درباره اتصال آیات سوره عادیات سوره 100

 

إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿۶﴾عادیات

در این آیه انسان در کنار "ربه" آورده شده است...بترتیب اول انسان بعد "ربه"....بنابراتصال آیات در آیه بعدی اشاره "ها" در "انه"  به خداوند برمیگردد:

وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ ﴿۷﴾

این نکته با آگاه بودن خداوند بر اسرار سینه انسان در قیامت که در آیات بعدی است همخوانی دارد....جای تعجب است که بعضی "انه" را اشاره به انسان میگیرند...

چون در آیه شش انسان در کنار "ربه"  آورده شده است آیه بعدی هم بلافاصله اشاره به انسان باشد:

وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ ﴿۸﴾

یعنی "انه" در آیه 7 به "ربه" برگردد و "انه"در آیه 8 به انسان برگردد...اتصال آیات کلید رفع اختلاف است...

---------------------------------------------------------------------------------------

نگارش 99/12/26

در این سوره کلمه "الخیر" هم میتواند اشاره به علاقه به اسبان و هم علاقه به نتیجه تاخت با اسبان که همان برتری و قدرت است باشد...این دو مقوله بهم مرتبط هستند...تاختن با اسب و نتیجه تاخت...

نکته مهم اینستکه گویا تمام انسانها خواهان این "الخیر" یعنی قدرت و برتری هستند...این مومنین هستند که قدرت و برتری را همراه با ذکر و یاد خدا و به اذن او میخواهند...نمونه اعلای آن حضرت سلیمان است...

با تاخت رفتن و ظاهر شدن در وسط یک جمع است...یا بین جمع آشنایان و غیر نظامیان یا در میانه جنگ با دشمنان است...

از آیه فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾ عادیات

نمیتوان لزوما غارت و به صف دشمنان زدن را نتیجه گرفت...خبر آوردن به میان مردم پس از تاخت شبانه و تغییر ناگهانی دادن آرامش صبحگاهی نیز میتواند با همین عبارت گفته شود...

میتواند شبیه به همان علاقه حضرت سلیمان به اسبان باشد که در سوره ص اشاره شده است:

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾

هنگامى كه [طرف] غروب اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند (۳۱)

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾

علاقه به اسبان حضرت سلیمان را از یاد خدا و عبادت غافل کرد...در سوره عادیات به سرعت تاخت با اسبان اشاره دارد...

انسان تاخت با اسب ها را دوست دارد ولی به همان سرعت و شدت سپاس خداوند را نمی کند...در ستایش خداوند کند است ...بعلاوه اینکه انسان در تاخت با اسبان چه نیت و مقصودی دارد در سینه او پنهان است...

---------------------------------------------------------------------------------------

در سوره ص دوبار اشاره به کلمه "خیر" شده است یکبار در گفتگو در باره اسبان و یکبار هم در امتناع ابلیس از سجده بر آدم بجهت برتر دانستن خود در خلقت...

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾ ص

قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۷۶﴾ ص

در دو سوره ص و مرسلات اشاره به نقش ارسال کنندگان پیام و برتر دانستن انسانها در مقابل یکدیگر با داشتن اسبان و نیروهای پر قدرت است ...در ارسال و مراسلات....نمونه حضرت سلیمان...و البته همراه با فرض برتری در محتوای مراسلات...

---------------------------------------------------------------------------------------

در سوره حجر و عادیات اشاره به برتری در خود و تدبیر و توان و فکر و بینش خود است...همانطور که در سوره حجرابلیس فقط اشاره به ماده پست در خلقت انسان میکند گویی همین عقیده و نظر خود را کافی میداند....

قرآن عظیم در سوره حجر برترین کتاب است و حفظ میشود و همان چیزی است که باعث برتری مسلمین میتواند باشد و کافرین را به حسرت میاندازد:

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾ حجر

رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۲﴾ حجر

......

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾ حجر

لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾ حجر

از مقابله سوره عادیات و سوره حجر و خلاصه و نتیجه و میوه بودن سوره عادیات برای سوره حجر بر روی درختواره قرآنی نتایج بیشتر و پیوستگی بیشتر آیات و سور آشکار میگردد...

بنابراین "الخیر" در سوره عادیات برای جمع غنائم نیست بلکه کسب برتری و قدرت و توان است....چنانکه در ادامه سوره اشاره به نیات باطنی آمده است:

أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿۹﴾

مگر نمى‏ داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد (۹) 

وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿۱۰﴾

و آنچه در سينه‏ هاست فاش شود (۱۰) 

إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿۱۱﴾

در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است (۱۱)

---------------------------------------------------------------------------------------

نگارش 99/12/28

پس در ارتباط با موارد مختلف میتوان نتیجه گرفت "الخیر" لزوما بمعنی مال و ثروت نیست بلکه در بالاترین حالت برتری و قدرت است ....

از طرف دیگر جمع کلمه "خیر" کلمه "اخیار" است نه کلمه "خیرات"...."خیرات" جمع کلمه "خیره" میباشد...(قاموس قرآن)

خداست که به مومنین و عاملین به قرآن برتری عطا میکند...کسانیکه با مال و جانشان و با آن برتری الهی برای فعل الخیرات مسابقه میدهند...

لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۸۸﴾ توبه

بنابراین هدف "فعل الخیرات" است و جان و مال و علم و برتری وسیله هستند...هر کسی به قدر وسع خود در این مسابقه پاداش میبیند:

أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۵۵﴾ مومنون

نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۶﴾ مومنون

........

وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿۶۰﴾ مومنون

أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿۶۱﴾ مومنون

وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۲﴾ مومنون

---------------------------------------------------------------------------------------

بنابراین هدف "فعل الخیرات" است و جان و مال و علم و برتری وسیله هستند...هر کسی به قدر وسع خود در این مسابقه پاداش میبیند:

وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿۶۰﴾ مومنون

أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿۶۱﴾ مومنون

وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۲﴾ مومنون

آیا با این همه میتوان گفت اقتصاد قرآنی بر پایه رقابت است؟ آنهم رقابت در کسب مال و ثروت؟

یا باید گفت اقتصاد قرآنی بر پایه هرچه بیشتر فعل خیرات انجام دادن است...هر چه بیشتر نیکی کردن برای کسب پاداش بیشتر الهی است و در این مسابقه تعاون و تشریک مساعی لازم است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا

 وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲﴾ مائده

هر چه تشریک مساعی بیشتر پاداش بیشتر...مثلا دو کارخانه دار مومن....دو کارخانه کوچک نه در سطح ملی و متعلق به جامعه... در عین کمک به یکدیگر میتوانند در تولید محصولات با کیفیت بیشتر رقابت کنند

 و اگر صلاح دیدند با رعایت رضایت یکدیگر در هم ادغام شوند...

در اینجا هدف سود بیشتر از دیگری یا نادیده گرفتن دیگران نیست هدف خدمت هر چه بیشتر و تولید با کیفیت بیشتر برای افراد مصرف کننده در اجتماع است...

و این رقابت در کسب هر چه بیشتر رضایت اجتماعی بعنوان فعل الخیرات و امر الهی است...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾ النساء

وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾ النساء

صفحه اول