روح القدس همان جبریل امین نیست

 

ابتدا یک خلاصه -  "امین" بودن کسی بجهت رعایت امانتی است که به او سپرده شده است تا به کس دیگری برساند. بنابراین "روح الامین" همان "جبریل" و همان "رسول کریم...ثم امین" است.از مقامی امانت را می گیرد به سوی کسی دیگر میرساند. همچنانکه محمد رسول الله نیز "امین" است در رساندن پیام.

 

اما با عبارات نه چندان دقیق (درجزئیات) میتوان گفت روح القدس خود ایجاد کننده یا سپارنده امانت است.روح القدس "قول ثابت" ایجاد میکند.از رب العالمین مستقیما فرمان میگیرد به بیانی دیگر فرمان ثابت و لایتغیر و موجز الهی را جهت درک و اجرا تجزیه و تحلیل اولیه میکند (یفرق کل امر حکیم) و به لایه های بعدی انتقال میدهد.اولین لایه بعدی "روح الامین" است.

 

از نتایج این بحث نه چندان شفاف (درجزئیات) این خواهد بود که پیدا کردن تجربه دینی در حد پیامبران بدون اجازه از لایه های بالا و امیران خلقت مقدور نیست.تنها توفیق درک دقیق "ما انزل الله" و راهیابی نصیب ماست. از نتایج دیگر بحث اینکه بتوانیم انسجام موجود در این آخرین پیام و کتاب مرسل را ببینیم.

--------------------------------------------

 

در سوره مریم (س 19) نکته ای اساسی بیان میشود:

 

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا (17)

 

این روح مرسل موجب فرزند یافتن مریم و حیات عیسی شده است.

----------

در سوره الجج (س 22)  نیز نکته اساسی دیگری مرتبط با این موضوع بیان میشود:

 

اللَّهُ يَصْطَفِى مِنَ الْمَلَئكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ  إِنَّ اللَّهَ سَمِيعُ  بَصِيرٌ(75)

 

يَعْلَمُ مَا بَينْ‏َ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ  وَ إِلىَ اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ(76)

 

بنابراین ممکن است ملکی رسول نیز باشد.

 -----------

طبق آیه 51 سوره شوری (س 42) با کلمه "وحی" دو نوع از آن ممکن است منظور باشد.یک نوع بدون واسطه و یک نوع با واسطه ای به نام رسول:

 

وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ (51)

 

نوع بی واسطه وحی همانی است که بطور مثال بر زنبور عسل و یا بر آسمانها القاء شده است یا فرود آمده است.روح الهی زندگی بخش دمیده میشود و حیات و خلقت صورت میگیرد.سپس راه و رسم کلی  زندگی بر آنها وحی میشود. در این روش طرف مقصد از وحی ارسالی شانه خالی نمی کند و تسلیم است.

 

"وحی" بی واسطه بر ابراهیم نیز از این قبیل است.روح القدس حیات بخش است. "وحی" بی واسطه متعاقب آن نیز به توسط او القاء میشود. کلیت راه و روش حیات توسط او تعیین میشود.بین روح القدس و خداوند واسطه ای نیست.در روش ارسال "وحی" با واسطه روح الامین یا  روحی مرسل و با رعایت امانت وحی ارسال میشود.

 

کلیت بخشی به این ارسال مراسلات باز هم با روح القدس حیات بخش است.کلیت داشتن همان حیات داشتن است. پیام های موضعی برای آزمایش تبعیت پیروان در مقاطع خاص است. قرآن بجهت کلیت بخشی به ما انزل الله در طول تاریخ کتابی حیات بخش است. کتب دیگر این حیات بخشی را ندارند:

 

وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى‏ وَ مَنْ حَوْلهََا وَ تُنذِرَ يَوْمَ الجَْمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ  فَرِيقٌ فىِ الجَْنَّةِ وَ فَرِيقٌ فىِ السَّعِيرِ(7) شوری

 

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏ وَ عيسى‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‏ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ (13) شوری

 

وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (52) شوری

 

--------------------------------------------

 

حال پرسش اساسی این است که در آیه ذیل از سوره بقره که در آن "جبریل" ذکر شده :

 

مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْريلَ وَ ميكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرينَ (98) البقره

 

"جبریل" روح مرسل است یا ملک مرسل ؟ در آیه 98 ترتیب ذکر "ملائکته" و "رسله" و "جبریل" و "میکال" ترتیب بسوی روحانی تر بودن و مقرب تر بودن است یا خیر؟

 

در جواب باید گفت دشمنی با خدا چگونه اعمال خواهد شد؟ مسلما دشمنی با عوامل الهی انجام میشود نه مستقیم با خود خدا که دسترسی به او نیست

 

پس مجموعه عوامل الهی " مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْريلَ وَ ميكالَ " بترتیب در دسترس بودن و اهمیت و قرب الهی است.عبارت" فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرينَ"

 

که در پایان این مجموعه مرتب آمده و با "الله" شروع میشود نیز موید این است که "جبریل و میکال" روح مرسل می باشند. ذکر دو ملک زمان سلیمان که با اشاره به اینستکه چیزی بر آنها

 

نازل شده بوده است - "َ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْن‏" – و میتوانسته اند به دیگران تعلیم بدهند نیز موید سمت و سوی ترتیب ذکر شده در آیه 98 است. فراگیری تعلیمات هاروت و ماروت که بر

 

 اساس آنچه بر آنها نازل شده بوده بنحو اشتباه و انحرافی انجام میشده است.ارسال تعلیمات بر آن دو ملک از قبیل ارسال تعلیمات بر محمد مصطفی توسط جبریل می باشد.

 

--------------------------------------------

 

بنابراین باید بگوییم "جبریل" روح مرسل است.روحی برای رساندن پیام های الهی بر قلب رسول الله.روحی که بر مریم ظاهر شد برای زندگی بخشیدن و خلق کردن بوده است ولی

 

"جبریل" برای ارسال پیام است. "جبریل" روح مرسل با اختیارات ویژه دیگری است.

 

--------------------------------------------

 

بنا به آیات ذیل از سوره النحل :

 

بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44) *

 

وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64) *

 

"انزال"  الذکر به سوی (الیک) رسول الله برای این بوده است که آنچه بتدریج بسوی مردم فرستاده می شده است (تنزیل) را تبیین و تجزیه و تحلیل کنند. الذکر شامل نشان دادن یا القاء ارتباطات آیات نازله و یا نزول سوره ای است که آنچه را که تا کنون نازل شده است بهم ربط میدهد و اشراف بر آنها دارد... بتبعیت از نزول تدریجی این "الذکر" ها نیز مرحله ای و اجمالی هستند. فرصت داده میشود تا مومنین نیز به تفکر بپردازند. "الذکر" های رشد یابنده.تحلیل های رشد یابنده.

 

اشاره "انزال" کتاب بر (علیک) رسول الله یعنی اشاره به کلیت کتاب که شامل الذکر است. الذکر کامل. بر تمام وجود رسول الله اشراف دارد. کتاب برای رفع اختلافات بین پیروان است. (اعم از پیروان ادیان قبلی و اعم از زمان خود رسول الله و بعد از رحلت ایشان). مقصود دیگر این است که نباید نتیجه بگیریم که کتاب با تمام جزئیات قبلا یا بعدا یک بار دیگر بر رسول الله نازل شده است.چرا که آیه یا آیاتی در تایید بر آن نداریم.

 

--------------------------------------------

 

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ (102) النحل *

 

اما در آیه فوق از سوره النحل "تنزیل" آورده شده و از مبدا "من ربک" ولی "الی" یا مشابه آن نیامده است. این تنزیل از سمت خداوند به سوی ملائکه است یا بسوی پیامبر؟  تدارک دیده شدن قول ثابت برای تثبیت قلوب مسلمین است. در ادامه اشاره به لسان عربی اشاره به کلیت کتاب دارد - کتاب ثابت بهشتی یعنی از مبدا و از نزد خداوند کنترل شده -  :

 

وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ  لِّسَانُ الَّذِى يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِىٌّ وَ هَاذَا لِسَانٌ عَرَبىِ‏ٌّ مُّبِينٌ(103) النحل *

 

این ها میرسانند که روح القدس سمت الله قرار دارد و مسئول کلیت قرآن است. کلمه " لِيُثَبِّتَ " در آیه 102 سوره النحل کلید ربط به آیه ذیل از سوره ابراهیم است که میفرماید:

 

يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ (27) ابراهیم

 

این تاییدی دیگر بر این است که روح القدس سمت الله قرار دارد.طبق "انزلنا الیک الذکر" بدستور ایشان و همکاران او کلیت قرآن بر قلب رسول الله "نازل" میشود. تنزیل یعنی نزول تدریجی

 

نیز با نظارت و کنترل ایشان صورت میگیرد.

 

--------------------------------------------

 

این برداشت با آیات ذیل از سوره الشعراء که اشاره به کتاب دارد نیز تایید میشود:

 

وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبّ‏ِ الْعَالَمِينَ(192)

 

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ(193)

 

عَلىَ‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ(194)

بِلِسَانٍ عَرَبىِ‏ٍّ مُّبِينٍ(195)

تنزیل کلا به رب العالمین نسبت داده شده است. از "نزل" نباید به معنی "انزل" استفاده کنیم که به اشتباه خواهیم افتاد.یعنی "نزل" بمعنی فرستادن یکجا و یک پارچه به روح الامین نیست.

 

میخواهد بفرماید این مجموعه آیات الهی بتدریج نازل شده را روح الامین به پایین برده یا فرود آورده است.همچنانکه در ابتدای سوره نیز میفرماید "تلک آیات الکتاب المبین".

 

--------------------------------------------

 

"جبریل" یعنی همان "رسول کریم و امین"  آیات را بتدریج بر رسول الله میخواند. از روح ارسال کننده  مرتبط با پیامبر نیز انتظار امین بودن میرود. همانطور که محمد رسول الله نیز باید امین باشد.

 

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ(19)  ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ(20)   مُّطَاعٍ ثمَ‏َّ أَمِينٍ(21) التکویر

 

"جبریل" برای رساندن تدریجی پیام به پیامبر لازم دارد که در این رفت و آمد ها (سمت انسان) اطاعت عوامل ذیربط را داشته باشد همه با او همکاری کنند.

 

آیا در سوره تکویر اشاره "رسول کریم" به "روح القدس" است یا به "روح الامین" است؟ برخلاف برداشت رایج بنظر میرسد "رسول کریم" یعنی "جبریل" همان "روح القدس" نیست.

 

--------------------------------------------

 

در سوره النجم آیات ذیل اشاره به کدام دارد؟

 

إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏(4)  عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى‏(5)  ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى‏(6)  وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلىَ‏(7)

 

ثمُ‏َّ دَنَا فَتَدَلىَ‏(8)  فَكاَنَ قَابَ قَوْسَينْ‏ِ أَوْ أَدْنىَ‏(9)  فَأَوْحَى إِلىَ‏ عَبْدِهِ مَا أَوْحَى‏(10)  مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا

 

رَأَى(11)  أَ فَتُمَارُونَهُ عَلىَ‏ مَا يَرَى‏(12)  وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى‏(13)  عِندَ سِدْرَةِ المُْنتَهَى‏(14)

 

اشاره به "روح القدس" یا اشاره به "جبریل"؟ جبریل در مواقع بسیاری به پیامبر نزدیک بوده است.نزدیک شدن به "روح القدس" امتیاز فوق العاده ای است.شاید از اشاره به "افق" ها نیز بشود گفت :

 

وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏ (7)  النجم

 

وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبينِ (23)  التکویر

 

آنکه در "افق مبین" قرار دارد "جبریل" است و آنکه در "افق اعلی" قرار دارد "روح القدس" است. "ذومره" بودن برای "روح القدس" لازم است که نظارت بر کلیت قرآن و نزول تدریجی نیز دارد. (ازسمت الله به سمت - روح و ملائکه سمت پیامبر -  و بالعکس- در حالت خاص در عروجی استثنایی نزدیک شدن شخص پیامبر به ایشان و پایین آمدن ایشان و نزدیک شدن با فاصله ای اندک)(تجربه قرب الهی  - القاء و وحی کلیت ها)

 

--------------------------------------------

 

پس "جبریل" یا "روح الامین" همان "روح القدس" نیست."جبریل" با "روح القدس" هماهنگی میکند.

 

نزولات تدریجی توسط "جبریل" با دستور و کنترل و نظارت "روح القدس" انجام میشود.

 

"جبریل" قرآن را بر رسول الله میخواند.تولید صوت میکند؟! "جبریل" یا همان "روح الامین" توسط ملائکه تحت فرمان تولید صوت میکند. همانطور که در سوره بقره صحبت از ملکین هاروت و ماروت میشود دو ملکی که چیزی بر آنها نازل شده بوده است. در آیات همجوار آنها به "جبریل" اشاره دارد.

 

اما "کرام برره" (در سوره عبس) چکار میکنند؟ ایشان صرفا کاتبان قرآن هستند. ایشان سبب میشوند که جمع آوری فعلی و بعدی قرآن بطرز صحیح انجام شود. بهره مندی اشخاص نابینا نیز از روی نوشته های صحیح مقدور است چرا که اشخاص نابینا چندان مورد توجه و اهمیت قرار نمی گیرند و برای ایشان توضیح و تبیین کافی صورت نمی گیرد.ایشان باید خودشان بنحوی نوشته های اصلی را بخوانند

یا برای آنها خوانده شوند!...

 

--------------------------------------------

 

در سوره حجر میخوانیم:

 

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾

 

بیشتر اعتقاد بر این است که "سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي" اشاره به سوره حمد میکند...سوره حمد بسبب کلیت و ژرفای معانی آن گویی خلاصه ای از قرآن است...

 

در سوره شعراء نیز میخوانیم که "روح الامین" یا همان "جبریل" آیات کتاب را بر تو نازل کرده است:

 

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ﴿۱۹۳﴾

 

عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۱۹۴﴾

 

بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ ﴿۱۹۵﴾

 

اشاره " عَرَبِيٍّ " میرساند منظور قرآن است و همینطور آیه ذیل از سوره بقره:

 

قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾بقره

 

بنابراین سوه حمد یا همان سبعا من المثانی برخلاف تصور عموم وحی شده توسط "روح القدس" است در شب معراج .... مورد اشاره سوره اسراء و نجم....استثنایی بر قاعده نزول توسط جبریل امین:

 

فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾ النجم

 

در کنار هم قرار گرفتن سوره حجر و اسراء در درختواره اولیه قرآنی (در همین سایت) نیز بطور جالبی در تایید این برداشت هستند....

 

کنار هم بودن این سور (حجر و اسراء و کهف و مریم و طه و انبیاء در درختواره اولیه قرآنی) کمک میکنند در توجیه و توضیح این موضوع که عروج پیامبر از مسجدالحرام تا مسجد اقصی جسمانی و روحانی بوده و از آن محیط پر برکت "بارکنا حوله" و

 

تحت کنترل الهی (از جمله کنترل جسم پیامبر) روح پیامبر به عالم ملکوت عروج داشته است...

 

ذکر سرعت و عجله در سوره اسراء در تاکید بر سرعت انجام این نقل و انتقال است...همینطور مثال ها بر حرکت افقی (جسمانی – جزء جزء - افقی) و حرکت صعودی (روحانی – کلی - ارتفاعی)....یک نمونه :

 

وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا ﴿۳۷﴾ الاسراء

 

رعایت اتصال آیات درون هر سوره ضمن بکارگیری در کلیت قرآن دستاوردهای شگفتی رقم میزند.

 

صفحه اول