ترتیب رسیدگی

اتتظار داریم که تمامی بیانات قرآنی در باره وقایع آن جهانی و رسیدگی به اعمال انسانها منسجم و خالی از تناقض باشد...البته در هر سوره ای که از آنها ذکری بمیان می آید آیات اتصال نیز داشته و مطالب هر سوره نیز منسجم باشد....هر نوع آشفتگی و تناقض به شک و تردید ها درباره وقوع قیامت خواهد افزود...شک و تردید در امر قیامت همان و آشفتگی و فساد در زندگی این جهانی انسانها همان...

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾ یس

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾ مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾ یس

آیات فوق اشاره به ریشه های عذر و بهانه توانمندان بی ایمان در رسیدگی به امور ناتوانان است...

--------------------------------

نکته ای مهم در بیان شقوق مختلف تقسیم بندی "فاما.....و اما...." میباشد... و آن اینکه در این تقسیم بندی ترتیب زمان وقوع لحاظ نمی شود بلکه حالات مختلف ممکن بیان میگردد و ترتیب بستگی به زمینه بحث و اتصال آیات قبل و بعد در سوره دارد:

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷۳﴾ النساء

این را مقایسه کنیم با آیات ذیل:

فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ ﴿۱۰۶﴾ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۰۷﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ ﴿۱۰۸﴾ هود

در حالت کلی نیز نمونه داریم:                                       

أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾ الرعد

--------------------------------

نمونه تناقض نما نابینا (کم بینا) محشور شدن کافرین و حرکات و سخنان آنها در قیامت است :

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾ طه

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى ﴿۱۲۶﴾ طه

(در تایید کم بینایی--سوره طه همان سوره ای است که در آن آمده است "إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى")

با بصیرت یافتن (نه چشم داشتن) در قیامت اشتباه نشود (لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿۲۲﴾ ق )

(در تایید بصیرت---سوره ق همان سوره ایستکه در آن میفرماید: "إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ")

از جمله در سوره نازعات معلوم میگردد که چگونه با آنها رفتار میشود:

قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ﴿۸﴾ در آن روز دلهايى سخت هراسانند (۸) نازعات

أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ﴿۹﴾ ديدگان آنها فرو افتاده (۹) نازعات

يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ ﴿۱۰﴾ گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمى‏ گرديم (۱۰)

أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً ﴿۱۱﴾ آيا وقتى ما استخوان‏ريزه ‏هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر مى‏ گيريم] (۱۱)

قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ﴿۱۲﴾ [و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتى زيان‏ آور است (۱۲)

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾ و[لى] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس] (۱۳)

فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ﴿۱۴﴾ و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود (۱۴)

گویی قبلا نفوس کافرین متمایز گشته و کور محشور میشوند (آنها بهشت را نمی بییند که سهل است جهنم را هم فقط آنهایی که بینا هستند میبینند نه خود این مجرمین) و حالا در کنار گودال هایی آنها را نگه داشته اند و یکباره با فریاد خروشان بدرون گودالها رانده میشوند...برای یافتن اجسامی ناقص متناسب با نفوس ناقص خود....

بنظر میرسد این کور محشور شدن همان متمایز شدن یا پس از آن در سوره یس است...بعد از اینکه مومنین بسلامت در جنات قرار میگیرند:

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾ سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾ وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾ یس

............

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾ اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾ 

الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾

تا اینجا از دیدن آنها چیزی نگفته است در ادامه اشاره به توان کور کردن آنها در دنیا گویی اشاره به همین اتفاق در قیامت است...

وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾ یس

سوره نازعات برگی است از سوره یس بر روی شاخه دوم (تلاش اجتماعی) از درختواره قرآنی...اما سوره طه بر روی شاخه اول (تلاش فردی) قرار دارد...

این همه هشدارهایی هستند (که واقعا رخ خواهند داد) برای کسانیکه به قیامت باور ندارند و به اصطلاح میگویند سیلی نقد دنیا را به حلوای نسیه قیامت نمی دهیم و مومنین را ابتدا مسخره میکنند...در ادامه مقابل مومنین می ایستند و به نابودی آنها اقدام میکنند...همانطور که در سوره نازعات فرعون همه را گرد خود محشور نموده ادعای الوهیت میکند :

فَحَشَرَ فَنَادَى ﴿۲۳﴾ َقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ﴿۲۴﴾ نازعات

--------------------------------

در سوره کهف در اتصال با ساختن سد توسط ذو القرنین اشاره به جهنم میشود و تدارک محیط آن....

قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿۹۸﴾ کهف

وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿۹۹﴾ کهف

 وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿۱۰۰﴾ کهف

اما در ادامه و در اتصال با آیات پایانی به از قبل ساخته و آماده بودن جنات الفردوس اشاره میکند....

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿۱۰۷﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿۱۰۸﴾ کهف

اشاره به ورود به بهشت فردی که حامی پیامبران شده بود (در سوره یس) همان اشاره به  این جابجایی موقت (حولا) و شرکت در صف همه محشورین (اعم از مومن و مجرم) و بازگشت دوباره به بهشت نیست؟

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۷﴾ یس

صفحه اول