حزب امانت در جمهوری سوسیال دموکراتیک متعالی

یک خلاصه – اسلام دو ستون دارد اول "الصلاه" ، مربوط به ایمان ... دیگری "الزکاه" ، مربوط به اقتصاد ....

گذشت زمان بر چگونگی انجام مناسک "الصلاه" اثر ندارد ولی بر "الزکاه" اثر دارد...و این طبیعی است ... با تولد افراد جدید چگونگی بجای آوردن نماز فرقی نخواهد کرد ولی با ازدیاد جمعیت و پیدا شدن کسب و کارهای جدید چگونگی زکات فرق خواهد کرد...و این البته بنفع اغنیاء خواهد بود...آنها دوست دارند مانند گذشته ها به مقدار و موارد کمتری زکات پرداخت کنند...

بنابراین اگر مسلمین در امر زکات مراقبت لازم نداشته باشند ، پس از گذشت زمان بسیار و با آشنایی با جوامع دیگر با کسب و کارهای جدید  و زکات آنها غافلگیر خواهند شد چنانکه شده اند...و ممکن است با غرور جاهلی و جلوگیری از تحول و اصلاح اقتصادی جامعه ، خود و اجتماع خویش را به سقوط بکشند.... نمیتوان موارد جدید را مشمول خمس دانسته تصور شود که اجتهاد انجام گردید...تفاوت اختیاری بودن پرداخت خمس با زکات که پرداخت آن ضروری و واجب است کمترین تفاوت است...

امروزه عصر و زمانی است که غیر مسلمین در جوامع پیچیده خود به ابزار اجتماعی و مفاهیمی رسیده اند که در کنترل فقر و غنا موثر است و مسلمین از آنها غافل بوده اند ... زمانی است که مسلمین دیگر نمیتوانند گذشت زمان را ندیده بگیرند و به عقب برگردند... و ادعای نظریه صحیح تر در اقتصاد و زکات مکتوب و منقول خود داشته باشند....روش اقتصادی غیر مسلمینی که نگران اوضاع اقتصادی اجتماع خود بوده و هستند ، در موارد بسیاری کارا تر است و باید از آنها تبعیت کرد...

...مسلمین با بینات قرآنی و مفاهیم ایمانی میتوانند تداوم و تسلیم و رضا در آن روش های اقتصادی را مهیا کنند و جبران غفلت گذشته را بنمایند ...اما آیا اغنیاء هر دو گروه از جوامع اجازه این کار را میدهند؟.... یا با تداوم مقدس سازی بانیان و روش های ساده گذشته اقتصادی روایت شده از آنها ، به محروم وغافل نگهداشتن ضعیفان جوامع ادامه میدهند؟...

-------------------------------------

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾ آل عمران

بنظر میرسد در آیه فوق ، مصادیق "یامرون بالقسط من الناس" همان کسانی هستند که در مرحله اول رشد به بیان سوره بقره قرار دارند... قدم اول هدایت را برداشته اند...نگاه با تقوی یعنی بدون قصد و غرض به عالم طبیعت ، کتاب اول (عالم

 انسانیت و اخلاق و فطرت بعنوان عالم غیب - تواضع بعنوان نماز و انفاق ، توصیه های عملی این کتاب اول)  دارند همچون فلاسفه و دانشمندان و افراد انسان دوست و در اندیشه محیط زیست و ...

و "النبیین" مصادیقی برای کسانی هستند که در انتهای طیف رشد قرار دارند یعنی " بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ "...

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾ بقره

کافرین یعنی کسانیکه آیات الهی را نادیده میگیرند ، نقش پدیده ها یا بعضی آیات طبیعی و انسانی را بنفع خود پنهان میسازند ، از کشتن سردمداران یقین و پایداران برعدالت شروع میکنند...

*******************

شنیدن برهان دیگران....هاتوا برهانکم

آزادی بیان برای غیر مسلمین...

آزادانه تبلیغ کردن مسلمین...

همان آیات سوره الکافرون: لکم دینکم و لی دین...

اگر در این وضعیت قتل و قتال و اخراج از سرزمین رخ ندهد باید با دیگران بالقسط رفتار کرد...با دیگران بالقسط یعنی چی؟ یعنی آنها طبق قانون خود بین خودشان و هر کس که مایل بود از دیگران ...و (هر حزبی از) مسلمین هم طبق قانون خود بین خودشان و هر کس که مایل بود از دیگران ...

اما قوانین عمومی و کشوری طبق قانون حزب حاکم...

در جوامع پرجمعیت امروزی انتخابات همان نتیجه دیدگاه قسط آمیز بین افراد و ارزشمند دانستن تک تک انسانها در ابتدا و مسئول دانستن آنها در ادامه انتخابشان است...این با روش انتخابات یا شورای داخلی مثلا حزبی از مسلمین که متقاعد کردن خودشان است فرق دارد...

اگر بر طبق انتخابات اکثریت یک حزبی را انتخاب کردند آن حزب با قوانین خود حکومت کند یعنی قوانین کشوری طبق قانون آنها باشد...

باید هر حزبی با اعتقادات خود بر طبق انتخابات بیاید و قانون بنویسد و اجرا کند و اگر در انتخابات رد شد خودش و قانونش صحنه و حاکمیت را ترک کند....

مهم این است که هر حزبی که حاکم شد اجازه آزادی بیان بدهد تا دیگران و حتی پیروان خود با مبانی اعتقادی خود بیشتر آشنا شوند...تا هیچ حزبی چیزی را مخفی نکند...انتخابات واقعی تر و آگاهانه تر باشد...

 

قانون مشترک آزادی بیان باشد و انتخابات ...

 

نه اینکه بخواهیم از مثلا حزبی از مسلمانان در دوره حاکمیت خود در اجرا با قوانین ضد اسلامی (بزعم آنها) حکومت و زندگی کنند و ....

مشکل این است که هر حزبی قبول کند که با شمارش آرا روی کار بیاید و با شمارش آرا  برود و نگوید اقلیت بر حق میتواند بر اکثریت منحرف (بزعم آنها) حکومت نماید...

اصلاح یک بد فهمی از قرآن از جانب مسلمانان:

یک اقلیت ابتدا با بیان اعتقادات خود و مجاب کردن اکثریت میتواند بر آنها غلبه علمی کند...اگر اکثریت قبول نکند و بخواهد با خشونت با آنها رفتار کند و از پیوستن افراد خود به آنها جلوگیری نماید اقلیت با صبر و مقاومت پیروز خواهد شد...

باید در عمل دیده شود که کدام حزب در دوره انتخاباتی خود بر وعده های خویش پایدار می ماند...و کدام حزب بر مساوات (یکسان دیدن افراد برای رفع نیازهای طبیعی و در مقابل قانون آن حزب) عمل میکند...و شایسته تداوم دوره حاکمیت خویش می باشد...

-----------------------------------------------

اما آیا قدرتمندان بهمین سادگی به انتخابات آزاد تن میدهند و به احزاب مساوات طلب فرصت حاکمیت که سهل است اجازه تبلیغات را میدهند؟

آیا آنها اجازه میدهند رای گیری با صحت و سلامت انجام شود؟ اصلا اجازه رای گیری میدهند؟

تجربه الگوی ساده دموکراتیک در زمان خود رسول الله نشان میدهد که این ممکن نیست.بیان "لکم دینکم و لی دین" با هجمه تبلیغاتی و خشونت و اخراج از مکه روبرو شد...

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ﴿۲۶﴾ فصلت

البته در میان خود قدرتمندان این دموکراسی ممکن است ولی بین آنها و مستضعفین امکان ندارد...

در هر صورت این راهی است که باید طی شود...تا بر همه اتمام حجت شود...سپس نوبت به قیام بالقسط با قوه قهریه برسد...

-----------------------------------------------

فرض کنیم حاکمیتی برای اقامه قسط با قوه قهریه تاسیس شد...... چرا حالت استثنایی اینکه تمام افراد یک جامعه در یک بازه زمانی به رفتار مسالمت آمیز و رضایت بین خود عمل کنند و تسلیم وسوسه دشمنان اجتماع خویش نباشند، را ذکر نکنیم؟!...مانند قوم یونس که همگی به او ایمان آوردند و نبرد بین مومنین و کفار موضوعیت پیدا نکرد.......با چه مکانیسمی این حاکمیت ادامه یابد بنحوی که آزادی انتخاب و جامعه گرایی نیز برقرار باشد؟ آمد و رفت احزاب بر بنیانی حداقلی و مشترک بین آمرین بالقسط و دیگران صورت گیرد...

قانون مشترک جامعه گرایی و آزادی بیان باشد و انتخابات ...

قبول جامعه گرایی با درجات مختلف میثاقی است که همه باید آنرا بپذیرند و این برای تشکیل جامعه طبیعی است مخصوصا برای جوامعی که منابع عمومی وابسته به جغرافیای آنها مانند نفت و ...وجود دارد.

بنابراین خیلی خلاصه با زبان امروزی "سوسیال دموکراسی" روشی است که هم برای متدینین قرآنی حداقل است و هم برای دیگران مطبوع است البته دیگرانی که رقابت های نفس گیر خصوصی گرایی رها شده را تجویز نمیکنند....بعبارت دیگر سوسیالیسم آنها سازگار با تراض ملی یا رضای اجتماعی قرآنی میباشد (عن تراض منکمکه امری پویا بوده و هست)...همان مرحله مطالعه متواضعانه کتاب طبیعت و باور به عالم غیب در درون خود انسان و باور به نوع دوستی و احسان و انفاق است همان مرحله اول از ایمان مومنین در ابتدای سوره بقره...

بنقل از ویکیپدیا:

"سوسیال دموکراسی یا مردم‌سالاری جامعه‌خواه یک ایدئولژی سیاسی چپ در قالب سیاست کلاسیک است. حرکت سوسیال دموکراسی معاصر مسیر اصلاح نظام سرمایه داری را با در نظر گرفتن عدالت اجتماعی طی می‌کند."

اما مسلمانان پیرو قرآن که جامعه گرایی را دستور الهی میدانند و آنرا رسالتی برای خود می پذیرند میتوانند با تشکیل حزبی بنام "حزب امانت" (نام پیشنهادی است) در این انتخابات فعال باشند و با تبلیغ رسالات الله امانت سپرده شده را حفظ کنند و به اجرا درآورند همان امانتی که در آیه ذیل از سوره احزاب به آن اشاره میشود:

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ﴿۷۲﴾ احزاب

و چنین هدفی ار آن دارد:

لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۳﴾ احزاب

و یا نمونه واضح تر اشاره آیه ذیل :

آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۷﴾ حدید

ایشان باید بیش از دیگران فعال باشند تا شاهدی بر وجود خداوند گردند و پایداری خود را در امر بالقسط و اجرای آن نشان دهند...

تعهد غیر مسلمانان موجود در جامعه بر اجرا شدن قسط مانع از آن خواهد شد که مسلمانان به آداب و رسوم غیر مسلمانان ایراد بگیرند:

لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾ ممتحنه

-----------------------------------------------

هر حزب جامعه گرایی با آداب و آیین خود طی دوره انتخاباتی ...قیام بالقسط (اجرای مساوات و عدالت) را پیگیری میکند...آینده ثابت خواهد کرد که فقط "حزب امانت" یعنی حزب مسلمانان جامعه گرای پیرو قرآن میتواند بر اجرای مساوات

 پایدار بماند چرا که فقط مجموعه آداب و آیین آنها و ایمان به وعده های الهی است که انگیزه قوی درونی برای تلاش توام با رضایت در قیام بالقسط و پایداری بر آن ایجاد میکند...

---------------------

کپی دو یادداشت مشابه  1402/11/13 :

بنظر میرسد از نظر قرآن دو سطح از پیوندهای اجتماعی وجود دارد...سطح اول در مدرسه طبیعت ، سطح دوم در مدرسه شریعت...دو مدرسه مبتنی بر آموزش رعایت پیوند بین پدیده ها و آیات...

سطح اول جدا شدن (مسالمت آمیز یا غیر آن) از کسانیستکه اعتقادی به پیوند اجتماعی ندارند و جامعه را صحنه ای برای رقابت های دنیا طلبی تا حد تنازع بقا میدانند...نیکی را تکذیب میکنند...این جدایی اولیه با انتخاب رجوع به رضایت اجتماعی مندرج در قانون هر نوع تجارت و کمک به آسیب دیدگان و ضعیفان است :

إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى ﴿۴﴾ لیل

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿۵﴾ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿۶﴾ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿۷﴾

وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿۸﴾ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿۹﴾فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿۱۰﴾

سطح دوم انتخاب سقوط یا ارتقاء است به اذن و رضایت الهی :

سقوط در دنیا با رسیدن به سختی و عسرت است چرا که خداوند در حد دلخواه و اسراف و فساد تقدیر نکرده است ، البته فرصت توبه بموقع و بازگشت داریم ولی در دنیای تخصصی امروزی این بازه زمانی کوتاه شده است و رضایت اجتماعی کشش و تاب تحمل بسیار ندارد...و در قیامت ، در کالبد جدید که منطبق با فرمت نفسانی دنیا طلب ماست که توسط خودمان نقش بسته ، قرار میگیریم ، کالبدی سخت و فشرده وعذاب آور...

اما ارتقاء ، فرد مومن در دنیا به حدی از رشد میرسد که برای دیگران در اموال خود حقی قائل میشود... و در قیامت به هر حدی از نعمات که بخواهد دست می یابد...بنابراین از سطح اول ، نظیر سوسیالیسم اقتصادی ، با انتخاب خود و نظام دموکراتیک در اجتماع ، میتواند به سطح دوم ، نظیر کمونیسم اقتصادی برسد...

لذا برای تاکید بر جدایی از دشمنان نیکی و پیوند اجتماعی ، به الگویی شبیه سوسیال دموکراسی نیاز داریم و برای تاکید بر اینکه راه برگشت و سازش و منتهی به سقوط را انتخاب نخواهیم کرد بلکه احتمال انتخاب ادامه راه وجود دارد ، پیشنهاد میشود ، پسوندی اضافه کنیم : سوسیال دموکراتیک متعالی

---------------------

بنظر میرسد از نظر قرآن دو سطح از پیوندهای اجتماعی وجود دارد...سطح اول در مدرسه طبیعت ، سطح دوم در مدرسه شریعت...دو مدرسه مبتنی بر آموزش رعایت پیوند بین پدیده ها و آیات...

سطح اول جدا شدن (مسالمت آمیز یا غیر آن) از کسانیستکه اعتقادی به پیوند اجتماعی ندارند و جامعه را صحنه ای برای رقابت های دنیا طلبی تا حد تنازع بقا میدانند...نیکی را تکذیب میکنند...این جدایی اولیه با انتخاب رجوع به رضایت اجتماعی مندرج در قانون هر نوع تجارت و کمک به آسیب دیدگان و ضعیفان است :

إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى ﴿۴﴾ لیل

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿۵﴾ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿۶﴾ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿۷﴾

وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿۸﴾ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿۹﴾فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿۱۰﴾ لیل

سطح دوم انتخاب سقوط یا ارتقاء است به اذن و رضایت الهی :

سقوط در دنیا با رسیدن به سختی و عسرت است چرا که خداوند در حد دلخواه و اسراف و فساد تقدیر نکرده است ، البته فرصت توبه بموقع و بازگشت داریم ولی در دنیای تخصصی امروزی این بازه زمانی کوتاه شده است و رضایت اجتماعی کشش و تاب تحمل بسیار ندارد...و در قیامت ، در کالبد جدید که منطبق با فرمت نفسانی دنیا طلب ماست که توسط خودمان نقش بسته ، قرار میگیریم ، کالبدی سخت و فشرده وعذاب آور...

لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿۱۵﴾ الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۶﴾ وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿۱۷﴾ الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى ﴿۱۸﴾ لیل

اما ارتقاء ، فرد مومن در دنیا به حدی از رشد میرسد که برای دیگران در اموال خود حقی قائل میشود... و در قیامت به هر حدی از نعمات که بخواهد دست می یابد...بنابراین از سطح اول ، رضایت اجتماعی ، با انتخاب خود و نظام دموکراتیک در اجتماع ، میتواند به سطح دوم ، مساوات برسد...

لذا برای تاکید بر جدایی از دشمنان نیکی و پیوند اجتماعی ، به الگویی شبیه سوسیال دموکراسی نیاز داریم و برای تاکید بر اینکه راه برگشت و سازش و منتهی به سقوط را انتخاب نخواهیم کرد بلکه احتمال انتخاب ادامه راه وجود دارد ، پیشنهاد میشود ، پسوندی اضافه کنیم : سوسیال دموکراتیک متعالی

-----------------------------------------------------------------------

مٶخره :

هر گروهی عدالت را بنحو خاصی تعریف میکند...احزاب راست گرا و چپ گرا هرکدام تعریف خود را از عدالت دارند...تعریف عدالت در قرآن (در خوانش های جدید) به تعریف چپ گرایان نزدیک است و تعریف عدالت در مذاهب رسمی به تعریف راست گرایان ...

همانطور که در قرآن قدرتمندان و مفسدین نتوانستند به گسترش و رشد و توسعه در میان پیروان پیامبر بی اعتنا باشند و آنها را به حال خود رها کنند  و در نهایت علیه مسلمانان توطئه کرده و کارشان به جنگ کشیده شد ، امروزه هم احزاب راست گرا نمی توانند با پیروان قرآن همزیستی مسالمت آمیز طولانی مدت داشته باشند ، البته با پیروان مذاهب رسمی میتوانند...

تلاش دانشمندان و فلاسفه (چپ-سوسیال) برای دست یافتن به روش های اجتماعی یا سیستم حکومتی که عدالت و آزادی انتخاب را با هم داشته باشند ، تلاشی در جهت تایید الهی است...زیرا آنها تلاش هایی با نگاه متواضعانه به کتاب طبیعت که با غیب فطرت و اخلاق و انصاف درونی انسانها تایید میشوند هستند...مصداق اشارات آیات نیمه نخست از روش متقین در اول سوره بقره و یا مشابهین میباشند:

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾ بقره

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾ عنکبوت

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾ زمر

بنابراین بنای سیستم حکومتی بر اساس سوسیالیسم و دموکراسی ، مشابه برداشتن گام های اولیه حکومتی قرآنی و انتخاب آزادانه گام های متعالی و رو به رشد بعدی است...چرا که میتوان گفت سوسیالیسم اقتصادی معادل است با رعایت رضایت اجتماعی در قرآن و کاهش فقر و حقانیت مالیات اجتماعی بعنوان زکات بر درآمدهایی که از طریق ابزار و امکاناتی که طی زمان و همفکری انسانها پیچیده و پیچیده تر شده و میشوند ، عاید میگردد...

حداقل مشترک (اصول مشترک) هستند بین مومنین به قرآن و غیر مومنین با اخلاق و رو به فطرت و متواضع در برابر طبیعت ،

نه آنهایی که رقابت شبه حیوانی رها شده بین انسانها را (تحت عنوان آزادی) انتخاب کرده اند و غیب درون انسانها و کرامت انسانها را کافرهستند...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾نساء

قرآن امداد غیبی الهی است برای دوام و تعمیق این تلاش انسانهای با تقوا...به عبارت دیگر پروژه سوسیال دموکراتیک تنها در سایه تعلیمات قرآنی امکان رشد و تداوم دارد...بینش قرآنی است که انسانها را به پاداش غیبی الهی امیدوار نموده و به تلاش از روی رضایت برای زیست عادلانه و مساوات طلبانه هر چه بیشتر ، مسابقه در خیرات (مسابقه در عمل ، طی انتخاب و انتخابات) ، ترغیب میکند...

فعالیت اقتصادی آزاد تا مادامی که در سازگاری با رضایت اجتماعی باشد مجاز است ، اگر این قید تحمل نشود (کذب بالحسنی) ، تا جایی که تبلیغات و انتخابات اجازه دهد فرصت داده میشود ... بعد از این مرحله و اصرار و توطئه آنها و ایستادگی اجتماعی ، جامعه نا گزیر است با مخالفت بعدی قهرآمیز آنها روبرو گردد ، در پاسخ آنها (اشقی - کذب و تولی) ، عمل متقابل و دفاعی قهر آمیز محسنین و مبارزین لازم می آید... وعده الهی بر پاداش اخروی ، مایه دلگرمی و استقامت و پشتیبان متقین است...

صفحه اول