درباره اتصال آیات سوره ص سوره 38

در این سوره دو طیف انتهایی کفر و ایمان مقایسه میشوند...اکراه کافرین (عز و شقاق) در اجرای دستورات الهی در مقابل پاکبازی و افزون عمل از مومنین مخلص برای اجرای دستورات الهی قرار میگیرد...

کافرین عزه و شقاق دارند در مقابل مومنین خالص دائم در حال ذکر و یاد خدا و روز قیامت هستند...

کافرین از خدایان متعدد خشنودند و از داشتن خدای واحد ناراحت هستند و مومنین خالص از خداوند واحد و قهار اطاعت میکنند...

اوایل سوره :

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾ص

به اکراه و مخالفت کافرین اشاره میشود در دو آیه به انتهای سوره نیز به اینکه پیامبر تکلف ایجاد نمی کند:

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿۸۶﴾ص

همانطورکه یکی از دونفر دارندگان گوسفند دیگری را میخواهد مجبور کند که گوسفندش را به او بسپارد:

إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾ص

همین تعبیر را ابلیس در برابر آزمون الهی که برایش تدارک دیده شد و از او انتظار اطاعت میرفت را بیان میکند:

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۲﴾ص

این طرف عزت و اجبار و اکراه می باشد طرف دیگر اما دقت و اشتیاق و وسواس برای اطاعت زیاده از حد از جانب مومنین خالص است:

اشاره اول به قضاوت داود بین دو نفر دارنده گوسفندان است...اینکه قضاوت کرده بود که بسیاری از اختلاط کنندگان بر یکدیگر بغی و ظلم میکنند و دیگر اینکه که تعداد مومنین راضی به اختلاط کم هستند... برای مقام الهی راضی کننده نبوده است و خداوند بر او می بخشد...

یک نمونه دیگر سلیمان بجهت اینکه اسبانش او را از ذکر خداوند غافل کردند شروع به کشتار آنها کرد تا اینکه با اشاره خداوند جلوی او گرفته شد...

و بلآخره پس از شفا یافتن حضرت ایوب با آب خاصی که برای او به ارمغان آمد او را نهی میکند از  اینکه بخواهد با زدن شاخه درخت و چوب و ترکه به آن آب مریضان زیادی را شفا دهد و مرده زنده کند و خلاصه مرتکب گناه شود...

موید این برداشت اشاره ای است که برای کلمه "تحنث" در سوره واقعه نیز آمده:

إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾واقعه

وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾واقعه

وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾واقعه

می بینیم اتصال آیات هر سوره و کلیت قرآن ما را از شر خرافات نجات میدهد...

-----------------1402/06/15----------------

برداشت رایج از آیه 44 سوره ص ، قابل مناقشه است...اگر از آیات قبل شروع کنیم و فقط رعایت اتصال آنها را در نظر بگیریم ، معلوم میگردد در اثر مس شیطان و عمل به گناه (حنث) خود ایوب نبی ، ایشان دچار بیماری میشوند...این مورد گناه با انتخاب شیطان آلودگی داشته است...

مس شیطان لزوما با لمس نیست ، بلکه مس کننده میتواند با براه انداختن غائله یا رساندن و روبرو ساختن با حادثه ای ضربه خود را بزند...نمونه آن در سوره یس قبل از سوره ص و بر شاخه دوم درختواره قرآنی بیان شده است :

قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸﴾ یس

نبابد فراموش کنیم که ایوب نبی دارای مال و منال بسیار بوده و در معرض لغزش...همانطور که در همین سوره بیان میشود که سلیمان نبی سرگرم اسبان خود شد و از نماز به وقت جاماند و... گفت خورشید در حجاب نرفت بلکه من در حجاب رفتم...

اثر این بیماری ایوب نبی در بدن ایشان چنان بوده که موجب ترک نمودن اهل ایشان از وی گردیده است...بنابراین سوگند به زدن ضربه به همسرشان توجیهی نداشته که به اجرای آن در آینده قسم بخورد...

درمان نهایی یاد شده ، یعنی با چند ترکه زدن ، مقصود زدن به بدن خودشان بوده است و توصیه نهایی اینکه دیگر مرتکب حنث نشوند...

حنث عظیم مسبوق به سابقه است و از جمله گناهان مترفین در دنیا:

لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾ واقعه

چون تعصب به عصمت انبیاء شدید است (و نیات سیاسی و اقتصادی در پس پشت آن) ، میخواهند هر طور شده آیات را در آن جهت تفسیر و تاویل کنند.. همه در معرض لغزش هستیم از کوچک تا بزرگ...

بعنوان تقدیم ادب و احترام خدمت این نبی عزیز باید گفته شود اینکه پس از درخواست کمک ایوب نبی از درگاه الهی بلافاصله چاره و درمان بیان میشود ، نشان میدهد ایشان مدت زیادی صبر و تحمل کرده اند ...خود را مستحق عذاب می دانسته اند...

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾ ص

ببینیم که چقدر فاصله است بین این نبی نادم و شرمنده و ترسان از عذاب الهی و کسانیکه انبیاء را معصوم میدانند و آیات الهی را در آن جهت تاویل میکنند و در لباس ایشان ، استبداد خویش را مقدس مآبانه تئوریزه میکنند...

همه انسانیم و فراموشکار ، (حتی پس از دیدن آیات بزرگ الهی) به ذکر و یاد خدا ، همیشه نیازمند...بی جهت نیست نمازهای متعدد روزانه برای آخرین امت ، امتی که پس از پیامبر آنها دیگر پیامبری نخواهد آمد و با قطب نمای کتاب بزرگ

الهی (بهترین و آخرین معجزه) باید راه خود را بیابیم...در این راه به تعاون یکدیگر نیز مامور هستیم :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى

وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲﴾ مائده

ما امت آخرین (روبرو با ازدیاد جمعیت و افکار متنوع پس از آخرین پیامبر) ، حتی در خوراک و پوشاک و رعایت حدود الهی در آنها برای رسیدن به تقوا ، باید به یکدیگر کمک کنیم...نه اینکه برعکس راه اشتباه را (جهت منافع اربابان

قدرتمند) میان خود مقدس سازی کرده و رواج دهیم (خودآگاه یا ناخودآگاه)...به قرینه ، رعایت اتصال قول الهی مانع از بروز برداشت اشتباه از کتاب خداست...

صفحه اول