قرآن همان امام زمان است

 

زمانی آقای مطهری در باره آیه استضعاف یعنی آیه ذیل از سوره قصص:

 

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾قصص

 

نظرشان این بود که :

 

"حقیقت این است که آیة استضعاف، به هیچ وجه در صدد بیان اصل کلّی نیست و در نتیجه، نه بستر تاریخی را توضیح می‏دهد و نه دربارة ساز و کار تاریخی اشاره‏ای دارد و نه پیروزی‏ نهایی تاریخ را از آن مستضعفان از آن جهت که مستضعفند می‏داند. این اشتباه که فرض شده، آیه، اصلی کلّی را بیان می‏کند، از آن‌جا پیدا شده که این آیه مرتبط به آیه قبل‏ و بعد را از آن‌ها جدا کرده و «الذین» را در «الذین استضعفوا» مفید عموم و استغراق گرفته‏اند؛ آن‌گاه از آن، اصلی را استنباط کرده‏اند که با اصل مستفاد از آیة استخلاف معارض در می‏آید (جامعه و تاریخ مطهری، 1372: ص 200)."

--------------------------------

1400/06/31

 

و براستی در ادامه آیه فوق روشن میگردد که منظور نابودی قوم فرعون و وارث شدن طائفه مستضعف در همان  موقع است که بشکل ماضی نقلی بیان میشود (مشتقات کان همراه با مضارع)......همانطور که در خصوص پیروزی پیامبر اسلام و فتح مکه رخ داد یا در زمان بعضی پیامبران دیگر رخ داد....آیه بعدی را ببینیم:

 

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾ قصص

 

در آیه 5 مقابله ای است با آیه 4 ...... در مقابل اراده استکباری فرعون (علی فی الارض) و قصد او برای به استضعاف کشیدن گروهی از آن سرزمین و نابودی نسلی آنها با اراده نیکی خواهانه الهی برای بقا و پیشرو ماندن همان مستضعفین بیان میشود :

 

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ قصص

 

در آیه 6 اشاره به اعمال و نتایج این تقابل پرداخته میشود...

--------------------------------

 بسیار خوب اگر اتصال آیه قبل و بعد دلیل بر رعایت صحت برداشت از این آیه از قرآن است چرا آنرا در برداشت های دیگر خود رعایت نکنیم؟ چرا که این قانون را میتوان در ذیل این آیه از همین سوره دانست که کلا در باره قول الهی میفرماید:

 

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾قصص

 

میخواهد بفرماید همانطور که در مورد داستانهای زندگی حضرت موسی ناگفته ها گفته شد و اتصال برقرار گردید و ابهامات رفع شد و لذا انتظار میرود ایمان به قرآن حاصل شود و به کسانی که قبلا بر آن ابهامات و انقطاع مطالب صبر داشتند جزای مضاعف داده خواهد شد... چنانکه در ادامه میفرماید:


الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾قصص

 

وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾قصص

 

أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾قصص

 

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾قصص

 

پس همانطور قرآن میخواهد بفرماید اتصال قول در بیانات الهی در آخرین کتاب معیار صحت برداشت از  آنهاست چه درباره مسائل طرح شده در کتب قبلی چه در بیانات مطروحه فقط در قرآن...

 

...در هر سوره از قرآن بعنوان "قول الهی" رعایت اتصال آیات لازم است....در هر آیه نیز بعنوان قول الهی رعایت اتصال اجزاء ضرورت دارد...و این همه با مفاهیم تدبر (پی در پی دیدن) و رعایت مواضع کلمات نیز سازگار است...

 

رعایت کلیت قرآن بعنوان شجره طیبه و قول الثابت نیز باید رعایت گردد یعنی هیچ  آیه ای نباید کنار گذاشته شود و این با نبودن ناسخ و منسوخ در قرآن سازگار خواهد بود(در همین سایت)....

 

بنابراین قرآن پیشوا در هدایت است و معیار لازم رعایت اتصال آیات در هر سوره و کلیت قرآن میباشد:

 

وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲﴾احقاف

 

البته در گذشته های قبل از دو کتاب بزرگ موسی و محمد (با وحی مستقیم) شخص پیامبر میتوانسته امام باشد آنچنانکه ابراهیم امام بر الناس گردید...بر اثر ازدیاد جمعیت و پیچیده تر شدن جوامع کتاب برای رفع اختلافات لازم آمد...

 

پس هر کسی یا کسانی که در فهم قرآن هر چه بیشتر رعایت اتصال کنند پیشتازند...اما این چیزی نیست که ما خبر دقیق از آن و از سینه ها داشته باشیم...شاید کسان گمنامی باشند که قرآن را بهتر درک میکنند...

 

راه این است شورای مومنین...لزوما فقط مومنین زنده نه...روایات از مومنین گذشته نیز با معیار اتصال بکار می آیند...

 

در شورای مومنین ...هر چه گسترده تر بهتر...مومنین به قرآن که رعایت اتصال آیات قرآن را میکنند و تسلیم این اتصال هستند و تکبری ندارند حقیقت و راه هدایت آشکار میگردد...

 

با تمام این اوصاف آیا امکان دارد یک مومن و متدبر در قرآن یافت شود و آنچنان احاطه گسترده به علوم قرآنی داشته باشد که مشکلات و ابهامات را با رعایت اتصال آیات قرآن جوابگو باشد؟ ممکن است...چرا بخل و حسد ورزیم...

 

اما این شخص فوت خواهد کرد و ما همیشه با چنین فرد یا افرادی روبرو نخواهیم شد...قاعده چنین است که با گذشت هر چه بیشتر زمان و پیچیدگی های روز افزون ما به توصیه قرآن به کمک و تعاون با یکدیگر در رعایت تقوا از جمله تلاش برای درک صحیح تر از قرآن نیاز بیشتری خواهیم داشت...

 

... و قرآن جلو دارما و پناهگاه همیشگی ماست...

 

نباید بر مبنای خطای کسانی که آمدن محمد مصطفی را باور نمی کنند و ایشان را همان احمد نمی دانند و یا مسلمانانی که اتصال قرآن را بطور کامل و در سراسر قرآن میزان قرار نمیدهند و منتظر پیشوای غیبی هستند به خطا رفت...از پناهگاه

 

قرآن خارج شده و سرگردان وحیران و متفرق و مغلوب شویم...چیزی که آیه ذیل میفرماید:

 

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾فصلت

 

این آیه در سوره فصلت است سوره ای که (با میزان رعایت اتصال آیات) دارای مفاهیم و ایده های اساسی قرآن است گویا با این سوره تفصیل رخ داده است : الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿۱﴾هود

 

در سوره فصلت از تقدیر اقوات و رفع نیاز همه کسانیکه در حد توان خود تلاش میکنند...در زمین میگوید...هدف و ایده آلی که میتواند مسیر حرکت های اقتصادی و اجتماعی انسانها بعد از قرآن را بنحو پویا و تحول یابنده تبیین کند...

 

برای هر نیازمندی که در حد توان و استعدادش تلاش میکند بقدر نیاز طبیعی (و نه اسراف) او نهادینه شده است....

 

توانمندان که بیشتر از نیاز خود بدست می آورند پس از مصرف و رفع نیاز طبیعی (و نه اسراف) خود امانت دار خدا هستند باید برای رفع نیاز طبیعی ناتوانان (با دادن زکات – زکاتی که طبق زمان تعیین میشود و ثابت نیست – فقط بر 9 چیز تعلق نمی گیرد – خمس و زکات همین سایت) اقدام کنند این کار هم برای حیات طیبه این جهانی و هم آن جهانی خود ایشان ضروری است نه نصیحت صرف و نه فقط برای حیات طیبه اجتماعی....

 

(این رضایت و تسلیم به الگوی الهی و اقدام به یکسان دیده شدن انسانها در بهره مندی علیرغم تفاوت در توانمندیها هدف اصلی خلقت بوده از زمان ظهور قرآن هشدار اکید داده میشود و دیگر زمان وجود داشتن سلیمانها و قارون ها سپری شده است...ما فرصت تربیت و خطا و توبه داشته ایم...تا امروز که بسبب ازدیاد جمعیت و اجتماعی و تخصصی شدن کارها باید مجبورا اقدام کنیم...نباید همکاری با کفر و شرک و توجیه رقابت ها و تنازع بقای حیوانی را در قالب بینش دینی بیش از این ادامه دهیم...فساد بوجود آمده در زمین را بعینه مشاهده میکنیم...الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾ بقره)

 

آیات سوره فصلت را متصل ببینیم:

 

الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۷﴾فصلت

.....

وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ﴿۱۰﴾فصلت

.....

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۱﴾فصلت

 

بی جهت نیست که اتصال آیات به بهانه نزول متفرق آیات و سور کنار گذاشته میشود و یا در حد نیاز برای موجه جلوه دادن تعصبات مذهبی از نظر قرآن گاهی از آن استفاده میشود... 

-------------------------------- 

اما در باره آیه استخلاف با روش رعایت اتصال آیات و کلیت قرآن مکررا باید گفت این استخلاف در زمان خود پیامبر رخ داد و وعده الهی عملی شد و پیروزی حاصل آمد. مسلمین به مکه برگشتند و وارث مکه و کعبه شدند و اسلام بر جهانیان آشکار گشت. سوره نصر شاهد است:

 

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾ نصر

 

جزئیات آیه استخلاف را هم متصل ببینیم و گزینشی برخورد نکنیم:

 

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۵۵﴾ نور

 

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۵۶﴾ نور

 

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۵۷﴾ نور

 

استخلاف مومنین دین آخرین مانند استخلاف مومنین ادیان گذشته که لازم بوده دین آنها ظاهر شود اعلام میگردد استخلاف ویژه ای نیست...آنهم با فتح مکه رخ داد ....

 

پس از این  پیروزی قطعی دیگری وعده داده نشده است...البته یاری الهی برای قیام های مومنین مظلوم در هر زمان و مکانی پس از تغییرات نفسانی و تعاون و شورای خود مومنین مقدر است و این با پیروزی قطعی در زمانی خاص فرق دارد....

 

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿۳۹﴾ حج

--------------------------------

1400/11/28

 

برخی "بقیه الله" را در آیه ذیل اشاره به امام زمان مورد نظر خویش بعنوان فردی ذخیره شده برای دوران آخر الزمان میدانند:

 

بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۸۶﴾ هود

 

آیات سوره هود نیز باید متصل دیده شود....حداقل باید آیات مربوط به قوم شعیب را در کنار هم ببینیم سپس نتیجه بگیریم:

 

وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۸۵﴾ هود

 

بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۸۶﴾ هود

 

چنانکه ملاحظه میشود ضمن اشاره به (جرم قوم هود) پرهیز از کم فروشی و دادن "بقیه" و "مانده" آنچه مال مردم است میفرماید "بقیه الله"...

 

"بقیه الله" یعنی آنچه از انسانها "باقی" میماند برای روز قیامت و ملاک بازخواست الهی قرارمیگیرد....اشاره لطیف را دریابیم....

 

آیه ذیل از همین سوره هود گویای آنست که بعضی "بقیه" دارند در آخرت و بعضی "بقیه" ندارند ، ذخیره ندارند:

 

فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۱۱۶﴾ هود

 

انتظار الهی این بود که آن تعداد افراد نیک عاقبت (اولو بقیه) ، در آن اقوام وجود داشتند تا مترفین فاسد را از فساد در زمین باز دارند ، اما تعداد آنها کافی نبود ....بلکه بیشتر آنها افراد مجرم گناهکاری گشته بودند که از مفسدین قوم خود تبعیت میکردند....تنها تعدادی اندک از آنهایی که از میان آن اقوام نجات پیدا کردند ، افراد نیک عاقبت (اولو بقیه) بودند....

 

خداوند مانند قوم هود نخواهد بود و تمام و کمال حاصل دسترنج انسانها را به آنها برمیگرداند:

 

وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا ﴿۷۶﴾ مریم

 

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۷۷﴾ مریم

 

أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۷۸﴾ مریم

 

در سوره مطففین (کم فروشان) در انتهای سوره مومنین ضمن خنده بر کافرین در قیامت میخواهند ببینند که آیا جزای کافرین تمام و کمال داده میشود(ثوب):

 

فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿۳۴﴾ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿۳۵﴾ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾ مطففین

 

آیه انتهایی متناسب با اوایل سوره میباشد:

 

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ ﴿۱﴾ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ ﴿۲﴾ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ﴿۳﴾ أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿۴﴾مطففین

 

اگر ترتیب و ارتباط ، در یک کلمه اتصال آیات را در هر سوره نبینیم با اشتباهات مهلک روبرو میگردیم...این اتصال آیات در سور ذیل همان اتصال قول الهی است....

 

رعایت اتصال قول الهی شرط متذکر شدن است والا به سرگردانی افتاده در توهمات فرقه ای گرفتار میشویم...

صفحه اول