دو شعار اصلاحی بنیانی عصرما

یک خلاصه – اسلام دو ستون دارد اول "الصلاه" ، مربوط به ایمان ... دیگری "الزکاه" ، مربوط به اقتصاد ....

گذشت زمان بر چگونگی انجام مناسک "الصلاه" اثر ندارد ولی بر "الزکاه" اثر دارد...و این طبیعی است ... با تولد افراد جدید چگونگی بجای آوردن نماز فرقی نخواهد کرد ولی با ازدیاد جمعیت و پیدا شدن کسب و کارهای جدید چگونگی زکات فرق خواهد کرد...و این البته بنفع اغنیاء خواهد بود...آنها دوست دارند مانند گذشته ها به مقدار و موارد کمتری زکات پرداخت کنند...

بنابراین اگر مسلمین در امر زکات مراقبت لازم نداشته باشند ، پس از گذشت زمان بسیار و با آشنایی با جوامع دیگر با کسب و کارهای جدید  و زکات آنها غافلگیر خواهند شد چنانکه شده اند...و ممکن است با غرور جاهلی و جلوگیری از تحول و اصلاح اقتصادی جامعه ، خود و اجتماع خویش را به سقوط بکشند.... نمیتوان موارد جدید را مشمول خمس دانسته تصور شود که اجتهاد انجام گردید...تفاوت اختیاری بودن پرداخت خمس با زکات که پرداخت آن ضروری و واجب است کمترین تفاوت است...

امروزه عصر و زمانی است که غیر مسلمین در جوامع پیچیده خود به ابزار اجتماعی و مفاهیمی رسیده اند که در کنترل فقر و غنا موثر است و مسلمین از آنها غافل بوده اند ... زمانی است که مسلمین دیگر نمیتوانند گذشت زمان را ندیده بگیرند و به عقب برگردند... و ادعای نظریه صحیح تر در اقتصاد و زکات مکتوب و منقول خود داشته باشند....روش اقتصادی غیر مسلمینی که نگران اوضاع اقتصادی اجتماع خود بوده و هستند ، در موارد بسیاری کارا تر است و باید از آنها تبعیت کرد...

...مسلمین با بینات قرآنی و مفاهیم ایمانی میتوانند تداوم و تسلیم و رضا در آن روش های اقتصادی را مهیا کنند و جبران غفلت گذشته را بنمایند ...اما آیا اغنیاء هر دو گروه از جوامع اجازه این کار را میدهند؟.... یا با تداوم مقدس سازی بانیان و روش های ساده گذشته اقتصادی روایت شده از آنها ، به محروم وغافل نگهداشتن ضعیفان جوامع ادامه میدهند؟...

-------------------------------------

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾ آل عمران

بنظر میرسد در آیه فوق ، مصادیق "یامرون بالقسط من الناس" همان کسانی هستند که در مرحله اول رشد به بیان سوره بقره قرار دارند... قدم اول هدایت را برداشته اند...نگاه با تقوی یعنی بدون قصد و غرض به عالم طبیعت ، کتاب اول (عالم

 انسانیت و اخلاق و فطرت بعنوان عالم غیب - تواضع بعنوان نماز و انفاق ، توصیه های عملی این کتاب اول)  دارند همچون فلاسفه و دانشمندان و افراد انسان دوست و در اندیشه محیط زیست و ...

و "النبیین" مصادیقی برای کسانی هستند که در انتهای طیف رشد قرار دارند یعنی " بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ "...

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾ بقره

کافرین یعنی کسانیکه آیات الهی را نادیده میگیرند ، نقش پدیده ها یا بعضی آیات طبیعی و انسانی را بنفع خود پنهان میسازند ، از کشتن سردمداران یقین و پایداران برعدالت شروع میکنند...

*******************

وقتی قرآن شورای مومنین را در امور خودشان (امور مربوط به همه آن مومنین) لازم میداند:

وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳۸﴾شورا

وقتی حاکمیت فقط قانون الهی را مبنا قرار میدهد...و احتمال وقوع تنازع بین مومنین و امرای آنها در فهم حکم خدا را داده ...و رفع تنازع را به رعایت هر چه دقیقتر کلیت و اتصال بین آیات الهی و گزینشی نخواندن و تحریف نکردن مواضع کلمات الهی ارجاع میدهد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾النساء

إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾انعام

وقتی قرآن میگوید تجارت باید بر اساس رضایت اجتماعی نه رضایت فقط دو نفر یا دو طرف معامله باشد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾ النساء

وقتی میگوید تجارتی نباشد که اموال را به سوی حاکمان سرازیر نماید:

وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۸﴾بقره

وقتی به تعاون امر میکند...امر به انفاق را چنان لازم میداند که عدم اجرای آنرا به کشتن دادن جامعه اعلام میکند:

وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۹۵﴾بقره

با ثروت حلال و زکات داده و منطبق بر رضایت و قوانین اجتماعی مخالف نیست و انباشت آنرا برای ایجاد اشتغال و راه اندازی کسب و کار حرام نمی داند...

وقتی زکات را در جهت بهره مندی همه از اقوات زمین مقرر میکند...

انفال را برای رفع نیاز و اصلاح امور مومنین میداند...

یعنی به لسان امروز با سوسیالیسم (جامعه گرایی) سازگار و متلائم است...

-------------------------------------

با این توضیح که کاری را که مومنین به قرآن از زمان خود رسول الله و بعد از رحلت ایشان باید با حرکت خود مبنی بر رعایت رضایت اجتماعی و رسیدگی به ضعیفان و با اهداف مساوات طلبانه انجام میدادند و نسل به نسل وصیت میشد....حالا سوسیالیست ها (و کلا افراد نوع دوستی که نگران فساد در زمین و اختلافات فاحش طبقاتی هستند) میخواهند بالاجبار انجام دهند....مومنین باید به راه خود ادامه میدادند و به عقب و زمان جاهلیت بر نمی گشتند و الگو می شدند برای دیگران نه اینکه بعد از رحلت رسول الله با کشورگشایی های شبه وحشیانه به دنیا طلبی ها دامن بزنند....امروز این اجبار در اقتصاد با آن حرکت دلخواه و برای تقرب الهی که طی نشد باید هماهنگ شوند....امروز باید این اجبار را با بینش جدید قرآنی خود با رضایت قبول کنیم (با مذاهب سنتی که تقریبا آداب اقتصادی دوران جاهلیت را توجیه دینی فرقه ای میکنند امکان ندارد) و کم و کاستی های آنرا برطرف نماییم...

-------------------------------------

سوسیالیست ها مگر کسانی نیستند که به قسط و عدم تبعیض و رضایت اجتماعی با قانونی دانستن برپایی سندیکاهای مستقل کارگری و اعتراضات آنها...و ملی شدن آنچه مربوط به حیات و سرنوشت اجتماعی است امر میکنند؟

قرآن به درجات بیشتر عمیقتر و تداوم بر قیام بالقسط را از مومنین میخواهد یعنی پایدار بودن (قوامین) بر قسط حتی اگر بر خلاف خود و اقوام خود آن مومنین باشد...

آن غیر مومنین را جزء "یامرون بالقسط من الناس" میداند و مومنین را "قوامین بالقسط"...تداوم و پایداری را اضافه میخواهد و میخواهد برای رضایت خداوند هم انجام شده باشد...

آنها همانهایی هستند که خداوند نه تنها مومنین را به درگیری با آنها امر نکرده بلکه نیکی و مساوات با آنها را بلامانع دانسته است:

لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾ممتحنه

مومنین قوامین بالقسط و این آمرین بالقسط مجزا و مبرا از کافرین و مشرکین هستند آنهایی که مومنین را و کسانی را که امر به قسط میکنند میکشند...کافرین و مشرکین به زندگی وحشی حیوانی و تنازع بقا صورت موجه میدهند:

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ ﴿۱۲﴾محمد

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾یس

مومنین با آداب و رسوم دینی خود (درجهت عدم تحریک یکدیگر به مصرف مسرفانه و...با نخوردن خوردنی های حرام ) در پی اجرای قسط هستند و بر آن تداوم دارند (قوامین بالقسط هستند) و میتوانند تداوم داشته باشند چرا که اعمال خود را در این دنیا توشه ای برای حیات اخروی خودشان نیز میدانند...

موافقت قرآن با انتقال دارایی ها از طریق ارث منوط به وصیت و غیر مضار بودن است و میتواند طی شورای اجتماعی و رضایت وراث عمل شود....و این البته با مالکیت فقط بر اساس کار مغایر است با این حال شورای مومنین و وصیت آنها میتواند از انباشت ثروت خانوادگی در بین غیر مومنین از وراث جلوگیری کند....

اما کار آمرین بالقسط در دنیا احتمالا تداوم نخواهد داشت و تجربه ای در عصر ما نشان داده است در نیمه راه عده ای فریفته زخارف دنیوی میشوند و با مشاهده آن عده ای دیگر انگیزه تلاش برای خدمت به جامعه را از دست میدهند...باز با این حال کافرین امر آنها به قسط را هم تحمل نمیکنند...

پس از قیام و پیروزی بر کافرین و مشرکین (استقلال و آزادی از آنها) رقابت این دو حزب جامعه گرا برای اجرای قسط در اجتماع میتواند صحنه حیات انسانی باشد....بعبارت دیگر سوسیالیسم آنها سازگار با تراض ملی یا رضای اجتماعی قرآنی میباشد (عن تراض منکمکه امری پویا بوده و هست)...همان مرحله مطالعه متواضعانه کتاب طبیعت و باور به عالم غیب در درون خود انسان و باور به نوع دوستی و احسان و انفاق است همان مرحله اول از ایمان مومنین در ابتدای سوره بقره... و مجالی برای احزاب دنیا طلب و مشوق به رقابت اقتصادی نیست ،آنهایی که ما را به تنازع بقا و رقابت حیوانی سوق میدهند و با انواع حیل آنرا بعنوان تنها راه موفق در جهان تبلیغ میکنند... یعنی همین الگو و رابطه بین کشورها بر قرار است...

این همه برای کسانی که اتصال آیات قرآن را رعایت نمیکنند یا اصلا دیده نمی شود و یا بصورت الزامی مطرح نمی شوند...ایشان نزول تدریجی قرآن را بهانه (بعنوان دلیل) می آورند...فهم قرآن را در انحصار افراد مقدس نمای ساخته و پرداخته خود میدانند...طی تاریخ مسابقه در خیرات را به رقابت اقتصادی آزاد تفسیر و سفارشی سازی نموده اند...

بنظر میرسد این همه در دو شعار ذیل میگنجند:

مردمی قرآنی دو جبهه جمع گرایی -- جهانی قرآنی نظام سوسیالیستی

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مٶخره :

هر گروهی عدالت را بنحو خاصی تعریف میکند...احزاب راست گرا و چپ گرا هرکدام تعریف خود را از عدالت دارند...تعریف عدالت در قرآن (در خوانش های جدید) به تعریف چپ گرایان نزدیک است و تعریف عدالت در مذاهب رسمی به تعریف راست گرایان ...

همانطور که در قرآن قدرتمندان و مفسدین نتوانستند به گسترش و رشد و توسعه در میان پیروان پیامبر بی اعتنا باشند و آنها را به حال خود رها کنند  و در نهایت علیه مسلمانان توطئه کرده و کارشان به جنگ کشیده شد ، امروزه هم احزاب راست گرا نمی توانند با پیروان قرآن همزیستی مسالمت آمیز طولانی مدت داشته باشند ، البته با پیروان مذاهب رسمی میتوانند...

تلاش دانشمندان و فلاسفه (چپ-سوسیال) برای دست یافتن به روش های اجتماعی یا سیستم حکومتی که عدالت و آزادی انتخاب را با هم داشته باشند ، تلاشی در جهت تایید الهی است...زیرا آنها تلاش هایی با نگاه متواضعانه به کتاب طبیعت که با غیب فطرت و اخلاق و انصاف درونی انسانها تایید میشوند هستند...مصداق اشارات آیات نیمه نخست از روش متقین در اول سوره بقره و یا مشابهین میباشند:

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾ بقره

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾ عنکبوت

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾ زمر

بنابراین بنای سیستم حکومتی بر اساس سوسیالیسم و دموکراسی ، مشابه برداشتن گام های اولیه حکومتی قرآنی و انتخاب آزادانه گام های متعالی و رو به رشد بعدی است...چرا که میتوان گفت سوسیالیسم اقتصادی معادل است با رعایت رضایت اجتماعی در قرآن و کاهش فقر و حقانیت مالیات اجتماعی بعنوان زکات بر درآمدهایی که از طریق ابزار و امکاناتی که طی زمان و همفکری انسانها پیچیده و پیچیده تر شده و میشوند ، عاید میگردد...

حداقل مشترک (اصول مشترک) هستند بین مومنین به قرآن و غیر مومنین با اخلاق و رو به فطرت و متواضع در برابر طبیعت ،

نه آنهایی که رقابت شبه حیوانی رها شده بین انسانها را (تحت عنوان آزادی) انتخاب کرده اند و غیب درون انسانها و کرامت انسانها را کافرهستند...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾نساء

قرآن امداد غیبی الهی است برای دوام و تعمیق این تلاش انسانهای با تقوا...به عبارت دیگر پروژه سوسیال دموکراتیک تنها در سایه تعلیمات قرآنی امکان رشد و تداوم دارد...بینش قرآنی است که انسانها را به پاداش غیبی الهی امیدوار نموده و به تلاش از روی رضایت برای زیست عادلانه و مساوات طلبانه هر چه بیشتر ، مسابقه در خیرات (مسابقه در عمل ، طی انتخاب و انتخابات) ، ترغیب میکند...

فعالیت اقتصادی آزاد تا مادامی که در سازگاری با رضایت اجتماعی باشد مجاز است ، اگر این قید تحمل نشود (کذب بالحسنی) ، تا جایی که تبلیغات و انتخابات اجازه دهد فرصت داده میشود ... بعد از این مرحله و اصرار و توطئه آنها و ایستادگی اجتماعی ، جامعه نا گزیر است با مخالفت بعدی قهرآمیز آنها روبرو گردد ، در پاسخ آنها (اشقی - کذب و تولی) ، عمل متقابل و دفاعی قهر آمیز محسنین و مبارزین لازم می آید... وعده الهی بر پاداش اخروی ، مایه دلگرمی و استقامت و پشتیبان متقین است...

صفحه اول