درباره اتصال آیات سوره بقره سوره 2 و مس شیطان

 

در مورد خلقت انسان در سوره بقره کلیت آن آورده شده است در بعضی موارد جزئیات بیشتر در سور مختلف در اتصال با مفاهیم هر سوره آمده است.

 

بترتیب در سوره بقره میخوانیم:

 

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ   آیه 30

 

برای ملائکه "سواتهما" یعنی عورات آدم و زوجش معلوم بوده است. البته خود آدم و زوجش آگاهی نداشته اند. ملائکه با قیاس با دیگر موجودات تصور کرده اند که انسان تکثیر خواهد شد و بین آدم ها درگیری و روی زمین فساد ایجاد خواهد گردید.

 

از همین جا میتوانسته کدورت خاطری از انسان در نفوس بعضی ملائکه بوجود آمده باشد.کدورتی که از خداوند پنهان نمی ماند. موجودی در ظاهر پست میخواهد به مقام بالایی برسد.

 

در همین جا باید دید که فرموده "قال ربک" یعنی نمونه این خلیفه "تو" هستی.

--------------------------------------

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ  آیه 31

 

قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ  آیه 32

 

قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ  آیه 33

 

به آدم تمام "الاسماء" آموخته شد. با الف لام آمده است. تمام اسماء خاص. یعنی تمام اسمائی که مربوط به خود خداوند است...چون جانشینی خداوند مطرح و بنابراین شامل کلیات و جزئیات روحی و جسمی خود آدم نبوده است...

 

آنچه بعدا به بنی آدم یعنی انسانها آموخته شد همانهایی هستند که نمی دانستند... هدایت هایی برای زندگی طیبه و بدون رنج و اندوه در دنیا:

 

عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵﴾العلق

 

...که البته آنچنانکه شایسته است تمام افراد تبعیت نمی کنند که سهل است تکذیب میکنند...

 

--------------------------------------------------

 

تا اینجا فعل مفرد "قال" بکار رفته است. گویی معرفی موجود جدید به دلیل اهمیت آن مستقیما از جانب خداست.بعد از این دستورات با فعل جمع "قلنا" بکار میرود. گویی خداوند از طریق "روح" ملائکه به آنها دستورات را انتقال میدهد.خصوصا که از کدورت درونی و پنهان سازی بعضی از آنها اطلاع دارد لذا بعد از مرحله قبلی خداوند مستقیما با آنها گفتگو نمی کند :

 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ  آیه 34

 

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ  آیه 35

 

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ  آیه 36

 

فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ  آیه 37

 

قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ  آیه 38

 

جالب است که این ذکر فعل جمع "قلنا" برای امر به سجده  در تمام موارد دیگر در قرآن رعایت شده است!!!

 

عبارت " فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ " نشان از این دارد که  محل فیزیکی زیست عوض نمی شود (مانند  اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ) بلکه "حالت و کیفیت" عوض میشود...( مِمَّا)

 

--------------------------------------------------

 

یک خلاصه :  در سوره بقره مواردی وجود دارد که در آن بحث این است که لفظ مشترکی بین مومنین و کافرین بیان میشود ولی منظور قلبی آنها یکی نیست یا کافرین چیزی میگویند که به آن اعتقاد ندارند. بطور کلی در ابتدای سوره میفرماید:

 

يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾ 

 

در مقابل ضمن استفاده صحیح از آن الفاظ و کلمات مشترک در قول الهی اعتقادات رایج بین مردم اصلاح میشود یا ابطال میشود. "ورود به خانه ها از پشت بام"  و "برخاستن کسی که شیطان او را میزند و مس میکند" از این قبیل هستند.

--------------------------------------------------

 

مثال اول – در ابتدای سوره بقره کافرین در ظاهر میگویند ایمان آوردیم ولی در باطن ذات خودشان ایمان نیاورده اند هنگام ملاقات با شیاطین خودشان این موضوع را آشکار میکنند:

 

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴﴾بقره

 

مثال دوم - بنی اسرائیل حق را کتمان میکنند و خودشان هم ازاین کار اطلاع دارند:

 

وَ لَا تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ(42)

 

مثال سوم - بنی اسرائیل دیگران را به نیکی دعوت میکنند ولی خودشان را فراموش میکنند به خودشان دستور عمل به نیکی نمی دهند:

 

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾ بقره

 

مثال چهارم – بنی اسرائیل کلام خداوند را شنیدند ولی آنرا تحریف کردند خودشان هم میدانند:

 

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾ 

 

مثال پنجم – کلمه " رَاعِنَا " لفظ مومنین بود ولی یهود و مشرکین و کافرین آنرا به اشتباه و مسخره آمیز استفاده میکردند.لذا دستور داده شده است که آن لفظ را مومنین بکار نبرند :

 

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقُولُواْ رَاعِنَا وَ قُولُواْ انظُرْنَا وَ اسْمَعُواْ  وَ لِلْكَفِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ(104)

 

این برای تمام مومنین در تمام اعصار بهتر است.توان مومنین در یک عصر ملاک نیست.

 

مثال ششم – استفاده از آداب آنها در صورت و محل و شکل صحیح. ظاهرا قبل از اسلام ساکنین مکه که به زیارت خانه خدا میرفتند هنگام اضطرار برای ورود به منازل خود از پشت بام وارد میشدند جهت احترام به کعبه :

 

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۸۹﴾بقره

 

این آیه درمیان آیاتی است که خوردن اموال مردم به غیر از طریق مورد رضایت آنها و با ظلم و تعدی و تبانی با حکام جمع آوری میشود و خود ظالمین از آن خبر دارند ممنوع میشود. گویی ضمن استفاده بسیار دقیق در رساندن منظور الهی توسط آن از عمل جاهلی آنها نیز ممانعت میشود. با استفاده از این موضوع خوردن اموال مردم را دزدی و خیانت به آنها حساب کرده شبیه به ورود به منازل ار غیر در ورودی نموده است.

 

مثال هفتم – شیطان در قلوب تمام افراد از جمله افراد ربا خوار نفوذ میکند و آنها را از راه راست منحرف میسازد همانطور که به دفعات در همین سوره آمده است. تبعیت نکردن از خطوات الشیطان. اعلام میکند افرادی که ربا خوارند در روز قیامت توان برخاستن ندارند.چنانکه در دنیا نیز از توان دیگران استفاده میکرده اند:

 

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾بقره

 

آیه قبل در پایان به اجر مومنین نزد خداوند اشاره دارد در اتصال با آیه قبل در این آیه هم ابتدائا و به همان ترتیب در آیه قبل اول اشاره به حرکت ربا خواران در قیامت است.

 

نمی توانیم بگوییم در این آیه عدم تعادل در قیام در این جهان است...بلکه عدم تعادل ربا خواران در قیام روز قیامت مانند عدم تعادل جن زدگان در این جهان است...

 

چرا که فعل مضارع "یاکلون" ربا خواران با "قالوا" یاد شده است. یعنی هنگام عدم تعادل آنها در قیام با زمان ماضی "قالوا" ذکر شده است. اگر با "یاکلون" همزمان بود باید گفته میشد "یقولون".

 

بنابراین حرکت ربا خوار در قیامت شبیه سازی میشود با حرکت شخصی جن زده در این جهان آنهم زدن جن بدفعات ...

 

این معادل است با اینکه در قیام قیامت هم کسی او را هل میدهد.... سوق دهنده داشتن هر نفسی اعم از مومن و کافر همراه با شاهد برای اعمال آن نفس در سوره ق سوره 50 اعلام شده است:

 

وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ  ذَالِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ(20) ق

وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿۲۱﴾ ق

  

در مورد نظریه رایج بین مردم قضاوت نمی کند بلکه از شباهت صحیح آن با رخدادی در قیامت استفاده میکند.شرح کارهای جن و شیطان از زمانهای قدیم از زمان داود و سلیمان در افواه مردم یهود ریشه داشته است.با ذکر این شباهت میخواهد منکرین از آینده بترسند.

 

نفوذ و سیطره کامل شیطان در قلوب افرادی مانند رباخواران قابل انکار نیست. توضیح ارتباط داشتن یا نداشتن بعضی از حرکات بعضی بیماران با اصطلاحات جن زدگی هم ثمری ندارد.شاید بیان مطالبی بیشتر در مورد جن زدگی و اصلاح نظرات مردم به موضوع روح انسانی نیاز باشد که علم آن به انسان داده نشده است الا قلیل:

 

وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً (85) الاسراء

 

 مهم این است که انسان ها بهم ظلم نکنند و اموال یکدیگر را به باطل نخورند...این خود از بیماریهای بسیاری جلوگیری خواهد کرد...از جمله تثبیت نفسانی برای کسانیکه انفاق میکنند در این جهان هم رقم میخورد:

 

وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۶۵﴾ بقره

 

--------------------------------------------------

گویی آیه 275 سوره بقره 2 ساق سوره 75 را بهم پیچیده است :

 

وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ(29)  إِلىَ‏ رَبِّكَ يَوْمَئذٍ الْمَسَاقُ(30) فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ‏(31) وَ لَكِن كَذَّبَ وَ

 

تَوَلىَ‏(32)  ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى ﴿۳۳﴾  أَوْلىَ‏ لَكَ فَأَوْلىَ‏(34) سوره قیامت سوره 75

 

شاید پیچش 2 در 75 به این صورت است: (5+7*2) = 19. ضرب 2 در 7 را با 5 جمع میکند!در سوره 19 از جمع شدن کافرین و شیاطین حول جهنم و سوق دادن کافرین به سوی جهنم بیاناتی وجود دارد:

 

فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا(68)

ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ﴿۶۹﴾

ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ﴿۷۰﴾ مریم سوره 19

 

أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلىَ الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا(83)

فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ  إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا(84)

يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ﴿۸۵﴾

 وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلىَ‏ جَهَنَّمَ وِرْدًا(86) مریم سوره 19

 

افراد متمول ربا خوار منکر قیامت که در دنیا با تفاخر و تکبر راه میروند در آن روز با ساق های بهم پیچیده بپا میخیزند و حرکت میکنند (رانده میشوند) بسوی جهنم...

 

تا ابد در جهنم بدون حرکت مقیم خواهند بود...ولی مومنین در بهشت به هر طرف بخواهند میروند:

 

وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿۷۴﴾زمر

 

----------------------------------

 

مورد جالب در ارتباط و چیدمان آیات سوره بقره در شروع و پایان روزه گرفتن است...آغاز روزه گرفتن بعد از پایان احکام رعایت دقت در وصیت نامه ها در باره دارایی های به ارث رسیده است...مثل اینکه بفرماید ارث و میراث را مسرفانه نخورید...نخورید

 

 روزه بگیرید:

 

فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۸۲﴾بقره

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾بقره

 

و وقتی که اشاره به اتمام آن و افطار روزه میشود میفرماید:

 

....  ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۸۷﴾بقره

 

وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۸﴾بقره

 

----------------------------------

 

در اواخر سوره بقره به پرداخت زکات و پرهیز از ربا امر میشود...این موضوع آنچنان اهمیت دارد که میفرماید اگر انفاق صورت نگیرد خود را به کشتن خواهید داد...یعنی کل اجتماع شما شامل فقیر و غنی از بین میروید:

 

وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۹۵﴾بقره

 

اما  در ادامه آیات این موضوع چگونه ربطی به این آیه پیدا خواهد کرد:

 

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾

 

این ارتباط در تعداد پرنده یعنی عدد چهار نهفته است!!

 

امروزه در کامپیوتر نظریه گراف مطرح است...کاربردهایی در جاهای دیگر هم دارد...

 

مفهوم درخت در نظریه گراف مهم است...وقتی سه گره داشته باشیم تعداد درختهای کمینه پوشا سه عدد خواهد شد...درخت با سه گره یعنی گره ها در مجاور هم...اما اگر گره ها بیش از سه عدد شد در درختهای کمینه پوشا مجاورت گره ها متنوع

 

خواهد گردید...

 

اگر ذرات هر پرنده در یک ذره از یک جزء (مخلوط شده از سه پرنده) باشد ارتباط ذرات هر پرنده راحت!! رد یابی و بهم متصل میگردد ولی اگر از چهار پرنده باشد ردیابی و پیگیری اتصال در درختهای کمینه پوشا مشکل خواهد گردید...

 

خداوند میخواسته قدرت خود را در مجزا کردن ذرات هر پرنده را از هر جزء مخلوط در سخت ترین حالت البته با کمترین تعداد پرنده نشان دهد...

 

از این رهگذر...اما یک چیز جالب در تکثیر مخلوقات عدد چهار است و این عدد اشاره به سوره النساء سوره چهارم نیز دارد!! سوره ای اجتماعی...رضایت اجتماعی در تجارت... تسلیم و رضایت اجتماعی به فرماندهی الهی و میزان قرار دادن قرآن و

 

احکام الهی...رسیدگی به ضعیفان...

 

----------------------------------

 

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۴۰﴾بقره

 

وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۲۴۱﴾بقره

 

 

بنقل از تفسیر نمونه :

 

"(در عصر جاهليت) هنگامى كه مرد از دنيا مى‏رفت تا يك سال از مال شوهر، نفقه او را مى‏دادند سپس بدون ميراث، خارج مى‏شد"

 

یعنی زن شوهر مرده باید یک سال کامل در خانه شوهر میماند و نفقه "متاع" او داده میشد...در پایان سال بدون سهمی از ارث از خانه شوهر خارج میگردید...

 

...آزادی در اولویت است....اما قرآن خروج زن را در آیه 240 سوره بقره بدلخواه او گذاشته است...دادن "متاع" به او را بعنوان وصیت قلمداد کرده است...قبلا در همین سوره بقره مراقبت از وصیت نامه تذکر داده شده است...ذهن و عقل مسلمین را

 

آماده میسازد برای دادن سهم از ارثیه بعد از عمل به وصیت در سوره النساء...

 

در ضمن آنکه خروج از خانه با دست خالی و بدون ارثیه را عاملی برای نا امیدی و غفلت از یاد خدا نمیداند...برای همین است که بعد از امر به کلیه مومنین به قتال در راه خدا و انفاق در راه او :

 

وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۴﴾بقره

 

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۴۵﴾بقره

 

داستان "ملک" منبعث از جانب خدا که "سعه من المال" ندارد ولی قائم به قیام است و بسط در علم و جسم دارد در ادامه آورده شده است:

 

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۷﴾بقره

 

در سوره نساء دادن ارثیه بعد از وصیت را تکلیف کرده است...تقسیم ارثیه ها بعد از وصیت در سوره النساء برای رفع اختلافات و ضرر و زیان احتمالی به وراث و حمایت از ضعفاست(اعم از ضعیفان جسمی و فکری)...

 

آیه سوره بقره بیشتر درباره جدا شدن و اختیار و اقدام برای خداست ... قتال و بخشش را دو اقدام در دو گروه می آورد و البته آن دو عمل را وظیفه کل جامعه میداند...وظیفه کل مومنین...هر کس هر قدر بتواند...

 

متاسفانه بعضی از مفسرین آیه 240 سوره بقره را منسوخ می پندارند و آیه ارث سوره النساء را ناسخ....(آقای طباطبایی در المیزان قائل به ناسخ و منسوخ است ولی آقای طالقانی در پرتوی از قرآن برعکس)

 

حال آنکه بسادگی معلوم است چه قبل از قانون ارث بردن و چه بعد از آن قانون باید تا قبل از خروج دلخواه زن وصیتی باشد تا مورد حمایت اولیه واقع گردد...بنابراین تکمیل شدن است نه منسوخ شدن...

 

گویی سوره بقره در اتصال با آیات کلی نگر خود بعضا موضوعات را بسیار کلی و در حداقل بیان میکند و جای گسترش بحث و تبصره خوردن باقی میماند... که در سور بعدی بیان خواهند شد... هماهنگ با اشاره به نزول نسخه اول سیستم در ماه

 

 رمضان در سوره بقره و تکمیل آن با نسخه های بعدی با آیات جدید یا توسعه بعضی آیات...

 

صفحه اول