفسانی سنگین و آلوده باشد ، در زمین جدید فرو میرود....اگر قسمت روحانی وسیع تر باشد و نفس پاکیزه از جنس کمتر تغییر یافته و روحانی مانده باشد ، بسمت بالا می آید....

نفوس ناپاک با ارواح ضعیف در بدن های ناقص و بر روی زمین جدید (همان جهنم) می مانند و عذاب اعمال خویش را میچشند ، ولی نفوس پاک با ارواح غنی (که بشهادت این آیات از سوره مریم :

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿۷۱﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾

توانسته اند از آسمان کوتاه محیط مادی جدید خارج شوند) با روکشی یا قالب متناسب از نور الهی پوشانده میشوند و اهل جنت...

بنظر میرسد پس از حلول تمام نفوس ناپاک در کالبدهای ناقص و پر شدن جهنم یعنی متورم شدن زمین جدید ، محیط بالای آسمان آن یعنی همان بهشت قرب بیشتری به جوار الهی می یابد و متقین به پوشانده شدن از نور الهی نزدیک تر میشوند...و این همان منظور از آیه 13 ذیل و خدا عالم است:

وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ ﴿۱۲﴾ وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿۱۳﴾ تکویر

----------------------------------

در این نشئه عرش خدا بر آب است یعنی حیات موجودات بر اساس آب است.در نشئه آخرت زنده شدن براساس زوجیت با موجودات آن جهانی متناسب با قابلیت های وجودی خود ماست.در آخرت در باره عرش خدا فرموده :

وَ انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِىَ يَوْمَئذٍ وَاهِيَةٌ(16)

وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿۱۷﴾ الحاقه 69

نطفه حیات و رشد موجودات در آن جهان از اول با ارتباط با عوامل رحمانی یا عوامل شیطانی آغاز میشود.همانطور که آب باران از همان اوایل نفوذ در خاک معلوم میکند که خاک رشد یابنده است یا حاصل خیز نیست.پس از آب دادن های مکرر و طی مسیر طبیعی آنچه نهفته بوده آشکار میشود.

در آخرت حیات موجودات بر اساس خوانش اطلاعات نهفته در کتاب اعمال آنهاست...در این نشئه بر اساس آب است در آن نشئه بر اساس خواندن اطلاعات است.چیزی باقی نمانده تا شبیه سازی (محتاطانه) حمل عرش خدا توسط ملائکه هشتگانه "ثمانیه" بر خوانش اطلاعات بر اساس واحد اطلاعات - واحدی بر پایه 8 جزء-  شبیه به هر واحدBYTE -  (هشت بیت یک بایت است) انجام شود...

----------------------------------------------------

افراد مومن زمان وقوع قیامت از آسمان جدید بیرون می آیند و در محیط بهشت قرار میگیرند ولی جهنمی ها (چه از افراد کافر زمان وقوع قیامت و چه آنهایی که در برزخ منتظر بوده اند) از این آسمان بیرون نمی آیند و در زیر آن (زمین جدید) قرار میگیرند:

إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ ﴿۴۰﴾ اعراف

لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۴۱﴾ اعراف

براى آنان از جهنم بسترى و از بالايشان پوششهاست و اين گونه بيدادگران را سزا مى‏ دهيم (۴۱) اعراف

افراد جهنمی در زیر این آسمان جدید قرار دارند.ملائکه ای که برآنها گمارده خواهند شد فرود می آیند ( آنها از روی عناد خیلی دوست داشتند ملائکه را در دنیا ببینند) :

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿۲۱﴾ فرقان

يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۲۲﴾

وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿۲۳﴾

أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا ﴿۲۴﴾

وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا ﴿۲۵﴾

الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿۲۶﴾ فرقان

افراد مومن و مخلص خداوند که شیطان نفوذی خود را طرد کرده بوده اند در آن جهان با ارواح الهی جفت می شوند (پوششی نورانی می یابند) و به لذاتی مشابه آنچه بشارت داده میشدند میرسند:

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ ﴿۵۱﴾ الدخان

فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۲﴾

يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۵۳﴾

كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ ﴿۵۴﴾ الدخان

افراد مشرک و کافر در دنیا تحت امر شیطان نفوذ کرده به وجودشان هستند.این شیاطین نفوذی در آن جهان دشمن آن افراد میشوند و بین آنها جدایی می افتد...روز فصل است :

الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿۲۶﴾

قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۲۷﴾

قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ﴿۲۸﴾

مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۲۹﴾

يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿۳۰﴾ ق سوره 50

----------------------------------------------------

از مقایسه دو آیه سوره یس و معارج بنظر میرسد دو نوع "اجداث"  (قبور) وجود دارد.یکی برای نفوس در برزخ و دیگری قبر اجساد که در زمین جدید تشکیل میشود یا پیدا میشود:

وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (51) یس س 36

يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‏ نُصُبٍ يُوفِضُونَ (43) المعارج س 70

نفوس از برزخ بسوی اجساد در زمین جدید منتشر میشوند (کجراد منتشر)(پس از جفت شدن با ارواح خود – اوایل سوره تکویر) .... گویی ارواح مردگان حسب درجه عروجشان در آسمانها قرار میگیرند.کسانی که در راه خداوند کشته شده اند در بالاترین درجه یعنی جوار الهی زنده هستند....در قیامت این ارواح با نفوس خارج شده از برزخ جفت میشوند....

آیه سوره معارج با آیه سوره القمر و با مفاد سوره معارج هماهنگی دارد:

خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ (7) القمر س 54

 

آیه سوره یس نیز با آیات ذیل از سوره یس هماهنگ هستند:

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾

قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾

 صفحه اول