عبارت "اذ وقفوا علی ربهم" و اتصال آیات سوره انعام

از همان آیه اول سوره انعام باید انتظار داشت که برای کافرین چیز دیگری بعنوان رب برای آنها در این سوره اعلام گردد:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱﴾انعام

آیه ذیل از سوره انعام را ببینیم:

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۰﴾ انعام

متوقف ساختن کافرین در قیامت بر فراز "ربهم" با حرف استعلای "علی" خیلی عجیب و غیر قابل قبول مینماید...مگر اینکه "ربهم" به چیزی غیر از خداوند اشاره کند....

توجیهات امثال توجیه ذیل از "تفسیر روشن" قانع کننده نیستند:

".... و كلمه على: دلالت بر استيلاء و استعلاء مى‏كند، و چون استعلاء نسبت به پروردگار متعال محال است، و او هرگز محدود و در محيط محدودى واقع نمى‏شود: از اين لحاظ دلالت مى‏كند بر مقام عظمت معنوى و روحانى او كه نامحدود است، و منظور اقبال و توجّه باو داشتن و در مقابل او قرار گرفتن باشد...."

چرا که "علی" همواره "در مقابل" نیست...مضافا با ادامه آیه و با عبارت " قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا " نیز سازگار نمی نماید....نشان میدهد "هذا" همان "ربنا" و همان فاعل " قَالَ " نیست...و نفرموده "الیس هذا الحق" بلکه فرموده است: " أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ"...

اگر آیات قبل را فراموش نکرده و آنها را متصل به این آیه بدانیم مشکل براحتی حل شده و عجایب و لطائف بسیاری رخ مینمایند...

در آیه نه چندان دور بلکه آیه 27 که فراموش شدن آن و ارتباط نگرفتن از آن جای تعجب است چنین میفرماید:

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۷﴾ انعام

نشان میدهد که "النار" همان "ربهم" است...نفوس کافرین بر بالای آتش متوقف میشوند و آماده اند که بر آن افکنده شوند:

وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۳۴﴾ جاثیه

....آتشی که کالبد جدیدی برای آنها خواهد ساخت طبق فرمت نفوس آنها....مثلا اعضایی از ایشان که آیات الهی را فراموش میکردند اینجا وجود نخواهند داشت و یا ناقص خواهند بود و....نفوس آنها بدرون محیط جوشانی از مواد حاصل از ادغام زمین و آسمانهای دنیایی رها خواهند شد....شکل گیری کالبدی جدید در زمین و آسمان جدید...

-------------------------

مشابهت دو آیه ذیل با آیات فوق از سوره انعام (بر روی شاخه اول درختواره قرآنی) شاهدی بر این برداشت است:

وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۴﴾ احقاف

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ﴿۳۱﴾ سوره سبا

ابتدا همه چه مومن و چه غیر مومن به صف شده و تسلیم خداوند هستند:

وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا ﴿۴۸﴾ کهف

...به مومنین سلام میکند و به غیر مومنین دستور جدا شدن میدهد....بعنوان شاهدی دیگر آیات ذیل از سوره یس هستند:

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ﴿۵۱﴾

.........

سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾

وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾

............

اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾

الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾ یس

خداوند رحیم بر بهشتیان سلام دارد ولی با کافرین تکلم نمیکند...ملائکه شدید و غلاظ بر آنها فرمان میرانند...

-------------------------

نکته جالب دیگر اینکه آیه ذیل در ادامه میفرماید :

وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۲۹﴾ انعام

تا نیمه ها مشابه آیات ذیل از سوره مومنون و سوره جاثیه میباشد:

إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۳۷﴾ مومنون

وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۲۴﴾ جاثیه

تفاوت اصلی در " يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ " است...همچنانکه کافرین در این دنیا تصورشان این بود که "الدهر" ما را میکشد....در آن جهان به همان آتش شکل دهنده دنیای جدید ارجاع داده میشوند و بر بالای آن قرار میگیرند تا فرو روند در حافره های آن :

يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ ﴿۱۰﴾نازعات

اشاره به "رب" غیر از خداوند سبحان سابقه دارد... در آیه ذیل از سوره فرقان "ربهم" به کسانیکه کافرین از آنها تبعیت مینمایند اشاره میکند معبودانی که برای آنها نه نفعی دارند و نه ضرری... خود کافرین قدرتی بیشتر از آنها دارند و پشتیبان آنها هستند :

وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا ﴿۵۵﴾ فرقان

اشاره به رب العالمین با کلمه "وقف" در آیه ذیل از سوره سبا صریح است:

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ﴿۳۱﴾ سبا

-----------------------------

ممکن است با مورد آیه 48 از سوره کهف متناقض جلوه کند...چنین نیست...تفاوت در عمومیت (مومن و غیر مومن) و صف بندی و تسلیم و هشیار سازی است:

الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾

وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۴۷﴾

وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا ﴿۴۸﴾ کهف

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ﴿۴۹﴾ کهف

در ابتدا همه صف بندی میشوند این زمانی است که حلقه ای از روح نفوس آنها را در برگرفته است (حداقلی از فهم و شعور انسانی دارند)...پس از این مرحله اذن الهی (اعلام رسیدن زمان وعده الهی) مجرمین از صف بندی خارج میگردند و به سمت آتش (برای خلقت جدید) روانه می شوند در این مرحله ملائکه عذاب (با یادآوری شرک و گناه ایشان ) نفوس آنها را از حلقه روحانی با شدت جدا میکنند و به سمت آتش سوق میدهند....تا مطابق فرمت نفوس گناهکار و مشرک خویش به شبه انسان یا حیوان یا نبات در عالم مادی جدید تبدیل گردند....

مورد سوره کهف همان مرحله اولیه و صف بندی جمعی است و در شاخه دوم درختواره قرار میگیرد....اما مرحله جداسازی نفوس از حلقه روحانی فردی است و در سوره انعام بیان میشود سوره ای که در شاخه اول قرار دارد....

آیه 48 سوره کهف یاد آور صف بندی شدن اسبان حضرت سلیمان با تعبیر مشابه است:

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾ هنگامى كه [طرف] غروب اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند (۳۱) ص

  صفحه اول