ترتیب رخداد و رسیدگی به وقایع مذکور در قیامت

اتتظار داریم که تمامی بیانات قرآنی در باره وقایع آن جهانی و رسیدگی به اعمال انسانها منسجم و خالی از تناقض باشد...البته در هر سوره ای که از آنها ذکری بمیان می آید آیات اتصال نیز داشته و مطالب هر سوره نیز منسجم باشد....هر نوع آشفتگی و تناقض به شک و تردید ها درباره وقوع قیامت خواهد افزود...شک و تردید در امر قیامت همان و آشفتگی و فساد در زندگی این جهانی انسانها همان...

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾ یس

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾ مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾ یس

آیات فوق اشاره به ریشه های عذر و بهانه توانمندان بی ایمان در رسیدگی به امور ناتوانان است...

--------------------------------

1403/03/19

موضوع مهمی که در فهم ارتباط و انسجام بیان وقایع ذکر شده درباره قیامت موثر است ، فهم آیه ذیل از سوره مریم است :

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿۷۱﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾ مریم

آیا متقین هم "داخل" جهنم میشوند یا فقط "از کنار" آن رد میشوند؟

این موضوع معادل است با اینکه در آیات سوره الزمر که مربوط به حرکت دادن نفوس کافرین بسوی جهنم و حرکت دادن نفوس مومنین بسوی بهشت است ، آیا در یک سو و همزمان صورت میگیرد یا نه؟

اشارات و اتصال آیات سوره الزمر نشان میدهد که حداقل حرکت در یک مسیر است...آیات اول سوره و ادعای اینکه خدایان مشرکین برای نزدیک نمودن آنها به سوی خداست و همینطور اعلام اینکه همه نفوس انسانی از یک نفس هستند نشان از این هم جهتی دارد...

عبور نفوس با تقوا از جهنم میتواند از باب مخصوصی از ابواب هفتگانه جهنم باشد...

نفوس جهنمی ، با آتش ، جسم جدید مادی خود را (طبق محاسباتی که از اعمال آنها قبلا شده است) می یابند و در همان محیط باقی و مقیم میمانند ولی متقین با جسم مادی حداقلی از این محیط عبور میکنند و از ابواب بهشت وارد آن میشوند و وجود آنها کامل میگردد...

============

بنابراین پس از نفخه دوم ، نفوس از هفت در جهنم ،متناسب هر نفسی ، طبق محاسباتی که از اعمال آنها قبلا انجام شده و همراه سوق دهنده خود ، عبور میکنند :

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۹﴾ الزمر

وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۷۰﴾ الزمر

وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۷۱﴾ الزمر

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿۲۰﴾ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿۲۱﴾ ق

کلیه نفوس ، یا در محیط جهنمی (محیط مادی - دور آتش مرکزی) باقی میمانند و یا از آن خارج شده و از یکی از درهای بهشت وارد آن میشوند...

وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿۷۱﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾ مریم

برای همین است که در سوره الزمر پس از قضاوت و حساب و کتاب درباره نفوس ، اول گروه جهنمیان مورد اشاره و سوق دادن هستند...

سوق دادن از جهنمیان شروع میشود و بسوی جهنم ، مومنین هم بسوی بهشت ...این مانع نیست از اینکه رسیدن مومنین به بهشت از جهنم گذرکند...

 

زیبایی دیگر اینستکه اشاره به نفوس و شروع حرکت آنها از جهنم در سوره الزمر، با اشارات به نفس انسان در این سوره متناسب است... و جسم مناسب پیدا کردن این نفوس در سوره مریم بیان میشود ، سوره ای که در آن به خلقت های عجیب اشارات متعدد است...و خلاصه هایی سریع از وقایع زندگی پیامبران از جمله در آتش انداخته شدن ابراهیم در آتش و اشاره به باز شدن اولیه و پیچیده شدن انتهایی محتویات زمین و آسمان دنیا و جوش و خروش زمان قیامت در سوره انبیاء متناسب هستند...

در مورد غذا خوردن جهنمیان و بهشتیان نیز در سوره یس که به خوراندن ضعیفان و امتناع آنها از جانب متمولین اشاره میگردد ، ابتدا به خوردن به دلخواه بهشتیان ، پیش از سلام خداوند به آنها اشاره میگردد

سپس به بسته بودن دهان جهنمیان اشاره میکند که نه میتوانند با آن بخورند و نه میتوانند صحبت کنند...همان تغذیه از شجره زقوم در ابتدای ورود به جهنم برای آنها کافی است...

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾ یس

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾ مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾ یس

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ﴿۵۱﴾ یس

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾

إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾

فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾

إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ﴿۵۵﴾

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ ﴿۵۶﴾

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾

سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾

وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾

.....

الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾ یس

--------------------------------

نکته ای مهم در بیان شقوق مختلف تقسیم بندی "فاما.....و اما...." میباشد... و آن اینکه در این تقسیم بندی ترتیب زمان وقوع لحاظ نمی شود بلکه حالات مختلف ممکن بیان میگردد و ترتیب بستگی به زمینه بحث و اتصال آیات قبل و بعد در سوره دارد:

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷۳﴾ النساء

این را مقایسه کنیم با آیات ذیل:

فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ ﴿۱۰۶﴾ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۰۷﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ ﴿۱۰۸﴾ هود

در حالت کلی نیز نمونه داریم:                                       

أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾ الرعد

--------------------------------

نمونه تناقض نما نابینا (کم بینا) محشور شدن کافرین و حرکات و سخنان آنها در قیامت است :

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾ طه

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى ﴿۱۲۶﴾ طه

(در تایید کم بینایی--سوره طه همان سوره ای است که در آن آمده است "إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى")

با بصیرت یافتن (نه چشم داشتن) در قیامت اشتباه نشود (لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿۲۲﴾ ق )

(در تایید بصیرت---سوره ق همان سوره ایستکه در آن میفرماید: "إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ")

از جمله در سوره نازعات معلوم میگردد که چگونه با آنها رفتار میشود:

قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ﴿۸﴾ در آن روز دلهايى سخت هراسانند (۸) نازعات

أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ﴿۹﴾ ديدگان آنها فرو افتاده (۹) نازعات

يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ ﴿۱۰﴾ گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمى‏ گرديم (۱۰)

أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً ﴿۱۱﴾ آيا وقتى ما استخوان‏ريزه ‏هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر مى‏ گيريم] (۱۱)

قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ﴿۱۲﴾ [و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتى زيان‏ آور است (۱۲)

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾ و[لى] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس] (۱۳)

فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ﴿۱۴﴾ و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود (۱۴)

گویی قبلا نفوس کافرین متمایز گشته و کور محشور میشوند (آنها بهشت را نمی بییند که سهل است جهنم را هم فقط آنهایی که بینا هستند میبینند نه خود این مجرمین) و حالا در کنار گودال هایی آنها را نگه داشته اند و یکباره با فریاد خروشان بدرون گودالها رانده میشوند...برای یافتن اجسامی ناقص متناسب با نفوس ناقص خود....

بنظر میرسد این کور محشور شدن همان متمایز شدن یا پس از آن در سوره یس است...بعد از اینکه مومنین بسلامت در جنات قرار میگیرند:

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾ سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾ وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾ یس

............

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾ اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾ 

الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾

تا اینجا از دیدن آنها چیزی نگفته است در ادامه اشاره به توان کور کردن آنها در دنیا گویی اشاره به همین اتفاق در قیامت است...

وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾ یس

سوره نازعات برگی است از سوره یس بر روی شاخه دوم (تلاش اجتماعی) از درختواره قرآنی...اما سوره طه بر روی شاخه اول (تلاش فردی) قرار دارد...

این همه هشدارهایی هستند (که واقعا رخ خواهند داد) برای کسانیکه به قیامت باور ندارند و به اصطلاح میگویند سیلی نقد دنیا را به حلوای نسیه قیامت نمی دهیم و مومنین را ابتدا مسخره میکنند...در ادامه مقابل مومنین می ایستند و به نابودی آنها اقدام میکنند...همانطور که در سوره نازعات فرعون همه را گرد خود محشور نموده ادعای الوهیت میکند :

فَحَشَرَ فَنَادَى ﴿۲۳﴾ َقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ﴿۲۴﴾ نازعات

--------------------------------

در سوره کهف در اتصال با ساختن سد توسط ذو القرنین اشاره به جهنم میشود و تدارک محیط آن....

قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿۹۸﴾ کهف

وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿۹۹﴾ کهف

 وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿۱۰۰﴾ کهف

اما در ادامه و در اتصال با آیات پایانی به از قبل ساخته و آماده بودن جنات الفردوس اشاره میکند....

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿۱۰۷﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿۱۰۸﴾ کهف

اشاره به ورود به بهشت فردی که حامی پیامبران شده بود (در سوره یس) همان اشاره به  این جابجایی موقت (حولا) و شرکت در صف همه محشورین (اعم از مومن و مجرم) و بازگشت دوباره به بهشت نیست؟

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۷﴾ یس

صفحه اول