از اتصال آیات در سوره نساء سوره 4

در ابتدای سوره درباره خلقت از ربکم استفاده شده و برای تسائلون از الله ....

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾النساء

ما درمقابل فرامین الهی مسئول هستیم و همینطور در باره ارحام...

در سوره النساء همه موظف به تبعیت از الله هستند...تاکیدات مکرر به نصب العین قرار دادن رسالات الله...نمونه بارز همان آیه اولی الامر در این سوره و در تنازعات مراجعه به رسالات الله می باشد...رسالاتی که از طریق رسول الله تبلیغ میگردد...

در هماهنگی با اول سوره در پایان سوره نیز خداوند با نزول قرآن بعنوان برهان و نور ما را به آن فرا میخواند...

همینطور با ذکر هلاکت (و نه موت) و بدون وصیت فردی که فرزند ندارد و پدر و مادر نیز در قید حیات نیستند و فقط برادران و خواهران دارد به مسئولیت برادران و خواهران نسبت بهم اشاره میکند همانطور که افراد انسان در حالت کلی بعنوان خواهر و برادر مسئول در مقابل یکدیگرند...

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا﴿۱۷۴﴾النساء

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۱۷۵﴾النساء

با قرآن از گمراهی بیرون خواهیم آمد...جمع انسانی را هم مراقبت میکنیم...ازدواج ها و مراقبت از فرزندان و تربیت آنها و حکمیت بین آنها با قرآن کنترل و جهت صحیح می یابند...

بنابراین وجه اتصال دو آیه ذیل از سوره نساء در هماهنگی با اول سوره بشکل معجزه زیبایی ظاهر میشود:

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا ﴿۱۲۶﴾النساء

وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا ﴿۱۲۷﴾النساء

 ...آیه 126 در پایان به احاطه خداوند بر همه چیز اشاره دارد و آیه بعد به استفتاء در باره زنان اشاره میکند استفتایی که فقط از جانب خداوند جواب درست خود را می یابد...کسی غیر از خداوند شایسته فتوا دادن درباره زنان بعنوان صاحبان ارحام نیست...

يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۷۶﴾النساء....آیه پایانی

زیباتر و شگفت انگیز تر کاربرد عبارت "بکل شی محیط" میباشد که فقط در دو سوه آمده است یکی همین سوره النساء که در ارتباط همجوار با استفتاء در باره زنان است و دیگری در سوره فصلت آنهم در پایان سوره...پایان سوره...درپایان سوره و آنهم سوره فصلت:

أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ ﴿۵۴﴾فصلت

----------------------1---------------------

بر ما معلوم شده است که اگر اتصال آیات هر سوره و کلیت قرآن را همواره رعایت کنیم نتایج غیر معمول حاصل میگردد و پوستینی وارونه میشود...

از اتصال بین دو آیه 32 و 33 سوره نور معلوم میشود "ماملکت ایمانکم" با "عبادکم" و "امائکم" فرق دارد...

اکنون در سوره النساء در آیه 36 این تفاوت چگونه رعایت شده است در کنار "ماملکت ایمانهم" ظاهرا خبری از "عبادکم" و "امائکم" نیست. پس چه عبارتی جایگزین آنها شده است؟

وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿۳۶﴾

در تفسیر نمونه عبارت "الصاحب بالجنب" چنین معرفی میشوند:

"ولى بايد توجه داشت كه" صاحب بالجنب" معنايى وسيعتر از دوست و رفيق دارد و در واقع هر كسى را كه به نوعى با انسان نشست و برخاست داشته باشد، در بر مى‏گيرد خواه دوست دائمى باشد يا يك دوست موقت (همانند كسى كه در اثناء سفر با انسان همنشين مى‏گردد، و اگر مى‏بينيم در پاره‏اى از روايات" صاحب بالجنب" به رفيق سفر (رفيقك فى السفر) و يا كسى كه به اميد نفعى سراغ انسان مى‏آيد"

در ترجمه تفسیر المیزان هم چنین آمده است:

"و جمله" الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ" به معناى كسى است كه پهلوى آدمى باشد، حال يا در سفر از ساير رفقا به انسان نزديكتر باشد، و يا در حضر خانه‏اش ديوار به ديوار آدمى باشد، و يا در جاى ديگر مصاحب آدمى باشد"

بوضوح نتیجه میدهد که عبادکم و امائکم در زمره همان الصاحب بالجنب هستند...

کسانی که از نزدیک برای دیگران کار میکنند...دائم با هم هستند...

این روشنایی در بحث حقانیت روش رعایت اتصال آیات هر سوره ضمن رعایت کلیت قرآن را نمی رساند؟

ولی در کنار این روشنایی ... بیان ذیل از ترجمه تفسیر المیزان جای تاسف است:

" و منظور از جمله:" ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ" بردگان از كنيز و غلام است‏"...

در تفسیرالمیزان بزبان اصلی واضح تر و چنین است:

" ما ملكت أيمانكم المراد به العبيد و الإماء"...چرا این مفسر ارجمند تفاوت این عناوین را با متصل دیدن آیات سوره نور متوجه نشده است؟ چرا این مفسر بزرگ همواره به اتصال آیات فکر نمی کند؟ در مواضعی از تفسیر قرآن این روش را فراموش میکند؟

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۲﴾نور

وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۳﴾نور

----------------------2--------------------

بعضی موارد در این سوره برای حرف "ف" وجود دارد که با حرف "و" یکی گرفته میشود و موجب برداشت های اشتباه مهلک میگردد....یکی در آیه اولی الامر است و دیگری در آیه ذیل:

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۲۴﴾

عبارت " فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ " حالت جدید به حالات نکاح حلال اضافه نمیکند (تصور ازدواج موقت یا متعه) بلکه ادامه بحث قبل است....اتصال با قبل آیه میباشد...

"ما" به "آنچه مایه لذت و کامیابی" از نکاح حلال با افراد " مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ " شده است اشاره دارد...

از نظر این آیه تمام ازدواج ها یکسان هستند...برداشت ازدواج موقت بعنوان حالتی دیگر از حالات نکاح از این آیه اشتباه  است...و این نتیجه غفلت از اتصال اجزاء آیه است...

نکاح در برابر دادن فریضه (صدقاتهن---مهریه) تا وقتی که از هم راضی و بهره مند باشند...

یعنی بنظر میرسد دو کلمه "نکاح" و "متعه" بر یک چیز اشاره دارند هر یک از جهتی...احتمالا این کلمات ساده و روان و کاربرد آنها توسط افراد در سطوح مختلف اندیشه در جامعه تصور دوگانه ایجاد کرده است (برای کسانی که ازدواج موقت را تئوریزه میکنند)...

نکاح برای اشاره به ارتباط و عقد نام طرفین است ولی متعه اشاره به لذت بردن از این رابطه است...

چنانکه در ادامه در آیه ذیل برای تمتع فقیران از کنیزان با عبارت نکاح اشاره میکند در حالیکه اگر ازدواج موقت رایج بود باید با کلمه متعه یا استمتاع اشاره میشد:

 

وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۲۵﴾النساء

بنابراین تمام ازدواج ها با دید یکسان دیده میشده است...ایجاد ارتباط و عقد و ثبت و بهره مندی و کامیابی تا وقتیکه دو طرف خودشان موافق باشند...حال با توافق زودتر یا دیرتر و یا هیچ وقت از هم جدا نشوند...

----------------------3---------------------

اصلاحیه در تاریخ 1399/06/12

سوره نساء با گروه مردان و گروه زنان آغاز میشود (رجالا کثیرا و نساء) و با اشاره به همین دو گروه نیز خاتمه می یابد...در رابطه بین گروه مردان و زنان بیاناتی دارد...

در بیان ارتکاب فحشاء نیز در اوایل سوره به ارتکاب زنان و مردان جداگانه اشاره میشود: اما برای تنبیه زنانی که مرتکب فحشاء شده اند (طرف مردان این فحشاء یا در دسترس نیستند یا خود این زنان به میل خود با غیر مومنین مرتکب خطا شده اند و یا هر دو طرف از زنان هستند) دستور حبس تا زمان رسیدن مرگ یا رخ دادن راهی از طرف خداوند شده است:

وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا ﴿۱۵﴾النساء

اشاره به موت توبه کنندگان در آیات 18 و 19 نشان میدهد که انتظار برای حکم جدید و نسخ این آیه بیجاست:

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۸﴾النساء

و همینطور اشاره خود قرآن به توبه پس از مدتی اندک اقتضاء دارد تکلیف محبوسین در بیوت روشن باشد...

 تشابه عبارات و موضوعات و قرائن و اشارات در این آیات سوره النساء و سوره نور را نمی توان نادیده گرفت...اشاره به چهار شاهد و اینکه این موضوع فقط در این دو سوره آمده است نیز موید این نظر است...

آیا سوره نور در مرحله نزول اولیه اشاره به مجازات شلاق برای زناکار را داشته است؟ اگر از اول اشاره داشته است چرا از همان ابتدا وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ به آن مجازات نرسیده اند؟

نمی توانیم بگوییم سوره النساء هنگام اوایل تشکیل جامعه بوده و لذا مشاهده عذاب برای جمعی از مومنین مقدور یا بصلاح نبوده است چرا که در سوره النساء از "اولی الامر" دوبار یاد شده است...

بنایبراین در آیه 15 سوره النساء موضوع زنا نیست یعنی رابطه بین زن و مرد بلکه رابطه بین دو زن است همانطور که در آیه بعدی رابطه بین دو مرد است...نظر بعضی از گذشتگان نیز در تایید این یرداشت میباشد...

وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا ﴿۱۶﴾ النساء

از طرف دیگر بیان پذیرش توبه بهنگام و هر چه زودتر نیز بیان وجود راه برگشت از این گناهان است...

در نگارش قبلی اتصال آیات چنانکه باید رعایت نشد....پس از بیان آیات ارث و وصیت قبل از آیه 15 نشان از احتمال عدم کنترل جنسی بین دختران و پسران بازمانده از فوت شدگان نیز هست...

بسادگی آیه 15 حبس خانگی مرتکبین را اعلام میکند و امیدوار ساختن محبوسین به اینکه توبه آنها قبول شده و یا ازدواج طبیعی رخ دهد و...

بنابراین هیچ دلیل و نشانه ای بر اینکه حکم زنا (صد ضربه شلاق در حضور عده ای از مومنین) ندیده گرفته شده باشد و یا انتظار برای آن بعنوان حکم جدید اعلام شده باشد نیست...باید تسلیم بودن هر چه دقیق تر به اتصال آیات را رعایت کنیم...

همانطور که اتصال آیات در سوره نور میرساند که "عذاب" – دو مورد "عذابهما" و "العذاب" --در آیات دهگانه اولیه یکی است و به معنای صد ضربه شلاق در ملاء عام است چه زنا کاران مجرد باشند چه متاهل...برای مجردین چهار شاهد و برای متاهلین چهار شاهد و یا شهادات خود همسر کافی است... و نیز اشاره به نصف عذاب در چند آیه بعد نیز موید این برداشت است...سنگسار را نمی شود نصف کرد...

در قرآن سنگسار نمودن یا حتی اشاره ای به آن وجود ندارد....

البته مجازات زناکاران فقط به صد ضربه شلاق در حضور عده ای از مومنین ختم نمی شود...ازدواج نکردن مومنین مجرد با زناکاران نیز حکم شده است...و از آن به بعد حرام شدن زنان یا مردان بر همسران زناکار خود....

هشتاد ضربه شلاق برای کسانیکه تهمت زنا بزنند و چهار شاهد نیاورند و قبول نشدن شهادت آنها برای بعد از این نیز از عواقب این گناه است...

اعلام قبول توبه در انتهای (بیانی با ظرافت و در کمال خلاصه و دقت) این قسمت : إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵﴾ نور

نشان میدهد که مثلا با آیات دیگر همچون آیه ذیل تناقضی وجود ندارد:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۲۱﴾ بقره

بلآخره در انتهای این بحث نسبت زنا دادن شوهران به همسران خود بجای چهار شاهد آوردن است و جای بحث هشتاد ضربه شلاق نیست بلکه زدن یا نزدن صد ضربه شلاق (همان عذاب اصلی در ابتدای بحث) مطرح است...

همانطور که منافقین قدرتمند از دوران جاهلی در اقتصاد و ربا و حدود قدرت و ...به برگشت روال گذشته تمایل داشته اند در تحقیر زنان و ضعفا نیز به احکام شدید سابق تمایل داشته اند این بار با توسل به توجیه و تفسیرات منحرف از قرآن با همکاری علمای ضعیف یا مزدور ...

همه برداشت های منحرف  از کتب قبلی (مثلا تورات) که مورد تصدیق قرآن نیستند اعلام نشده است...اگر مورد تایید بود آیا نباید صریحا اشاره میشد مانند اشاره به احکام روزه و خوراکیها در کتب قبلی...؟

یعنی اگر مورد تایید بود میفرمود آنها را سنگسار کنید همانطور که در کتب قبلی دستور داده شده است...حال آنکه این بیان یا مشابه آن در قرآن وجود ندارد...

----------------------4---------------------

درباره آیه ذیل از سوره النساء نیز رعایت اتصال آیات برداشت رایج را وارونه میکند:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾النساء

خلاصه برداشت رایج از این آیه چنین است که مردان چون قدرت اقتصادی نفقه دادن و توان ذهنی و ...بیشتر از زنان دارند پس باید زنان از آنها تبعیت کنند والا باید تنبیه شوند و ...

اما چنین برداشتی از ضعف اندیشه زنان چگونه با مثل بودن زنان در کفر و ایمان سازگار است:

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۱﴾تحریم

حتی اگر یک زن وجود داشته باشد که مثل ایمان برای مومنین باشد نمی توانیم تفوق همه مردان بر زنان را در توانایی اندیشه نتیجه بگیریم...توانایی عقلی و ذهنی بعضی بر بعضی با "رفعنا" اعلام شده است و خطاب به همه می باشد...

بنابراین نشان میدهد که آیه 34 سوره نساء ناظر بر جنبه توان ذهنی نیست...

زمینه معنایی "قائم علیه" بودن در سوره قبلی وجود دارد:

وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾آل عمران

از اهل کتاب افرادی هستند که اگر دیناری به امانت به آنها بدهی باید دائما بر آنها شاهد و حاضر و ناظر باشی والا آن امانت را پس نمی دهند...

اتفاقا در سوره النساء نیز در اطراف آیه 34 مطالب حول کسب و تجارت و توان مالی و اقتصادی است...

مثلا در آیه اشاره میکند به اینکه در تجارت بین خود رضایت افراد را ملاحظه کنید...عدم کسب رضایت منجر به قتل پنهان و باطنی نفوس میشود...معامله بدون رضایت و اجحاف بر دیگری درحقیقت کشتن آنهاست...

پس ممکن است زنان در معامله در سمت ضعیف قرار بگیرند ...جسم ضعیف تر زنان باعث میشود مردان غیر صالح آنها را در کسب و کار مورد ظلم قرار دهند...

از طرف دیگر برعکس ممکن است زنان متمایل به انباشت نمودن مال و ثروت در نزد خود باشند و انفاق نکنند و مردان خود را از انفاق دور کنند و باز دارند این اشاره با حذر دادن از انفاق نکردن و انفاق ریایی در حوالی آیه 34 سوره هماهنگی دارد...

بطور خلاصه زنان خست بخرج دهند و کمتر انفاق کنند یا مانع انفاق مردان خود شوند...

پس منظور آیه 34 سوره نساء مراقب بودن مردان صالح بر زنان است (همانطورکه در اوایل سوره بر مراقب بودن خداوند بر همه چیز اشاره میکند) یکی از جهت اینکه مردان دیگر بسبب توان جسمی بر آنها ظلم نکنند و دیگر اینکه آن زنان برای انفاق و رفع نیاز اجتماعی مانع تراشی نکنند...

حال این دفاع و مراقبت از جانب مردان صالحی است که خود توان نظارت و امر به معروف و نهی از منکر دارند و خود نیز انفاق میکنند...خلاصه از مخاطبین آیه دیگر همین سوره هستند:

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا ﴿۷۵﴾نساء

----------------------5---------------------

لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا﴿۱۴۸﴾نساء

إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا﴿۱۴۹﴾نساء

ارتباط آیاتین فوق با آیات قبل چگونه است؟ آیا صرفا دستور اخلاقی بدون ارتباط با مطالب قبلی است؟

تحقیر دیگران و ناسزا گویی بر مسلمانان جوان یا تازه مسلمان شده میتواند آنها را نسبت به ایمان و مومنین بدبین و منزجر کند...به سمت منافقین بکشاند...

ناسزا گویی فقط وقتی مجاز دانسته شده که به فریاد کننده ظلم شده باشد ....گویی ناسزا گویی در اینجا بدان سبب نبوده بلکه بعلت دیگری بوده است...شاید بعلت خوب نفهمیدن و درک ضعیف داشتن بوده است...

نمونه ای که نشان دارد با افراد دیر فهمی روبرو شده است:

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا﴿۷۸﴾نساء

از آیه قبل (آیه 147 نساء) میشود فهمید که قرآن میخواهد مومنین بشکرانه ایمان یافتن نسبت به افرادی که شک و تردید و درک ضعیفی دارند ناسزا گویی نکنند و از خطا های آنها بگذرند...

باز هم مراقبت از ضعیفان ظاهر میشود....سوره نساء سوره مراقبت از ضعیفان است..

----------------------6---------------------

حضرت عیسی نزدیک به قبل از آنکه جسد مبارکشان به صلیب کشیده شود فوت کرده اند و روح مطهرشان بسوی عالم اعلی رفته است...تن رنجور ایشان ...جسمی که بتازگی روح از آن جدا شده بتصور انسان زنده به صلیب کشیده میشود...صحنه ای از تن ضعیف و رنجور...

در سوره النساء آیه ذیل نیز در ارتباط با آیات سوره معنای معقول و زیبایی پیدا میکند:

وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴿۱۵۹﴾نساء –هجدهمین از انتها

پس از اشاره به رفعت یافتن روح مسیح اشاره میشود به موت اهل کتاب ...یعنی به قرینه و اتصال دو آیه لحظه جدا شدن روح از بدن شخص اهل کتاب...آخرین لحظات...لحظاتی که نمی تواند جمله ای بیان کند بلکه در درون خودش ایمان دارد...

"...گفت حجاج بمن گفت در قرآن آيه ايست كه مرا حيران كرده، گفتم اميران كدام است؟ اين آيه را بيان كرد و گفت بخدا قسم من عده زيادى يهودى و نصرانى را گردن زدم و هر قدر چشم مياندازم نديدم كه لب‏هاى آنها حركت نمايد و اظهار ايمان و اقرار بتوحيد كند..." تفسیر جامع

همانطور که در آیه 18 از ابتدای سوره اشاره میشود به مردن در حالی که کافر هستند:

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۸﴾ النساء

اهل کتاب هم در لحظات پایانی و جدا شدن روح از جسم خودشان این وضعیت را درک میکنند...

تقارن آیه 18 از ابتدای سوره با 18 آیه از انتهای سوره جالب است!!!

نکته جالب دیگر اینکه سوره نساء مانند سوره بقره آیه ای که شماره آن نصف تعداد کل آیات سوره می باشد اشاره به نیمه شدن دارد...تعداد کل آیات سوره نساء عدد 176 است آیه 88 را ملاحظه بفرمایید:

فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۸۸﴾نساء

شما را چه شده است كه در باره منافقان دو دسته شده‏ ايد با اينكه خدا آنان را به [سزاى] آنچه انجام داده‏ اند سرنگون كرده است آيا مى‏ خواهيد كسى را كه خدا در گمراهى‏ اش وانهاده است به راه آوريد و حال آنكه هر كه را خدا در گمراهى‏ اش وانهد هرگز راهى براى [هدايت] او نخواهى يافت (۸۸)

----------------------7---------------------

اصلاحیه در تاریخ 1398/11/2۵

در بیان اینکه چرا نام حضرت موسی در آیه بعد آمده است با اینکه به حضرت عیسی در آیه قبل اشاره شده است چه میتوان گفت؟...رعایت اتصال هر چه محکمتر آیات سوره نساء چه راهی یا چه علتی را مبنا قرار داده است؟

إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۱۶۳﴾نساء

وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا ﴿۱۶۴﴾نساء

قبل از این دو آیه یعنی آیه 162 پس از بیان اینکه اهل کتاب منحرف شده و خود صد عن سبیل الله کردند و به اخذ ربا پرداختند و ....میفرماید لیکن راسخون در علم آنها و مومنین به آنچه بر تو نازل کردیم ایمان می آورند:

لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۶۲﴾

در ادامه رعایت دقیق اتصال آیات اقتضا دارد بگوییم میخواهد میزان سعی و تلاش لازم فردی مخاطبین و میزان رسوخ در علم آنها را ملاک ترتیب ذکر انبیاء قرار دهد سعی و پایداری و جستجوی شخصی  برای ایمان...یعنی معادل راسخ بودن در علم در آیه قبل...

با بیان آیه 165 این موضوع را با عبارت کلی ختم میکند که با آمدن رسولان حجت خداوند بر انسانها تمام میباشد...رسولانی همچون موسی باآوردن معجزات فیزیکال و مشهود...که ایمان به ایشان آسانتر بوده است....

رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۶۵﴾نساء

لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۱۶۶﴾نساء

قرآن مانند الواح موسی نیست تا ازجانب خدا بودن آن صریح باشد...بلکه تدبر و رسوخ در علم نشان میدهد که معجزه است....لذا هم در ابتدا آمده و هم پس از ذکر اتمام حجت الهی پس از ارسال رسولان...

گروه بندی انبیاء نامبرده در این دو آیه البته اشاره به نسبت های خویشاوندی و اولوا الارحامی آنها نیز دارد...همانطور که فضای استکبار و استضعاف در سوره النساء حاکم است در این آیات هم اشاره به استکبار نظری و اعتقادی اهل کتاب را می بینیم... و اتصال آیات سوره را....

در سوره النساء غلو و استکبار اعتقادی و در سوره مائده غلو و استکبار عملی اهل کتاب را...."لا تغلوا" فقط در همین دو سوره آمده است...

----------------------8---------------------

اصلاحیه در تاریخ 1398/12/1

فقط با در نظر گرفتن اتصال آیات سوره میتوان به تفاوت زیبای حکیمانه این دو آیه ذیل از سوره النساء پی برد:

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَالِكَ لِمَن يَشَاءُ  وَ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْترََى إِثْمًا عَظِيمًا(48)النساء

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشرَْكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَالِكَ لِمَن يَشَاءُ  وَ مَن يُشرِْكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالَا  بَعِيدًا(116)النساء

آیه 48 در اتصال با آیات همجوارش درباره ثروت اندوزان است کسانیکه انفاق ریایی و نمایشی دارند و بر اساس ایمان انفاق نمی کنند به کتاب محمد ایمان ندارند و تنها نصیبی از کتاب خودشان دارند...

اما آیه 116 پس از دو مورد از عبارت اولی الامر قرار دارد و درباره افرادی است که از رسول الله اطاعت نمی کنند و پیام الهی را معیار قرار نمی دهند...قدرتمندان سیاسی هستند... مردم را گمراه میکنند....

در کتاب "تفسیر روشن—مولف آقای حسن مصطفوی---" درباره "الجبت" میخوانیم:

"...جبت: از كلمه- عبرى جابه، گرفته شده، و بمعنى متكبّريكه ضعيف العقل و لا يبالى است، مى‏باشد...."

در ادامه دز این تفسیر آمده است:

" ....انس، و شيطان كه دور از رحمت خداوند متعال و منحرف از حقّ است، از مصاديق كامل اين دو عنوان باشد، و همچنين پيروان شيطان.و امّا تفسير اين دو كلمه: بدو بت از أصنام، بر خلاف است.پس مراد از جبت و طاغوت: افرادى از سلاطين و حكّام و امراء و ثروتمندان هستند كه در اثر دارايى و حكومت و ثروت و استكبار، به مستضعفين تجاوز كرده و آنها را تحقير مى‏نمايند...."

اما در این سوره از قدرتمندان و زور مداران مانند فرعون خبری نیست...سوره در باره ضعیفان است....از سه شعبه زر و زور و تزویر شعبه زور نیامده است...در مقابل برای مومنین قیامی بعنوان حمایت از ضعیفان مطرح است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۳۵﴾النساء

این سوره سوره سوسیالیسم ایمانی است تامین اجتماعی بر اساس باور به خدا و کتاب اوست و تجارت بر اساس رضایت اجتماعی است و نه بی اعتنایی و به حال خود رها ساختن ضعیفان و در حقیقت کشتن یکدیگر — خودتان را نکشید خودتان بعنوان مجتمع واحد :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾النساء

صفحه اول