جن در قرآن و اتصال آیات سوره جن سوره 72

 

با تلاش و امید توفیق برای هرچه متصل و منسجم تر دیدن آیات

 

ابتدا یک خلاصه:

 

گویا شبیه به هفت لایه جو بالای زمین هفت لایه مادیت و معنویت وجود دارد:

 

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۱۲﴾ طلاق

 

همانطور که خروج از جو زمین رموز و شرایط خود را دارد و هر موجودی نمی تواند از آن خارج شود خروج از آسمان اول یعنی آسمان مادیت (شامل کهکشانها) و ورود به آسمانها و محیط های معنویت و روحانیت بالای آن نیز کار هر موجودی نیست...ملائکه با قدرت و توانهای لازم و از جنس متناسب میتوانند در هر آسمان جولان دهند و یا وارد و یا خارج شوند...

 

بنابراین هر وقت کلمه "السماء" را دیدیم باید ببینیم منظور آسمان اول از هفت آسمان دور زمین منظور است یا آسمان مادیت...

 

سوره فاطر اشاره به آغاز و هدف از خلق ملائکه میکند...آنها برای ارتباط بین زمین و آسمانها و عالم غیب هستند :

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾فاطر

 

گویی عده ای از آنها توان پرواز بیشتری دارند و عده ای توان کمتر....عده ای میتوانند از آسمان حاوی زمین و ستارگان و کهکشانها (آسمان اول) به آسمانهای بالاتر و ملکوت اعلی بروند ولی عده ای بطور طبیعی و خلقتی نمیتوانند...

 

آنهایی که بطور طبیعی توان پرواز بالاتر از آسمان اول را ندارند "جن" هستند (جن دسته اول بنامیم)...در محفل اصلی حضور ندارند غایب و پنهان هستند....

 

آنهایی که بطور خلقتی توان و اجازه بالاتر رفتن از آسمان اول را دارند از درگاه خدا رانده نشده اند...حسب توان خود در آسمانهای بالاتر حضور دارند...امر بین آسمانها را ارسال میکنند...

 

ابلیس ملکی است که میتوانسته بالاتر از آسمان اول برود ولی پس از رانده شدن دیگر اجازه بالاتر آمدن را از دست داده و از قبیل جنیان شده است (کان من الجن) ...هر وقت بخواهد به ملکوت اعلی وارد شود  رانده میگردد...این برای ابلیس عذاب است....فرصتی است برای فسق و فجور (ففسق عن امر ربه) :

 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا (50)کهف

 

مانند عذاب ما در حیات بعدی است...آنهایی که نافرمانی کنند در محیط بسته ای قرار میگیرند که توان خروج از آنرا ندارند حال آنکه ابتدای خلقت و حیات مادی آزادی و توان داشتند....

 

-------------------------آغازسوره الصافات--------------------------

 

سوره الصافات توضیحات بیشتری دارد:

 

 

وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ﴿۱﴾

 

فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿۲﴾

 

فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۳﴾

.......

 

وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ ﴿۷﴾الصافات

 

لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ ﴿۸﴾الصافات

 

...

 

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿۱۴۹﴾الصافات

 

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾الصافات

 

....

 

وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾الصافات

 

...

 

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾الصافات

 

وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿۱۶۵﴾الصافات

 

وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿۱۶۶﴾الصافات

....

 

وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۸۱﴾

 

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۲﴾

-------------------------پایان سوره الصافات--------------------------

 

در کنار آیات سوره سبا و جن مسخر حضرت سلیمان و آیه ذیل از سوره فاطر:

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾فاطر

 

معلوم میشود که ملائکه رسولان از محیط ماوراء (غیب) به محیط دنیایی (شهادت) هستند(با اینحال غایب از نظر انسان)...اما جن ها در داخل محیط دنیا قرار دارند جن هایی که تحت فرمان ملائکه بالاتر از خود هستند و استکباری ندارند... برای نجات یونس یا برای پیروزی پیامبران مورد نظر الهی عمل میکنند....

 

اما جن های از قبل در داخل محیط دنیایی (جن های دسته اول) کماکان در داخل محیط دنیایی می مانند سرنوشت انسانها چه بر روی این زمین و چه بر روی زمین قیامت برای آنها اثری ندارد:

 

وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا ﴿۱۰﴾الجن

 

اما دو آیه آیه ذیل از سوره نحل در کنار آیه ای از سوره نور میرسانند که در زمین و آسمانها دو گروه سجده میکنند "دابه" در اتصال با زمین و دیگری ملائکه خاص با الم معرفه:

 

وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۴۹﴾ نحل

 

يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ﴿۵۰﴾نحل

 

وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۵﴾ نور

 

پس باید گفت جن دسته اول هم خود در مرتبه ای از سلسله مراتب ملائکه میباشد و بلحاظ قدرت و توان در محیط نزدیک به انسان و دنیا ولی نادیدنی قرار دارند ایشان از عالم بالا میتوانسته اند شنود داشته باشند فقط در ایام نزول قرآن نمی توانسته اند شنود کنند:

 

وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا ﴿۹﴾

 

-------------------------شواهد--------------------------

 

"جن" دسته اول از غیب خبر ندارد غیب درون سلیمان (انسانها)  و غیب پنهان در درون عالم خلقت کلا (انا لا ندری ...ام اراد بهم رشدا) فقط از شهادت میداند...با سرعت سیر زیاد ما وقع (غیر انسانی) را میبیند و میداند و گزارش میدهد:

 

فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ ﴿۱۴﴾سبا

 

غیب از جنس روح است روح الهی .....روح انسانهای مطهر....سلیمان دارای روح پاک بوده و "جن" از درون آن بی خبر است...اما کافرین طیبات ندارند و "جن" میتواند بر آنها ارسال شود :

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿۸۳﴾مریم

 

"جن" دسته اول بر انسانها القاء افکار نمی کنند...با انسانها کاری ندارند...گزارشگر ما وقع هستند...در کار کنترل ما وقع بفرمان الهی با واسطه دیگر ملائکه هستند...

 

-------------------------

 

از "جن" دسته دوم همه شیطان هستند...عاصی بر خداوند شدند دیگر "عبد خدا" حساب نمی شوند....که همان ابلیسیان هبوط کرده هستند...آنها میخواهند و اجازه دارند به درون انسانها نفوذ کنند و اگر میتوانند انسانها را نیز مثل خود کافر کنند:

 

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾مریم

 

وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾فصلت

 

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾فصلت

 

و کذب و دروغ و توهمات بر آنها نازل کند سوره الشعراء

 

هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿۲۲۱﴾  تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۲۲۲﴾  يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿۲۲۳﴾ الشعراء

 

اما از "جن" دسته اول بعضی شیطان بودند...در سوره جن اشاره به آنها میشود...با شنیدن قرآن شیطنت را کنار گذاشته اند...

 

-------------------------

 

عدو لله و ملائکته نباشید...از طرف دیگر ابلیس (که از ملائکه بوده است) عدو ماست...پس ابلیس دیگر از ملائکه او نیست طرد شده است و راه خود را میرود...بنابراین دشمنی با ابلیس استثناست....

 

از ملائکه میتوانند بنده او نباشند(ابلیس)بجهت فریفته قدرت خود شدن...

 

مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ ﴿۹۸﴾بقره

 

لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ﴿۱۷۲﴾النساء

 

ولی جن های دسته اول برای بندگی خلق شده اند....یعنی امکان دارد و میتوانند:

 

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾الذاریات

 

-------------------------

 

ملائکه رسول میشوند ولی آیا هر رسولی از ملائکه است؟...رسول از عالم بالا به پایین است...از عالم بالا رسول ملائکه هستند:

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾فاطر

 

"جاعل" همان پایان خلق است...رسول به محیط السماوات و الارض...همه ملائک میتوانند رسول حساب شوند...

 

اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۷۵﴾حج

 

انتخاب خداوند برای رسول شدن از میان ملائکه و انسان هاست...بعضی از آنها رسول خداوند هستند...اما میتواند بعضی دیگر رسولان باشند از جانب بعضی دیگر باذن خدا... سلسله مراتب است....

 

آخرین مرتبه تحت مدیریت یک ملائکه بودن چند جن در درون محیط دنیایی است (که البته خود این جن ها نیز ملائکه حساب میشوند)...مثل ارسال سنگ توسط نیروهایی بر سر کافرین...

 

------------------

 

پس میهمانان ابراهیم که میگویند ما از رسولانیم باید منظور رسولان از جنس ملائکه باشند....

 

فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۰﴾هود

 

ملائکه را اگر بخواهد لباس انسان میپوشاند(استثنائا رخ داده است)...

 

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ ﴿۹﴾انعام

 

-----------------------

 

همانطورکه اشاره میشود به اینکه ملائکه در اطراف عرش الهی در قیامت هستند و هشت ملک آنرا حمل میکنند...برای مریم هم ملائکه روح خود را حمل میکنند....ارسلنا روحنا ....برای همین است که ابلیس از ملائکه میتواند در جوار روح و نفس ما باشد...نزدیک به  حمل روح توسط ملائکه....

 

---------------------------

پس دو نوع جن وجود دارد یکی از نوع جنیان سوره جن و سوره سبا و بالاجبار (بفرمان خدا نه به اختیار خود) در خدمت حضرت سلیمان با عنوان "الجن" آنها را برای اختصار جن دسته اول بنامیم ... و دیگری در سوره فصلت:

 

وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾فصلت

 

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾فصلت

 

که قرینه هر انسانی است و بعضی از آنها را چنان گمراه میکنند که آنها را به انداختن لغو در قرآن ترغیب میسازند...برخلاف "الجن" در سوره جن که بعضی از آنها قرآن را میشنوند و از عظمت آن تعجب میکنند...

 

این "الجن" در سوره فصلت همان "الجان" در سوره الرحمن است...چون در میان موجودات پنهانی بزرگترین هستند از مقام بالاتر سقوط کرده اند....بزرگ جنیان ....چون بعضی از آنها در مکر و حیله و کفر کمک بعضی از انسانها بوده اند در موردی خاص میفرماید نمی توانند کمک یکدیگرباشند:

 

يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾

 

جن سوره سبا سرعت زیاد دارد ولی درک کمتری دارد نمی داند که سلیمان ایستاده ولی مرده است...اما الجان سوره الرحمن به درون انسان نفوذ دارد...

 

ابلیس با تکثیر انسان تکثیر میشود...شارکهم فی الاموال و اولاد...جن دسته اول با اولاد ابلیس پنهان شده در جوف انسانها ارتباط ندارند...اگر ارتباط داشتند فوت حضرت سلیمان را به آنها اطلاع میدادند...

 

آیه ذیل :

 

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾الرحمن

 

اشاره به عدم توان نفوذ به آسمانهای بالاتر تمام "جن" و انسانها میکند...چه "جن" های دسته اول که توان طبیعی ندارند و چه "جن" دسته دوم که ابلیس و دریه او هستند و رانده شده اند و مجوز ندارند...

 

---------------------------------------------------------

 

بنظر میرسد در سوره الذاریات به کارهای جن های دسته اول چنین اشاره میشود:

 

وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا ﴿۱﴾

سوگند به بادهاى ذره‏ افشان (۱)

 

فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا ﴿۲﴾

و ابرهاى گرانبار (۲)

 

فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا ﴿۳﴾

و سبك سيران (۳)

 

فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا ﴿۴﴾

و تقسيم‏ كنندگان كار[ها] (۴)

 

دلیل بر این آیات اواخر همین سوره الذاریات است:

 

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾

و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند (۵۶)

 

مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾

از آنان هيچ روزيى نمى‏ خواهم و نمى‏ خواهم كه مرا خوراك دهند (۵۷)

 

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿۵۸﴾

خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است (۵۸)

 

اقتضای خلقت جن دسته اول و انسانها بندگی کردن است...از ابتدا برای بندگی خدا خلق شده اند مخصوصا جن (همان دسته اول...چرا که اول ذکر میشود...خلقت الجن و الانس...) اگر بندگی خدا نکنند بر خود ستم میکنند و از خصائص و ماهیت اولیه و اصیل خود خارج میشوند...

 

اما ملائکه و ابلیس از قبل خلق شده و اظهار نظر میکنند که چرا انسان را خلق کرده ای... در انتخاب راه خود آزادتر بوده است...

 

ابلیس برای اثبات برتری (البته بزعم خودش) و توهم استقلال خویش دچار مشکل شده است...متکبرانه اجازه فریب انسان خواسته و این اجازه به او داده شده است...ابلیس و ذریه او میتوانند قرین انسانها شوند:

 

وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿۲۳﴾ق

و قرینه او مى‏ گويد اين است آنچه پيش من آماده است(به این روز نشانده ام او را)...

قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۲۷﴾ق

 

اما جن دسته اول در کارهای عملیاتی شرکت دارند...ذاریات...حاملات...جاریات...مقسمات...در همین سوره الذاریات میخوانیم:

 

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۱﴾

[ابراهيم] گفت اى فرستادگان ماموريت‏ شما چيست (۳۱)

 

قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ﴿۳۲﴾

گفتند ما به سوى مردمى پليدكار فرستاده شده‏ ايم (۳۲)

 

لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ ﴿۳۳﴾

تا سنگهايى از گل رس بر [سر] آنان فرو فرستيم (۳۳)

 

مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿۳۴﴾

[كه] نزد پروردگارت براى مسرفان نشان‏گذارى شده است (۳۴)

 

بنابراین میتواند ارسال سنگ هم بدست جن دسته اول و به مدیریت ملائکه مربوطه (همانانکه میگویند" لِنُرْسِلَ ") انجام شده باشد...

 

البته اینکار حمل سنگ میتواند در ردیف حمل ذرات خاص (که از اثرات آن تولید رزق باشد)  نیز انجام شود...

 

---------------------------------------------------------

 

جن های دسته اول (غیر از ابلیس و ذریه او) با شنیدن قرآن گفتند به قرآن عجیب ایمان آورده و دیگر هرگز شریکی برای خدا قائل نخواهند بود... خداوند با عظمت همسر و فرزند ندارد حرف دروغی که سفیهانی از آنها میگفته اند:

 

وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿۳﴾جن

 

وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ﴿۴﴾جن

 

در نگارش قبلی تصور این بود که جن در آیه بعدی همان جن های دسته اول هستند یعنی همانهایی که تا پایان آیه 4 سخن میگویند....

 

این با اتصال دو آیه 4 و 5 نمی خواند...دقت کافی نشده بود...

 

اگر جن های آیه 5 همین جن های آیه 4 بودند در آیه 5 باید ابتدا به "الجن" اشاره میشد بعد به "الانس"...

 

از طرف دیگر جن های دسته اول از گفتار و افکار انسان اطلاع ندارند...انسانها با جن های دسته دوم (ابلیس و ذریه او) مراوده دارند نه با جن های دسته اول...در هماهنگی با ادامه آیه و "یعوذون"...

 

پس "َأَنَّا ظَنَنَّا" اشاره به خود گویندگان وحی دارد...آنهایی که در ادامه خواهند گفت "...انا منا المسلمون...فکانوا لجهنم حطبا..."

 

همانطور که جن های دسته اول میگویند قبلا عده ای از ما بر خدا شطط میگفتند....ملائکه وحی نیز میگویند ما هم تصور میکردیم که هرگز انس و جن بر خدا دروغ نخواهند گفت.....(یعنی ابلیس – که قبلا از ملائکه بود بعد جن شد - و اولاد او)

 

وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿۵﴾

 

حال آنکه :

 

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿۶﴾

 

وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا ﴿۷﴾

 

پایان آیه 4 قول نفر من الجن است....ولی آیه 5 و 6 و آیه 7 قول آنها نیست....نشان دادن نمونه ای از قول های کذب است (آنهم قول کذب انسانها) توسط وحی... کذب انسانهایی که به جن (جن های گروه دوم....چرا که جن های گروه اول با آمدن قرآن دیگر دروغ نخواهند گفت) پناه می برند...

 

در آیه :

 

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿۶﴾

 

اشاره به زن و مرد بودن جن (جن های گروه یا دسته اول) نمی کند بلکه اشاره به ذریه ابلیس دارد...

 

این ذریه ابلیس توانمند و پنهان شده در درون انسانها هستند که نقاط ضعف آنها را میدانند و آنها را میفریبند...

 

---------------------------------------------------------

 

نکته بسیار زیبا اینکه کلمه " رَهَقًا" دوبار در این سوره آمده است...بمعنای گناه و احاطه کردن گناه است... در هر دو بار عاملی است

 

برای جدا سازی سخنان جنیان از سخنان عاملین وحی...

 

سخنان جنیان "ورچیده" میشود و جملات از دیگر گروه آعاز شده یا میشود...

 

بار اول یعنی آیه شش ادامه قول جنیان نیست بلکه نشان دادن نمونه نقض است...جن های دسته اول از درون انسانها خبر ندارند تا

 

متوجه القائات ابلیسیان (جن های درونی) بر انسانها شوند....

 

بار دوم آیه 13 می باشد:

 

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا ﴿۱۳﴾الجن

 

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا ﴿۱۴﴾الجن

 

بسادگی و با دنبال کردن ارتباط آیات معلوم میشود گوینده " وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا... " از ملائکه وحی هستند کسانی که شاهد بر

 

عصیان ابلیس و ذریه او بوده و هستند...ابلیس با عصیان خود و عدم پایداری بر تسلیم به فرمان الهی از مقام خود نزول کرد و به

 

"بخس" افتاد...

 

---------------------------------------------------------

 

جن دسته اول از آتش خلق نشده یا اشاره نشده است...اصلا ربطی به ابلیس و ذریه او ندارند....فقط در خصلت پنهان بودن از نظر انسان مشترک هستند...ظاهرا گروه اول از وجود گروه دوم خبر ندارند والا جن های مسخر سلیمان از ابلیسیان کمک میگرفتند....

 

 دیگر اینکه اگر از آیه سوره احقاف نتیجه بگیریم آنها (جن های ابتدایی) زاد و ولد دارند هم اشتباه است:

 

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۱۸﴾

 

 

البته در سوره احقاف مورد مشابه سوره جن هم آمده است:

 

وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ ﴿۲۹﴾الاحقاف

 

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۳۰﴾الاحقاف

 

 

با این حال این دو جن در سوره احقاف یکی نیستند جن در آیه 18 سوره احقاف از ابلیسیان است...همانطور که در این سوره ---سوره احقاف—"عارضا" یعنی "ابر" ابر بارانی تصور میشده است و حال آنکه ابری بوده است عذاب آور...

 

این جنیان ابتدایی زاد و ولد ندارند...هم کتاب موسی را شنیده اند هم کتاب محمد را....

 

آنها در کار رزق هستند مانند نیروهایی که در کار آب و باد و دریا و ...هستند...همچنانکه اتصال آیات سوره الذاریات نشان میدهد:

 


وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾الذاریات

 

مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾الذاریات

 

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿۵۸﴾الذاریات

 

از اینجا انتظار بندگی کردن یا نکردن جن (اولیه) هم موجه میشود...چرا که انتظار بندگی از ابلیس (جن ثانویه) با توجه به عمکرد آتی او موجه نمیباشد...اما از جن اولیه و انسانها علیرغم شیطنت ها و اشتباهات آنها انتظار بندگی موجه است...

 

---------------------------------------------------------

 

جن دسته اول هم کتاب موسی را شنیده است و هم کتاب محمد را....از این دو کتاب بهره برده و هدایت گردیده و از شیطنت آنها کم شده است:

 

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۳۰﴾احقاف

 

قبل از شنیده کتاب موسی حضرت ایوب (قبل از حضرت موسی) را اذیت کرده اند...ولی پس از کتاب موسی در خدمت سلیمان بودن را تحمل نموده اند....پس از قرآن ایمان بیشتری یافته اند و آسیبی به انسانها نمی زنند...گوش بفرمان عالم بالا هستند:

 

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا ﴿۱۳﴾الجن

 

بیجهت نیست گفته میشود جن از بسمله میترسد...در واقع از قرآن میترسد و به سبب ایمان به آن خطا نمیکند...

 

--------------------------------

فهرستی از برداشت ها از آنچه در قرآن – و سوره جن --در این باره داریم:

 

اول – جن دو قسم است یکی از اول جن بوده (دسته اول) و اختیارات ابلیس را ندارد و دیگری از جنس ابلیس است که بعدا جن شده است یعنی از نظر انسان مخفی گردیده است...یکی دردون انسان و یکی بیرون انسان درون عالم طبیعی وسیع...یکی در درون انسان جولان میدهد و انسان را وسوسه میکند دیگری در عالم بی انتهای خلقت جولان میدهد و ارتباطات و وقایع را گزارش میکند و...لابد هر گروهی در جغرافیای خاصی...

 

دومتنها ابلیس از میان ملائکه نافرمانی کرد و "الجن" شد و البته او از آتش خلق شده بوده است...آیا دلیلی هست بر اینکه دسته اول از "الجن" هم از ملائکه بوده و آنها نیز از آتش خلق شده باشند؟

 

دسته اول از الجن قبل از نافرمانی ابلیس وجود داشته اند... تمام قسمت های زمین و آسمانها را سیر میکنند...شاید رابط و گزارش دهنده و شاید مراقب هستند...در از بین بردن اقوام مفسد به فرمان الهی و به پیروزی رساندن بعضی پیامبران عامل عملیاتی  هستند...موجودی ابزاری و عملیاتی (البته با محدودیت ) و نه از ملائکه میباشند...

 

احتمالا هنگام تلاوت قرآن از جانب روح الامین یا ملائکه وحی بر پیامبر حداقل صوت آنرا شنیده اند...یا هنگام تلاوت قرآن توسط خود پیامبر...

 

چون ابلیس خواسته بوده که تا قیامت وسوسه کننده انسان باشد او و فقط او نیز در جوار انسان تکثیر میشود و ذریه دارد...

 

سوم – در سوره الرحمن که نعمات به ترتیب اهمیت بیان میشوند خلقت انسان از خلقت جن جلوتر ذکر شده است بنابراین گویی خلقت انسان و ذریه او با ارزش تر از خلقت ابلیس و ذریه او بوده است...

 

چهارم -  جن از نوع اول هبوط نکرده بلکه از اول همچنانکه بود هست اما از نوع دوم هبوط کرده و از نظر انسان مخفی شده است...

 

پنجم – جن نوع اول تولید مثل ندارد اما جن نوع دوم که مثل انسان هبوط کرده است در کنار انسان تکثیر میشود...قرینه درونی (روحی) هر انسان میشوند....

 

ششم – جن نوع اول نیروهای سخت افزاری هستند. از اول پنهان از نظر انسان بوده است.

 

هفتم – جن نوع اول از درون انسان خبر ندارد ولی صدای انسان و تلاوت قرآن را میشنوند—خداوند فرصت شنیدن قرآن را داده است:

 

وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ (29) احقاف

 

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (30) احقاف

 

این خود نشان از این دارد که این نوع جن زاد و ولد ندارند و ثابت هستند (هم کتاب موسی و هم قرآن را شنیده اند) و تغذیه ندارند...نوع دوم یعنی ابلیس بعد از هبوط تکثیر میشود...

 

هشتم – نوع اول از قدرت و درجات مختلف برخوردار است...عده ای از سفاهت عده دیگر بیزارند...

                                                                                                                            

نهم – جن نوع اول همچون نیروهایی طبیعی به فرمان خدا میتوانند در اختیار انسان باشند والا خودبخودی در اختیار انسان قرار نمی گیرند...

 

دهم - در سوره الرحمن اولین "بای آلاء ربکما تکذبان" پس از نعمات داده شده به انسان است پس تکذیب چرا شامل جن هم شده است؟ این جن همان ذریه ابلیس و نوع دوم هستند و قرینه انسان قرار میگیرند:

 

وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) زخرف

 

وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) زخرف

 

حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (38) زخرف

 

قرائن و ارتباط آیات سوره الرحمن نشان میدهد این جن در درون انسان و مثل مرج البحرین در ارتباط نزدیک و تو در تو با انسان قرار دارد...

 

همان طور که تغذیه بر روح انسان اثر دارد.... آیا موجود پنهانی و قرینه انسان در درون او نیز متاثر از تغذیه انسان است؟...

 

یازدهم – در شباهت با انسان (فقط برای نزدیک شدن به ذهن) خداوند برای انجام کاری از اعضای خودکه همان ملائکه باشند (با کنترل روح مربوطه) استفاده میکند بعلاوه ابزار کار...مانند یک انسان مکانیک از دست خود و ابزارآلات مربوطه مثل انواع آچار پیچ گوشتی و...

 

جن دسته اول مانند ابزارآلات هستند با این تفاوت که مانند ابزار کار یک مکانیک اشیاء بی جان نیستند تا بر روی تابلویی آویزان شوند بلکه جاندار هستند و در وقت لازم تسلیم فرامین میباشند در غیر آن آزاد هستند...درجه آزادی بیشتر ولی محدوده عملیاتی کمتری دارند (در اصطلاح رباتیک)...

 

ملائکه مقرب تر بین خدا و این جن های نوع اول (ملائکه سطح پایین) قرار دارند...

 

جن ها از درون انسان بی خبرند مثل نفهمیدن مرده بودن سلیمان ایستاده...مثل کلاغ ها که از مترسک میترسند و فکر میکنند انسان است...

 

جن ها موجودات سریع السیر و در کارهای طبیعی قدرتمند هستند (بنا وغواص یا آورنده تخت بلقیس و...) برای مراقبت از افراد خاص مورد نظر الهی ...بهمین دلیل در سوره جن است که پیروزی و غلبه رسولان خاص به نییروی غیبی آمده است...

 

جن ها مانند سربازان هستند ممکن است ماموریت تمام شده باشد ولی آنها بی خبر مانده باشند و از سر شیطنت و بازیگوشی فرمان اتمام ماموریت را نشنیده باشند....همانطور که بعضی از آنها هنوز در خدمت سلیمان بودند در حالی که او مرده بود و احتمالا ملائکه مربوطه فرمان اتمام ماموریت داده بوده اند....شاید همان دو ملک به بابل هاروت و ماورت...

 

دوازدهم – در آیه  وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿۵﴾ با نقطه عطف مواجهیم...

 

"الجن" در آیه 5 اشاره به خود "الجن" که تا حالا درباره آنها صحبت میشده است (جن نوع اول) نیست...اتصال با آیه قبل هم نشان میدهد که این جن نوع دیگری است چرا که الانس فاصله انداخته است...وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ﴿۴﴾ جن

 

اصلا آیه 5 قول جن نوع اول نیست بلکه این تصور و ظن ملائکه وحی است که میگویند ما هم تصور میکردیم که دیگر کسی از انس و جن بعد از این بر خدا دروغ نمی بندد....جن نوع اول در حد و اندازه فهم درون انس و جن نیست در حد و اندازه خودشان صحبت میکنند و روش استکباری ندارند...آیه بعد توسط ملائکه وحی خلاف تصور خود را بیان میکنند...رجالی از انس به رجالی از جن پناه میبرند و گمراه شده به دروغ میگویند بعث و رستاخیزی وجود نخواهد داشت...

 

سیزدهم – از نمونه های ذکر شده در قرآن میتوان نتیجه گرفت که ملائکه در شرایط خاص میتوانند شبیه انسان بر او ظاهر شوند ولی نمی شود که جن در ظاهر انسان خود را نشان او بدهد بلکه اثر نامرئی بر انسان میتواند داشته باشد....در ملک سلیمان کارهای جنیان انجام داده بدستور سلیمان توسط دو ملک شرح داده میشود تا اعمال جنیان در نظر مردم حکم سحر و جادو پیدا نکند و موجب کفر آنها نگردد....

 

شاید حضرت سلیمان جنیان تحت امر خودش را در هیئت و شکل و شمائل اصلی می دیده است ولی این برای انسان های دیگر مقدور نبوده...این ملک و قدرت و اختیار دیگر برای کسی بعد از سلیمان داده نمی شود...لا ینبغی لاحد من بعدی...

 

چهاردهم – آوردن کلمه "رجال" در آیه ذیل از سوره جن اشاره ندارد به اینکه زاد و ولد دارند بلکه اشاره به قدرت بیشتر آنها نسبت به جن دسته اول میکند...تکثیر ابلیس در سایه تکثیر انسانهاست...هر انسانی ابلیس پنهان (جن) درونی دارد:

 

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا (6) جن

 

وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا (7) جن

 

این دو آیه در برابر اقرار جنیانی از نوع اول است آنهایی که از قبل از هبوط ابلیس جن بوده اند...میخواهد بگوید با اینکه این جنیان از شنیدن قرآن ایمان آورده اند و تصور میکنند که دیگر کسی شططی بر خدا نخواهد گفت.... خبر ندارند که از جن های سطح بالاتر و انسانهای مغرور و فریفته دنیا بر خدا دروغ میگویند ...اعتقاد به قیامات هم ندارند و تکبرشان و سرکشی آنها بیشتر میشود...

 

پانزدهم – رعایت اتصال آیات قبل با اتصال آیات ذیل نکته جالبی را میرساند و آن اینکه آیات ذیل از جانب جن های اول سوره نیستند بلکه بیان ملائکه (سجده کنندگان تسلیم امر خدا و ابلیس طغیان کننده قاسط) است ملائکه ای که در فعل "لاسقیناهم" شرکت دارند:

 

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا (14) جن

 

وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ﴿۱۵﴾جن

 

وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا ﴿۱۶﴾جن

 

این آیه از زبان ملائکه (فاعلین لاسقیناهم) میباشد...عده ای از آنها تسلیم فرمان الهی بوده سجده کردند و ابلیس که سجده نکرد...

 

"ایمان به رب" در انتهای آیه 13 جن اشاره به بی ایمانی ابلیس نسبت به رب خود دارد(فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ)...امر خدایش را باور نکرده فکر کرده خدا اشتباه میکند یا قصد دیگری دارد که او را به سجده به یک موجود ظاهرا پست میخواند...

 

میخواهد بفرماید بگو از ما هم کسانی مسلم هستند و کسانی قاسط هستند...این خطاب نمی تواند از جانب جن نوع اول باشد چرا که قبلا "منا الصالحون و منا دون ذالک" از زبان آنها گفته شده است:

 

وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا (11) جن

 

دلیل دیگر اینکه در آیه 13 اعلام میشود "آمنابه" نمی شود بعد از آن از "تسلیم" خود جنیان بگویند. مقام ایمان بعد از تسلیم است نه برعکس...در سوره حجرات آیه 14 داریم ...ولکن قولوا اسلمنا...

 

شانزدهم – کسانی که موقع نماز خواندن رسول الله دور او جمع میشده اند جنیان نبودند بلکه مردم زمان خود پیامبر هستند...چرا که خطابات بعدی اشاره به آنها دارد...پیامبر ما خودش با جنیان ارتباط نداشته است بر او وحی شده است که جنیان قرآن را شنیدند...

فقط حضرت سلیمان با عده ای از آنها ارتباط داشته و آنها تحت امر سلیمان بوده اند ...

 

هفدهم – از مجموع 28 آیه سوره جن با آیه 14 قسمت مربوط به جنیان دسته اول تمام میشود قسمت مربوط به ابلیسیان (جن های قویتر در علم و فریب انسان) و انسانها شروع میگردد....تقریبا مسائل و مفاهیم مشابهی آورده میشود...

 

درنیمه اول درباره جنیان آیه 11 گفته شده بود در نیمه دوم با آیه 14 درباره انسانهای عصر نزول همراه نسل های بعدی اشاره میشود...

در نیمه اول "طرائق قددا" آمده بود در قسمت دوم "الطریقه" آمده است....و این اشاره به درجه آزادی بیشتر ولی محدود جن نوع اول دارد...اما انتخاب ملائکه در سجده بر انسان عملی واحد ولی اساسی تر بوده است...

 

در نیمه اول جنیان تلاوت قرآن را میشنوند در نیمه دوم مردم عبارات مندرج در نماز پیامبر را میشنوند و بر دور او جمع میشوند...

 

در نیمه اول آمده وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا... و در قسمت دوم میفرماید قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ

 

أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا...

 

هجدهم – با اشاره به "حطب" بودن قاسطین در قیامت آوردن "لاسقیناهم ماء قدغا" جالب است.میخواهد بگوید اگر آنها تسلیم بودند در برابر حق به رشد میرسیدند...گویا تحت عرش الهی که بر آب است قرار میگرفتند... انحراف ابلیس قبلا رخ داده است و قطعا هیزم جهنم است (فکانوا...پس شدند) ...و او خود اینرا میداند فقط مهلت خواسته انسان را بفریبد...گویی با تکثیر هر انسان شیطان صفت ابلیس نیز میشکند و عذاب میشود...دلخوشی ابلیس گمراه شدن انسان است...از خود نا امید است...میداند هیزم جهنم است...

 

نوزدهم – موارد مشابهت سوره کهف و سوره جن را چنانکه باید در نظر نگرفتیم. اصحاب کهف (که در میان آنها فقط مردان هستند) و در غار مخفی شده اند (جن) با ادبیاتی شبیه آنچه در سوره جن آمده است سخن میگویند:

 

ابتدا تعجبی مانند تعجب ابتدای سوره جن بیان میشود:

 

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا (9)

 

ایشان هم از "رشد" سخن میگویند و طلب "رشد" میکنند:

 

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا (10)

 

از قول "شططا" پرهیز دارند:

 

وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا (14)

 

و اینکه ابلیس "کان" از جنیان شد – از محیط سفید رانده شد و به محیط سیاه دنیایی هبوط کرد چون دیگر در حضور خداوند نبود شروع به فسق کرد...مانند انسانهای گناهکار که فکر میکنند خداوند آنها را نمی بیند یا خدا به آنها توجه نمیکند پس گناه میکنند...در قیامت می بیینند که کوچکترین کار آنها ثبت شده است....و از آن به بعد او و "ذریه" او در کار گمراهی انسان قرار گرفتند:

 

وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۴۷﴾کهف

 

وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا ﴿۴۸﴾کهف

 

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ﴿۴۹﴾کهف

 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا (50)کهف

 

نمی توان اشاره نکرد به زیبایی اینکه آیه فوق پس از رساندن سرنوشت انسانها به آخرین موضع (محشور شدن همه و صف زده بر روی زمین "بارز" – بارز بمعنی متورم نیز هست- در حضور خداوند) در آیه قبل بیان میشود.پایان خلقت انسان به ابتدای آن میرسد.

 

پناه بردن به "وحی" و کلام الهی مانند سوره جن بیان میشود:

 

وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (27) کهف

 

قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (22) جن

 

إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا (23) جن

 

در کل این نظر که جنیان اول (هبوط نشده) زاد ولد نمی کنند و کاری به انسان ندارند ولی ابلیسیان پس از هبوط همپای انسان تکثیرمیشوند و در کار فریب انسان هستند تایید میشود...

 

 

با تلاش و امید توفیق برای هرچه متصل و منسجم تر دیدن آیات

 

صفحه اول